همزیستی نیوز - هم‌اندیشی «تاریخ شفاهی مطبوعات» با روایت خاطرات روزنامه‌نگاران پیشکسوت از تحریریه‌های سال‌های پیش از انقلاب و تغییراتی که انقلاب در روزنامه‌ها ایجاد کرده بود، برگزار شد.

به گزارش ایسنا، هم‌اندیشی «تاریخ شفاهی مطبوعات»، عصر روز سه‌شنبه (چهارم دی‌ماه) با روایت خاطرات محمد بلوری، بیژن نفیسی، منصور سعدی و هوشنگ اعلم از پیشکسوتان مطبوعات در دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها برگزار شد.

بیژن نفیسی، روزنامه‌نگار پیشکسوت و مدرس دانشگاه در سخنانی درباره روزهای نخستی که پا به عرصه روزنامه‌نگاری گذاشت، اظهار کرد: سال ۱۳۵۰ همزمان با تحصیل در رشته علوم ارتباطات وارد عرصه روزنامه‌نگاری در روزنامه «اطلاعات» شدم. آن زمان روزنامه‌های «اطلاعات» و «کیهان» مهمترین روزنامه‌های کشور بودند و نقش اصلی را ایفا می‌کردند.

او در ادامه ضمن بیان خاطره‌ای از دوران فعالیت خود در روزنامه‌ «اطلاعات» در سال‌های پیش از انقلاب، اظهار کرد: در دوره-ای هر روز صبح در روزنامه «اطلاعات» کاغذ کاهی در تحریریه‌ها وجود داشت که مطالبی را که نباید به آنها در روزنامه می‌پرداختیم را عنوان کرده بود. آن زمان سرعت انتقال اطلاعات تا این اندازه زیاد نبود و ما تازه صبح‌ها برخی از اخبار را از همین طریق متوجه می‌شدیم. از روی کنجکاوی برای پیگیری این اخبار با نهادها و افراد مختلفی تماس می‌گرفتیم و این ترتیب خبر در سطح شهر پراکنده می‌شد. جالب است بدانید که این کاغدها بعد از انقلاب  توسط دکتر مجابی تحت عنوان استاد سانسور در دوران پیش از اتقلاب به چاپ رسید.

نفیسی ادامه داد: البته این زرنگی سردبیر ما بود که این برگه را که باید فقط خودش می‌دید را به سرویس‌ها می‌فرستاد تا از حجم کاریش اندکی کم شود. اما وقتی صدای این اخبار در شهر پیچید و متوجه شدند که علت این موضوع چیست به او تذکر دادند که دیگر مفاد آن برگه را به تحریریه‌ها اعلام نکند.

این روزنامه‌نگار پیشکسوت همچنین با اشاره به رقابتی که میان روزنامه‌نگاران آن دوره وجود داشت، گفت: ما روزنامه‌نگاران «اطلاعات» و «کیهان» رقابت‌های زیادی با هم داشتیم، اما این رقابت‌ها روی رفاقت‌هایمان تاثیری نداشت. به ویژه وقتی در سندیکا جمع می‌شدیم دیگر هیچ رقابتی میان ما وجود نداشت و همه در کنار هم به موضوعات مختلف در سندیکا می‌پرداختیم.

نفیسی در ادامه با اشاره به تحولات ایجاد شده در تحریریه‌ها در سال‌های منتهی به انقلاب، اظهار کرد: دامنه تغییرات بسیار زیاد بود  و کاملا احساس می‌شد. آرشیو روزنامه‌های «اطلاعات» و «کیهان» به خوبی نگاه‌های اجتماعی همه گروه‌ها را در آن دوره می¬تواند نشان ‌دهد. چراکه تمام موضع‌گیری‌های آن زمان از هر نگاه و جناحی دراین روزنامه‌ها ثبت شده و هم اکنون در آرشیوها موجود است.

همچنین هوشنگ اعلم، روزنامه‌نگار پیشکسوت و مدیر مسئول مجله «آزما» ضمن مرور کوتاهی بر تاریخ مطبوعات ایران، با اشاره به روزنامه «کاغذ اخبار» به عنوان اولین روزنامه ایرانی، اظهار کرد: اولین روزنامه ایرانی در حالی دولتی و حکومتی بود که اکثر روزنامه‌ها در دنیا از سمت مردم ایجاد شده‌ بودند؛ اما «کاغذ اخبار» روزنامه‌ای کاملا حکومتی بود و به همین خاطر هم با انتقادهایی از سوی مردم مواجه شد. بر همین اساس هم میرزا صالح بعد از مدتی تصمیم گرفت که اندکی دغدغه‌های مردم را نیز در این روزنامه انعکاس دهد. که در نهایت همین امر منجر به بسته شدن این روزنامه شد.

اعلم با بیان اینکه «از همان ابتدا و در طول تاریخ روزنامه‌نگاری کشورمان با بند ناف به دولت‌ها وصل شده است»، گفت: در دوران مشروطه نیز که روزنامه‌هایی برای تهییج مردم و تشویق آنها برای مخالفت با حکومت با آزادی بیشتری منتشر می‌شدند، وابسته به گروه‌های سیاسی بودند و  چندان هم مردمی نبودند. در دوران رضاخان نیز روزنامه‌ها بسیار محدود بودند، اما بعد از او و اوایل حکومت پهلوی دوم روزنامه‌ها با آزادی زیادی مواجه شدند و توانستند صدای مردم باشند؛ اما متاسفانه در این دوره بدترین استفاده از آزادی مطبوعات صورت گرفت که حتی بعدها این دوره به دوره مطبوعات دهن‌دریده شهره شد.

این روزنامه‌نگار پیشکسوت ادامه داد: با وجود آنکه برای تمام روزنامه‌نگاران آن دوره با تمام شهامتشان احترام قائلم، اما طبیعی است که در هیچ دوره‌ای و از سمت هیچ دولتی فحاشی قابل قبول نبوده و نیست. یادم است حتی در یک شماره از نشریه «مرد امروز» تیتری با این مضمون زده شده بود که اگر هر کسی سر قوام‌السلطنه را بیاورد ۱۰۰ هزار تومان جایزه می‌گیرد. این درحالی است که در هیچ کجای دنیای با وجود آزادی مطبوعات چنین موضوعی مرسوم نبوده و نیست.

به هر حال این نوع ادبیات در نشریات آن دوره باعث شد که آزادی مطبوعات کاهش پیدا کند و محدودیت‌ها بیشتر شود.

اعلم خاطرنشان کرد: البته باز هم در دوران مصدق این آزادی مطبوعات تا اندازه‌ای وجود داشت، ولی بعد از کودتای سال ۳۲ و با بازگشت دوباره شاه به قدرت  بگیر و ببندهای رسانه‌ای به شکل جدی آغاز شد.

او همچنین در بخش دیگری از سخنان خود درباره فضای تحریریه‌ها در سال‌های منتهی به انقلاب ۵۷، اظهار کرد: از سال ۵۰ به مرور جو جامعه شروع به  تغییر کرد. می‌توان گفت یکی از مهمترین ویژگی‌های جامعه آن دوره این بود که با پولدار شدن بخشی از جامعه، فاصله طبقاتی زیادی به وجود آمد؛ موضوعی که اعتراض اقشار فرودست جامعه را به دنبال داشت.

اعلم همچنین با اشاره به تغییراتی که در فضای جامعه ایجاد شده بود، خاطرنشان کرد: به مرور با فعال شدن جوانان در عرصه‌های سیاسی، جامعه از دورن متحول شد. در سال‌های ۵۳ و ۵۴ گروه‌های سیاسی فعال‌تر شده بودند، بحث‌های سیاسی در جامعه بیشتر شده بود و زمزمه‌های عدالت‌خواهی شنیده می‌شد.

او همچنین در پایان سخنان خود خاطره‌ای از انتشار مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با نام مستعار «رشیدی مطلق» در روزنامه «اطلاعات» که باعث شد موج اعتراضات زیادی در برخی شهرهای ایران به ویژه قم به پا شود را بیان کرد.

محمد بلوری که از او با عنوان پدر حادثه‌نویسی مطبوعات ایران یاد می‌شود نیز در سخنانی ضمن بیان خاطراتی از تحریریه روزنامه «کیهان» از تفاوت‌های شرایط روزنامه‌نگاری در آن دوره و امروز سخن گفت.

او اساس کار روزنامه‌ها را در گذشته رقابت میان روزنامه‌نگاران برشمرد و گفت: اما ما در عین رقابت‌های زیادی که با هم داشتیم با هم دوست بودیم و از هم منافع مشترکمان دفاع می کردیم. یادم است زمانی یکی از دوستان روزنامه‌نگار در روزنامه «اطلاعات» خبری را منتشر کرده بود که من جرات به انتشار آن در روزنامه «کیهان» نداشتم. خبر در این باره بود که دختری از شهرستان به تهران فرار کرده و یک افسر شهربانی او را گمراه کرده بود. خبرنگار روزنامه «اطلاعات» را شهربانی دستگیر کرد و سر او را کچل کرد. همه ما روزنامه‌نگاران اعتراض کردیم و در نهایت یکی از مسئولان شهربانی به تحریریه روزنامه «اطلاعات» رفت و از آن روزمامه‌نگارو سایر روزنامه‌نگاران عذرخواهی کرد.

بلوری همچنین با تاکید بر اهمیت تجربه در حرفه روزنامه¬نگاری، خاطرنشان کرد: یادم است که هیچ کسی در روزنامه «کیهان»  بازنشسته نمی‌شد، چون آن زمان تاکید داشتند که باید از تجربیات افراد باسابقه برای انجام کارهای حرفه‌ای تر استفاده کرد. در دوره ما خبرنگاران با تجربه بسیار ارزش داشتند و باعث می‌شدند بچه‌ها فعال‌تر باشند و هر روز به دنبال خبرهای داغ و جدید بروند.

این روزنامه‌نگار پیشکسوت در ادامه با انتقاد بر پشت میز نشینی خبرنگاران و روزنامه‌نگاران امروز، یادآور شد: آن زمان 90 درصد مطالب روزنامه‌ها تولیدی و اختصاصی بود و اصلا همانند امروز نبود که اغلب اخبار تکراری هستند. متاسفانه امروز خبرنگاران چله‌نشین تحریریه‌ها شده‌اند. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که شرایط کاری روزنامه‌نگاران امروز هم چندان مطلوب نیست و طبیعتا نباید از آنها انتظار زیادی داشت.

او ادامه داد: در دوره ما روزنامه‌نگاران بهترین حقوق‌ها را می‌گرفتند و بهترین زندگی و ماشین را داشتند. این درحالی است که روزنامه‌نگاران امروز با حقوق‌های اندک کار می‌کنند و به همین خاطر هم اغلب خانم‌هایی که صبور و قانع هستند در تحریریه‌ها مشغول به کار شده‌اند. در این شرایط طبیعی است که دیگر شوق و ذوق روزنامه‌نگاری نیست. در فضایی که حقوق روزنامه‌نگاران بسیار اندک است و از سوی مدیرانشان نیز حمایت نمی‌شوند نمی‌توان از روزنامه‌نگاران توقع زیادی داشت.

بلوری با بیان خاطراتی از دردسرهایی که با نگارش برخی گزارش‌هایش برای روزنامه «کیهان» ایجاد کرده بود و حتی بارها از سوی ساواک نیز احضار شده بود، از لزوم حمایت مدیران رسانه‌ها از خبرنگاران سخن گفت و تاکید کرد که امروز اغلب خبرنگاران و روزنامه‌نگاران از سوی رسانه‌شان حمایت نمی‌شوند.

این روزنامه‌نگار که در حال حاضر در روزنامه «ایران» مشغول کار است و همچنان در کسوت روزنامه‌نگار قلم می‌زند، در روایت بخشی از خاطرات خود، اظهار کرد: سال ۵۶ در دولت آموزگار ممنوع‌القلم شدم. من دیگر نمی‌توانستم در هیچ روزنامه‌ای کار کنم، اما از سوی روزنامه به من کمک مالی می‌کردند و حتی من و همسرم را به خارج فرستادند و بعد از مدتی که می‌توانستم باز هم بنویسم، بازگشتیم. اما الان مدیران رسانه‌ها حتی حقوق خبرنگاران را نمی‌دهند، دیگر چه برسد به حمایت! امروز من شرمنده نسل جوان هستم.

او همچنین با اشاره به نقش سندیکای روزنامه‌نگاران در حمایت از فعالان این عرصه، یادآور شد: وقتی خبرنگاری را از رسانه‌ای اخراج می‌کردند، مدیرمسئول باید حتما به سندیکا می‌آمد و توضیح می‌داد.

همچنین منصور سعدی از روزنامه‌نگاران پیشکسوت نیز در سخنانی اظهار کرد: در سرمقاله سه شماره اول روزنامه «کیهان» داد سخن درباره آزادی مطبوعات داده شده بود. فکر می‌کنم امروز هم اگر روزنامه‌ای بخواهد منتشر شود باز هم از آزادی مطبوعات سخن خواهد گفت. ما در همه این سال‌ها دغدغه آزادی مطبوعات را داشته و داریم. البته فقط در دوره کوتاهی مطبوعات آزاد بودند؛ به غیر از سال‌چهای ۲۰ تا ۲۶ که هرج و مرج در روزنامه‌های کشور حاکم بود، دوره شاپور بختیار و بعد از اعتصاب مطبوعات، روزنامه‌های  به معنای واقعی آزاد بودند. علت هم این بود که حکومتی بر کشور مسلط نبود، و در عین حال در روزنامه‌ها هرج و مرجی هم وجود نداشت که هر چه میخواهند بنویسند، اما اتفاقات خیابان‌ها و دغدغه‌های مروم را انعکاس می‌دادند.

او نیز درباره فضای تحریریه در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی، خاطرنشان کرد: روزنامه «کیهان» نسبت به روزنامه «اطلاعات» اختلاف سلیقه و گرایش‌های مختلف بیشتری داشت. یادم است که سال ۵۲ موج ضد روزنامه «کیهان» به دربار راه پیدا کرده بود و به همین خاطر هم تغییر و تحولاتی در سردبیری روزنامه ایجاد شد. این تحولات در روزنانه کم نبود و تا سال ۵۶ نیز همچنان ادامه داشت.

همزیستی نیوز - شماره 634هفته نامه همزیستی به تاریخ اول دی ماه97 با مطالب متنوع منتشر شد.

در این شماره می خوانیم:

  • « آوار بیکاری بر سر مردم» تیتر اول این شماره همزیستی را تشکیل می دهد. این تیتر برگرفته از یک گزارش است که پدیده ببکاری و دلایل بروز این پدیده  را در ایران با تاکید بر بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاه ها بررسی می کند.

در این گزارش همزیستی با اشاره به آمارهای رسمی بیکاری در کشور آمده است: این آمارها گویای حقایق تلخی است، تلخ از این نظر که مدعیان مدیریت و اصلاح دنیا امروز در قبال این آوارعظیمی که بر سر این مردم  فرو نشاندند دم برنمی آورند و با فرافکنی و دادن ادرس غلط نسبت به این بحران عظیم اجتماعی بی اعتنایی می کنند، غافل از اینکه بیکاری در زیر پوست جامعه، اساس و بنیاد جامعه را در حال نابود کردن است.

اگر در بحران بیکاری صرفا به بیکاری اقشار تحصیل کرده بپردازیم و اقشار دیگر را فعلا کنار بگذاریم این سئوال را می توان مطرح کرد که آیا همان کسانی که تیشه به ریشه دانشگاه زدند مقصران اصلی بروز بحران بیکاری مخصوصا بیکاری تحصیل کردگان هم هستند؟

بطورقطع افراد و مجموعه هایی که با عملکرد خود علم و دانش را در این جامعه از محتوا خالی کردند، غیر از اینکه کیفیت تولیدات مادی و معنوی را در همه بخش ها خدشه دار کردند و مشکلات متعددی را بر مردم تحمیل کردند، به بیکاری میلیون ها نفر از جوانان این مملکت که با هر زحمتی مدرک دانشگاهی را به امید یافتن یک شغل مرتبط با مدرکشان اخذ کرده بودند، دامن زدند.

در ادامه این گزارش با انتقاد از نقش قانون کار در افزایش نرخ بیکاری در کشور می خوانیم: در همه عالم، این، یک اصل پذیرفته شده ای است که کارگر و کارفرما لازم و ملزوم یکدیگرند وهرگونه دخالت نیروی سوم جزاینکه تعادل این دو را به هم می زند نتیجه دیگری نخواهد داشت، ولی متاسفانه وضع کنندگان قانون کار، این معادله طبیعی را با دخالت دادن دولت در روابط بین این دو به هم زدند  و عرصه تولید و اشتغال را از همان اول دچار تنش های بی سرانجامی کردند که تبعات وحشتناک اقتصادی و اجتماعی آنها تاکنون بر گرده ملت سنگینی می کند.

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین «چرا با جوانان گفت و گو نمی کنیم»، «خشونت پنهان»، «پرندگان مهاجر قربانی زیاده خواهی انسان ها می شوند»، «نامه مدیرعامل شرکت تعاونی تولید و پرورش اسب اصیل ترکمن به وزیر ورزش و جوانان» و چند مطلب دیگر همراه با خبرهای مربوط به استان گلستان به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.    

 

همزیستی نیوز - شماره 633هفته نامه همزیستی به تاریخ 24آذر 97 با مطالب متنوع منتشر شد.

در این شماره می خوانیم:

  • « فقر، مولود شوم تورم و یارانه !»

این تیتر که تیتر اول این شماره همزیستی را تشکیل می دهد برگرفته از یک گزارش است که پدیده فقر و دلایل بروز این پدیده  را در دنیا و بخصوص در ایران از ابعاد مختلف بررسی می کند.

در این گزارش همزیستی می خوانیم: برنامه ای که تحت عنوان هدفمندی یارانه ها در سال 89 در کشورمان شروع شد نه تنها کوچک ترین تاثیری در کاهش فقر در کشور نداشت بلکه همانطور که در همان زمان اقتصاددان ها و متخصصین پولی و مالی و صاحب نظران در امور توسعه هشدار دادند موجب افزایش نقدینگی و رشد نرخ تورم در کشور شد که نتیجه این دو پدیده درهر جامعه چیزی جز افزایش فقر نیست.

در ادامه این گزارش آمده است: به رغم اینکه مثل روز روشن بود که قانون هدفمندی یارانه ها چیزی جز فریب اقشار اسیب پذیر جامعه با شعار پرطمطراق ایجاد عدالت در توزیع ثروت ملی کشور نبود، اما رییس دولت های هشتم و نهم مانند دن کیشوت شمشیر پوپولیسم را دور سرش چرخاند وبا اجرای این قانون اقتصاد لرزان کشور را به سوی ناکجا اباد کشاند.

این سناریو که با شعار جذاب « نابود باد پوپولیسم » رییس دولت های دهم و یازدهم انتظار می رفت در مسیر منطقی و علمی اقتصادی قرار بگیرد، در کمال ناباوری میلیون ها ایرانی که گول این شعار جذاب را خورده و در پای صندوق های رای حاضر شده بودند، در همان مسیر پوپولیستی ادامه یافت و با تحولات بعدی موجب تسریع بیش از پیش نرخ رشد فقر در کشور شد.

گرچه مجلس از نظر قانونی وظیفه داشت در همان سال های اولیه اجرای این قانون، مانع تداوم زیانبار آن می شد ولی نه درمجلس وقت و نه در مجالس بعدی اقدامی جز فریادهای بی عمل، چیزی مشاهده نشد و هم دولت و هم مجلس سرنوشت اقتصاد این کشور را در مسلخ مصلحت های انتخاباتی برای جلب آراء مردم قربانی کردند.

  • "رنج تلخ مهاجرت " عنوان یکی دیگر از گزارش های مندرج در این شماره همزیستی است که توسط یک گزارشگر جوان از منطقه محروم جرگلان استان خراسان شمالی تهیه شده است. در این گزارش می خوانیم:
  • «سال های سال است که زیرساخت های رشد و توسعه این فرصت های بالقوه اشتغال زا و کارآفرین این خطه، در پله نخست در جا می‌زنند و موجب شده است که اغلب مردان و جوانان این روستاها که هر یک از آنان می‌توانند یک نیروی کارآفرین استان خراسان شمالی باشند برای به دست آوردن کار، کسب درآمد و تامین هزینه های زندگی به تنهایی و یا همراه با خانواده‌های شان، رنج و تلخی کوچ از زادگاه و مهاجرت را به جان بخرند و از ریشه خود دل برکنند و به دیگر استان‌ها و کلان شهرها مهاجرت کنند. اما همیشه رویای بازگشت به ریشه و زادگاه خود را دارند.»
  • در این شماره همزیستی همچنین گزارش ها و مقالاتی در ارتباط با کشاورزی در هلند، وضعیت معلمان در المان و چند مطلب دیگر همراه با خبرهای مربوط به استان گلستان به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.    

 

همزیستی نیوز: عصر حاضر که دوران انفجار اطلاعات و شکوفایی دانش و گسترش رسانه‏های جمعی نام گرفته، آبستن حوادث و اتفاقات بی‏شمار است. اوضاع نابسامان اجتماعی و اقتصادی در جامعه امروز کشور، می‏تواند منجر به آسیب‏های جدی به روح و روان جامعه شود. افسردگی، ناامیدی، اضطراب، خشم و خشونت، هراس اخلاقی و افزایش بزهکاری از جمله این آسیب‏ها هستند که در بزنگاه‏های بحرانی بروز و ظهور بیشتری می‏یابد. در چنین شرایطی رسانه‏ها نقش بسزا و غیرقابل ‌انکار در تخفیف یا تشدید این دست آسیب‏های روانی و اجتماعی می‏توانند بازی کنند. رسانه‏ها می‏توانند ناامیدی، هراس و اضطراب مضاعفی تولید و تحرکات هیجانی اقتصادی و اجتماعی را افزایش دهند و بالعکس، موجبات شکیبایی، امیدواری و تاب‏آوری اجتماعی را فراهم آورند. رسانه‏ها در شرایط بحرانی یکی از مهم‏ترین گروه‏های مرجع و تعیین کننده هستند که نقش رهبری مخاطبان و شهروندان را برعهده دارند. بر این اساس رسالت حساسی بر دوش فعالان رسانه‏ای در شرایط بحران قرار دارد. در این رابطه با محمد مهدی فرقانی، رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و استاد ارتباطات و روزنامه‏نگاری به گفت‏ و گو نشستیم. فرقانی معتقد است که در موضوع «اعتماد عمومی» و «امید اجتماعی» دچار مساله شده‏ایم.

 *جامعه رسانه‏ای و وسایل ارتباط جمعی به‌ویژه مطبوعات و روزنامه‏ها، چه در ایران و چه در دیگر كشورهای جهان، نقش مهم و تعیین‏ كننده‏ای در مدیریت و كنترل بحران‏های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه دارند. به‏ویژه در حال حاضر چه بخواهیم و چه نخواهیم، رسانه‏‌ها در دوران کنونی بخش جدایی ‏ناپذیر از زندگی مردم شده‌اند و مردم در طول شبانه‏ روز از محتوای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی و سرگرمی رسانه‌‏ها استفاده می‌کنند. رسانه‏ها با اطلاع‏ رسانی و فرهنگ‏سازی به‌عنوان دو کارکرد اصلی خود می‏توانند در ایجاد، تثبیت و افزایش امنیت اجتماعی نقش موثری ایفا کنند. در این باره لطفا توضیح ‏دهید؟

هر رسانه‌ای مسئولیت اجتماعی خودش را در قبال شرایط و وضعیتی که در آن بسر می‌برد، باید انجام دهد. یکی از این مسئولیت‌ها که امروز به دیگر مسئولیت‌های رسانه‌های سنتی اضافه شده است، رصد کردن محتواهای شبکه‌های ماهواره‌ای و شبکه‌های مجازی و به نوعی راستی ‌آزمایی و محک‌زدن و تعیین تکلیف کردن آنهاست. به این معنا که مردم در این هجمه خبری و در زیر این آوار اخبار امکان راستی‌ آزمایی و امکان ارزش‌گذاری روی اطلاعاتی که دریافت می‌کنند را ندارند. نه تخصص و مهارتش را دارند و نه به‌دلیل این حجم سنگین آوار خبری، حتی اگر تخصصش را داشته باشند، امکان راستی‌ آزمایی‌اش را ندارند. یکی از کارکردهای مهم رسانه‌های سنتی به‌ویژه اگر خواهان کسب اعتبار و جلب اعتماد مخاطب خودشان هستند، این راستی ‌آزمایی‌ است و باید آن را به عنوان یک برنامه ثابت در دستور کار قرار بدهند و دنبال کنند، یعنی مخاطب بتواند که از طریق رسانه‌های سنتی به محتوایی برسد که دنبال آن است، یعنی قدرت محک‌زدن اطلاعات مجازی در شبکه‌های مجازی و رسانه‌های ماهواره‌ای و امثال آنها را داشته باشد. نکته دوم این است که همچنان که نقدها و نارضایتی‌ها ابراز می‌شود، با این تعادل و توازن به واقعیت‌های اجتماعی هم بپردازند. برای مثال وقتی صحبت از کاهش قدرت خرید مردم و تورم می‌شود، به علل و عوامل و ریشه‌های آن هم پرداخته شود و این آگاهی را توامان در مخاطب ایجاد کنند که به سرخوردگی دامن نزند. ملتی که آگاه شود، بهتر می‌تواند با بحران‌ها و مشکلات جامعه‌اش مواجه شود و راحت‌تر با آنها کنار می‌آید. اگر فکر کند که مسئولان اصلا مساله‌اش را نمی‌شناسند و کاری به آن ندارند، دچار اضطراب، تشویش و نارضایتی مفرط می‌شود. بنابراین این مهم است که ما در بازنمایی و بازتاب واقعیت‌های اجتماعی به زمینه‌ها ریشه‌ها و بسترهایی که این وضعیت را به‌وجود می‌آورند، بپردازیم و به حل آن کمک کنیم. رسانه‌ها امید کاذب نمی‌توانند بیافرینند، اما می‌توانند ناامیدی کاذب هم خلق نکنند. در حال حاضر جامعه ما درگیر این وضعیت است. به این منظور دولت و حکومت باید در همه جا حاضر و ناظر و فعال بر وضعیت نامطلوب اجتماعی و اقتصادی مردم باشد. با شعار چیزی حل نمی‌شود. باید با عمل به مردم نشان دهند که به فکر آنها هستند. امید را یک شبه نمی‌توان زایل کرد، یک شبه هم نمی‌شود، خلق کرد با این توضیح که ایجاد امید سخت‌تر از زائل کردن آن است، برای اینکه با یک گرانی ممکن است، بخش مهمی از امید اجتماعی مردم فروبپاشد، اما مدت‌ها طول می‌کشد تا مردم به آنچه که دارد اتفاق می‌افتد به چشم امید نگاه کنند و اعتماد از دست رفته بازسازی شود. ما امروز در حوزه امید اجتماعی و اعتماد عمومی دچار مساله هستیم، اما یادمان باشد که رسانه ها در این زمینه هم مسئولیت دارند و هم در عین حال نمی‌توان از آنها انتظار معجزه داشت. یک مجموعه‌ای باید دست ‌به ‌دست هم بدهد تا بتوانیم این امید زخم خورده را بازسازی کنیم.

*«انتشار اخبار نادرست و جعلی نوعی جنایت عمومی است. یعنی به منزله پاشیدن اسید نااطمینانی و ناامیدی به صورت جامعه است. برای اینکه «امید ملی» بازسازی شود، نیازمند آن هستیم که دست ‌کم برای مدتی دست به «سکوت ملی» بزنیم. با سکوت ما هیچ چیزی از دست نمی‏رود و هیچ خبری نمی‌شود. جامعه ما بیش از نیاز به دانستن اخبار، نیازمند فرصت تفکر است، نیازمند فرصت گفت‌ و گو و نیازمند فرصت برای آرامش است.» این بخشی از سخنان آقای محسن رنانی، ‌‌اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان درباره نقش رسانه‏ها در بازتولید ناامیدی و یاس است که ایرادهای زیادی به آن وارد شد. نظرتان در مورد نامه آقای رنانی چیست؟ آیا با این سکوت رسانه‏ ای و ملی که مطرح می‏کنند موافق هستید؟

من صد در صد با محتوا و ایده نامه دکتر رنانی موافق هستم. به‌ویژ حالا که جامعه ایران آماج اخبار منفی فضای مجازی، تلویزیون‌های ماهواره‌ای و البته برخی رسانه‌های داخلی است و معتقد هستم که می‌تواند مرهمی بر زخم‌های عمیق اجتماعی باشد، اما این ایده در عمل قابل تحقق نیست. کاش می‌شد، حتی برای روزهایی در خلا خبری بسر ببریم و به نظر بنده یکی از درمان‌های بشر خبر زده امروز همین است، اما امکان فرورفتن در سکوت و خلأ خبری نداریم. سکوت خبری ما میدان عمل را به فیک‌نیوزها می‌دهد. ما امکان اینکه بتوانیم فضای مجازی را به سکوت بکشانیم، نداریم. برای مثال فرض کنید فضای داخلی را فیلتر کنیم، فضای بین‌المللی را نمی‌توانیم فیلتر کنیم. فضای همه رسانه‌ها را نمی‌توانیم که فیلتر کنیم حتی اگر خیلی از نخبگان تصمیم بگیرند که سکوت کنند. رسانه‌هایی که همگی در قامت تلفن همراه تجمیع شده‌اند. در گذشته می‌گفتیم که رادیو را روشن نمی‌کنیم، تلویزیون را روشن نمی‌کنیم یا روزنامه نمی‌خوانیم، اما امروز تلفن همراهی که در دست‌مان است، خودش چند رسانه‌ای است. همزمان همه رسانه‌ها را اعم از صدا، تصویر، متن و فیلم را در برمی‌گیرد. من موافقم و معتقد هستم که ما امروز به خلا خبری نیاز داریم تا جریان خبری. ما نیاز داریم که مدام در معرض بمباران اخبار منفی قرار نگیریم. شما وقتی رسانه‌های داخلی و خارجی را باز می‌کنید، در مجموع جز بازتولید یاس وناامیدی چیزی دیگر به شما نمی‌دهند. ممکن است که در لابه‌لای آنها دو تا خبر مثبت هم باشد، اما در واقع وقتی گفتمان خبری آنها را تحلیل محتوا و ارزیابی می‌کنیم، می‌بینیم که فضای این گفتمان منفی و یاس ‌آفرین است و امکان اینکه شرایط را به سمت چنین سکوتی، چنین تاملی در خویش و چنین فضاسازی برای بازتولید آرامش و ایجاد فرصت برای اقدام و عمل دولت برسیم، گرچه مطلوب اما در عمل سخت و ایده‌آلیستی است. من فکر نمی‌کنم که منظور آقای رنانی این باشد که ما نیاز به امید آفرینی کاذب داریم. منظور این است که یاس را باز تولید و تکثیر نکنیم. ناامیدی و بی‌اعتمادی اجتماعی را از طریق پرداختن به اخبار منفی صرفا و عدم رعایت توازن و تعادل تکثیر نکنیم. شما وقتی که در یک شرایط تعادلی کار رسانه‌ای می‌کنید، اخبار مثبت را در کنار اخبار منفی، موفقیت‌ها را در کنار شکست‌ها و راه ‌حل را در کنار بن‌بست‌ها ارائه کنیم. در نتیجه یک نوع توازن خبری ایجاد می‌شود که می تواند، هم امید و هم نگرش انتقادی شکل بگیرد. که این تحرک اجتماعی ایجاد می‌کند که مطالبه‌گری از مسئولان نتیجه آن باشد و در عین حال کمک کند، به پیدا کردن راه‌های برون رفت از مشکلات اجتماعی. این مجموعه متعادل و متوازن را رسانه‌ها باید نمایندگی کنند.

* دولت چطور می‌تواند از این فضا به نفع خود بهره ببرد؟ چه کاری باید انجام دهد؟

نکته مهم این است که باید پادزهر آن را پیدا کرد. یعنی دولت در این زمینه باید ابتکار عمل داشته باشد و خبر تولید کند. در بحث برجسته‌سازی اخبار به تولید و بازتولید اخبار مثبت برای تزریق امید به روحیه عمومی دست بزنند. تا مردم صدای تازه‌ای بشنوند. اجازه پر و بال زدن به فیک‌نیوزها را ندهیم. فیک‌نیوزها در شرایط خلأ خبری خیلی موثرتر عمل می‌کنند. در شرایط ناامیدی، انفعال خبری و مهم‌تر از آن انفعال مسئولان بهتر عمل می‌کنند. شما اگر فیک‌نیوزها را در یک جامعه امیدوار و برخوردار از یک رفاه نسبی منتشر کنید، هرگز تاثیر و بردِ برای مثال شرایطی که یک جامعه در فقر و یاس و ناامیدی بسر می‌برد نخواهند داشت. بنابراین ما باید جامعه خودمان را واکسینه و آسیب‌ پذیری آن را کم کنیم، تا فیک‌ نیوزها نتوانند عمل کنند و اثرگذار باشند.

*در سال‌های اخیر فضای مجازی هم به عاملی برای تخریب امید اجتماعی تبدیل شده است. فضای مجازی گرچه سرمایه بزرگی برای انسجام اجتماعی و گسترش آگاهی‌ها و بلوغ اجتماعی است، اما وقتی بدون آگاهی از نحوه استفاده به دست شهروندانی می‌افتد که فقط برای شهرت یا قدرت، هر خبر و تحلیلی را در آن منتشر می‏کنند بدون آنکه دقت کنند که چه آسیبی به امید اجتماعی می‏زنند، می‏تواند ضد امید عمل کند. نظرتان در این باره چیست؟ نقش فضای مجازی و شبکه‏های مجازی را در حال حاضر در بازتولید امیدواری اجتماعی موثر می‏دانید؟ این فضا چطور می‏تواند به یاس و سرخوردگی اجتماعی دامن بزند؟

ببینید فضا و شبکه‏های مجازی دست غیرحرفه‌ای‌هاست. در ثانی مسئولیت اجتماعی را نمی‌توان از این فضا انتظار داشت. ثالثا در خیلی از موارد خصومت‌ها، غرض‌ورزی‌ها، تسویه حساب‌ها و امثال اینها دخیل در تولید محتوا هستند. حتی ممکن است که کم‌ اطلاعی و سطحی‌ نگری به عنوان یک آفت در فضای مجازی عمل کند. در این شرایط فضا بیشتر به یاس‌ آفرینی و تولید فضای اندوه منتهی شده است. این همه ضعف را رسانه‌های سنتی باید جبران کنند. منظور بنده از رسانه‌های سنتی اعم از مطبوعات، خبرگزاری‌ها، رادیو و تلویزیون است. ما این موارد را هنوز رسانه‌های سنتی می‌دانیم. شاید 10- 15سال پیش بازار، مسجد، حسینیه و قهوه‌خانه‌ها و امثال این موارد می‌دانستیم، اما سنت هم هر روز دارد بازتعریف می‌شود و با توجه به تحولات زمان امروز به‌طور تقریبی وقتی از رسانه‌های سنتی صحبت می‌کنیم، منظور همین مواردی است که اشاره شد، نه اینکه خیلی عقب برگردیم. البته رسانه‌های سنتی یادمان باشد که به‌ طور کامل سنتی نماندند، بلکه خودشان را تا حدی با فضای مجازی هماهنگ کردند و از محتوای فضای مجازی و جدید بهره‌مند می شوند. همچنان که فضای مجازی از محتوای آنها استفاده می‌کند و این تبادل اطلاعات و اخبار صورت گرفته است. در کل ببینید ما نمی‌توانیم در تولید محتوای فضای مجازی دخالت کنیم. البته هیچ اشکالی در این زمینه وارد نیست، چرا که در این فضا صداهایی به گوش می‌رسد که قبلاً امکان شنیدنش نبود و این یک فرصت است، برای شهروندانی که از تریبون‌های رسمی محروم هستند. بنابراین بحث ما این نیست که این فضاها را محدود و فیلتر کنیم.

* فضای رسانه‌های فارسی‌ زبان خارج از کشور را چطور ارزیابی می‏کنید؟

در مجموع  اگر فضای رسانه‌های فارسی‌ زبان خارج از کشور را رصد کنید و درصد بگیرید، درصد بسیار بالایی از آنها محتوایی منفی و ناامیدکننده و تیره‌ و تار و به نوعی مولد سرخوردگی است. طبیعتا القای پیوسته و مستمر و پرقدرت می‌تواند محتواها، اخبار، اطلاعات و مطالبی که به نوعی می‌خواهند امید را در دل مردم نگهدارند، تحت‌ الشعاع و تحت ‌تاثیر قرار می‌دهد و روحیه عمومی را به شدت مورد آسیب قرار می‌دهد.
 اگر اخبار چند ماه گذشته را مرور کنیم، به نظر شما کدام بخش از خبرهای رسانه‏ای بیش‏ترین نقش را در تولید اندوه اجتماعی، بی‏اعتمادی، نارضایتی و سرخوردگی جامعه داشته است؟
در ماه‌های اخیر به‌ ویژه در بحث بحران ارز، سکه و مسکن احساس عموم مردم این بود که جامعه به حال خود رها شده است و هیچ کس به فکر نیست. مردم تنها و بی‌پشت و پناه هستند و خودشان باید برای اتفاقاتی که پیش می‌آید راه‌ حل پیدا کنند. این احساس ویرانگر است، اگر در جامعه شکل بگیرد؛ یعنی قطع امید از دولتی که از طریق آرای عمومی روی کار آمده است. از دولت انتظار می‌رود به داد مردم برسد. این یک اصل کلی است و در هر جامعه این اصل باید رعایت شود. البته دولت در پیوند با حاکمیت منظور است. این امید اجتماعی که به آن اشاره شد، اگر در هر جامعه‌ای خدشه دار شود آن جامعه تا زمانی که این امید اجتماعی امکان بازسازی پیدا کند، روی رستگاری نخواهد دید. برای مثال شما بازار خودرو را نگاه کنید و به اخباری که در این حوزه منتشر می‌شود، دقت کنید. ببینید چند ماه است که به حال خودش رها شده است. چطور قیمت‌ها دارد بالا می‌رود. چطور مردمی که ثبت‌ نام کردند و ماه‌ها از تحویل خودروی آنها می‌گذرد، اما خودروسازها هر طور که بخواهند با مردم و افکار عمومی بازی می‌کنند و فیک‌ نیوز در اختیار رسانه‌های مجازی و تلویزیون‌های ماهواره‌ای قرار می‌دهند. همین بازی خودروسازها کافی است، تا ملتی را به دولت بی اعتماد کند. وقتی همه چیز در کشور ما حالا واقعی یا غیرواقعی دولتی است و وقتی که خودروسازها در چنگ دولت هستند، هرگونه بدقولی، هر گونه حرکت آنها به حساب دولت گذاشته می‌شود. دولت خیال می‌کند که شخص فلان وزیر یا رئیس ‌جمهور برای مثال یک خلف وعده‌ای کرده باشند که بعد بگویند که آره این خلف وعده باعث این وضع شده است، اما نه این‌طور نیست. در بخش‌های کوچک و به ظاهر کم اهمیت ناامیدی می‌تواند بازتولید شود و بعد در تعامل با حوزه‌های دیگر این چرخه تولید ناامیدی آنچنان به تولید انبوه برسد که دیگر هیچ مسئول دولتی حریف آن نباشد. صنعت خودرو یکی از حوزه‌هایی است که در تولید یاس و سرخوردگی و بی‌اعتمادی مردم گوی سبقت را ربوده است. فرآیند ثبت‌ نام، تحویل و فروش خودرو را نگاه کنید، مگر پیدا کردن نقطه بهینه قیمت برای یک دولت چقدر سخت است که نزدیک به یکسال است، نتوانسته از پس آن بربیاید یا باید بگوید که قیمت‌ گذاری نمی‌کنیم و مردم به صورت آزاد بخرند که تکلیف مردم و خودروساز معلوم شود و دیگر خودروساز هیچ حقی از کمک‌هی دولتی نباید داشته باشد. یا اینکه اگر بگویند ما در قیمت‌گذاری دخالت می‌کنیم، باید نقطه بهینه قیمت را مشخص کنند و به مردم توضیح بدهند که چرا این قیمت است. نباید نسبت به دغدغه‌های مردم بی‌تفاوت بود. مردم نباید رها شوند.‌ اگر دولتی این قدر ناکارآمد است که نمی‌تواند قیمت یک خودرو را کنترل کند، در حوزه‌های دیگر هم نمی‌تواند مسائل مردم را حل کند. دولت باید پاسخگوی رفتار خودروسازان با مردم باشد. من ادعا می‌کنم که اخبار و اتفاق‌های صنعت خودروسازی ما از عدم تحویل خودرو گرفته تا اینکه یک خودروی دیگر به جای خودروی ثبت‌نامی می‌دهند، بحث قیمت‌ها و دلال‌بازی‌ها بخشی از آن عمدی است و این اخبار مخابره شده درباره این موضوع سهم بزرگی در تولید بدبینی، بی‌اعتمادی و یاس عمومی نسبت به دولت است. این موضوع‌هایی که از نظر دولت کوچک هستند و به عنوان یک مشکل خیلی ساده به آن نگاه می‌کنند، مشکل نیست! چشمه‌ای است که یاس و بدبینی مدام دارد از آن می‌جوشد که هنوز هم متوقف نشده است. اگر جلوی این رفتارها گرفته نشود، خبرهای آن به‌سان آتشفشانی می‌تواند جامعه را اذیت کند. از طرف دیگر رسانه‌ها چقدر به این موضوع پرداخته‌اند؟ این بازار خود به تنهایی یکی از کانون‌های مهم تولید یاس و ناامیدی است. مردم در این بازار احساس رها شدگی می‌کنند، که این به نظر می‌رسد ظاهرا نوعی تعمد است. شما به کارخانه عظیم خودرو نگاه کنید. زمانی که ثبت سفارش ممنوع بوده و امکان واردات خودرو نداشته است، اقدام به ثبت ‌نام و فروش کرده و از مشتریان خود پیش‌ پرداخت‌های کلانی گرفته است. در حالی که به‌طور قانونی مجاز به وارد کردن یک خودرو نبوده است. حالا که خریداران به شرکت فشار آورده‌اند، دستگیرشان می‌کنند، چرا وقتی ثبت‌نام می‌کرد، کسی نیامد که بگویید شما به چه مجوزی ثبت‌ نام می‌کنید؟ یا شرکتی مانند ایران خودرو قرار بوده خرداد و تیر به مردم ماشین تحویل دهد، اما با گران شدن ماشین حالا با قیمت دو برابر می‌فروشد. اگر این قدر به خارج از کشور وابسته هستیم، در 40 سال گذشته چه کار کردیم که این قدر شعار خودکفایی دادیم؟ باید به ضعف‌هایمان اقرار کنیم. من فکر می‌کنم که یک رسانه توسعه‌گرا باید از دو سال پیش به این احتمال‌ها به این پیش‌بینی‌ها می‌پرداخت.
 

*در مورد این رسانه‏ توسعه‏گرا و روزنامه‏نگاری راه‏حل‏گرا بیشتر توضیح می‏دهید؟ در کل رسانه‏ها در شرایط نامطلوب یک جامعه چطور می‏توانند به بازسازی امید اجتماعی و اعتماد عمومی کمک کنند؟
ببینید همه چیز از دو سال پیش مشخص بوده است و فرصت کافی برای پیدا کردن راه ‌حل، برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری وجود داشته است. آنها طوری برخورد می‌کنند که انگار همه چیز ناگهانی اتفاق افتاده است. در حالی که بانک مرکزی می‌دانست. بازار سکه و ارز این را می‌دانست. بازار مسکن و خودرو هم می‌دانست، اما همه دست روی دست گذاشتند تا این معضلات به سراغ جامعه بیایید. من فکر می‌کنم قصور دولت به‌جای خود و اصلا قابل انکار نیست، اما یک رسانه‌ توسعه‌گرا باید از دو سال پیش حداقل در زمان روی کار آمدن ترامپ به این احتمال‌ها به این پیش‌ بینی‌ها می‌پرداخت و کاری می‌کرد که دولت را هوشیار و آگاه کند، مردم را آماده کند. «لوسین پای» نظریه‌ پرداز علوم سیاسی در آمریکا می‌گوید یکی از کارکردهای مهم رسانه‌ها به‌ویژه مطبوعات، کاهش عوارض روانی توسعه است. بنده می‌گویم یکی دیگر از کارکردهای رسانه‌ها، کاهش عوارض روانی بحران است. بحرانی که به قول خود دولت هیچ اتفاقی هنوز در حوزه فروش نیفتاده و تغییری در درآمدهای ارزهای ما ایجاد نشده است، یک شبه دلار چهار برابر شد، سکه چهار برابر شد و به تبع آنها مسکن، خودرو و...که همه چیز را تحت تاثیر قرار می‌دهد. دولت هم تاکید می‌کند که بخش عمده اینها روانی است. وقتی نگاه می‌کنند و می‌بینند که دولت قادر به حفظ ارزش پول نیست، می‌گویند خودمان باید به فکر خودمان باشیم. بعد نتیجه این می‌شود که جامعه منفعت‌جوی فردگرایی که هر کسی سعی می‌کند که گلیم خودش را از آب بیرون بکشد، حتی اگر به قیمت غرق شدن دیگری باشد و این شرایط در حال حاضر در جامعه ما پیش آمده است. شما می‎بینید که برادر به برادر رحم نمی‌کند. این وضعیت معلول بی‌اعتمادی است و به تبع آن خبرهای فساد. بنابراین در جبهه مردم باید این سطح آگاهی عمومی از طریق گفتن واقعیت‌ها ارتقا پیدا کند. ارتباط پیوسته بین نهادهای حاکمیتی با مردم از طریق رسانه‌ها برقرار شود. رسانه‌هایی که هم نقد و نظارت می‌کنند و هم آگاهی و اطلاع می‌دهند. وجه سوم دولت و مجموعه حاکمیت است. اینکه مردم باور کنند که دولت توانمند است و انگیزه حل مشکلات را دارد. تئوری روزنامه‌نگاری توسعه چه می‌گوید؟ چه وظیفه‌ای پیش پای آنها می‌گذارد. من می‌گویم دولت غافل بود. زیر مجموعه دولت غافل بودند، وگرنه این وضعیتی که در هفت هشت ماه گذشته پیش آمده به راحتی قابل پیش‌ بینی بود و وقتی قابل پیش‌ بینی بود قابل مدیریت هم بود. ما نه پیش‌ بینی کردیم و نه مدیریت. رسانه‌های ما هم نیامدند و وارد عمل نشدند و بگویند، آقای‌دولت، دولت ترامپ این مدل دولتی است و زیر همه قول‏ و قرارهای دولت گذشته می‌زند و به هیچ اصلی پایبند نیست. اگر زیر برجام زد، شما چه کار می‌کنید؟ نمی‌توانید شعار بدهید که ما هم خارج می‌شویم و دیدیم که خارج نشدید.آیا فکر کرده بودید که برای مثال این سیاست انقباضی ارزی از یک- دو سال قبل اعمال کنید که امروز ذخیره ارزی بیشتری داشته باشید؟ پیش‌ بینی شد که صنعت خودرو چه تدابیری اندیشیده شود که دچار این نوسان‌ها نشود؟ چرا مدیران خودروساز به فکر نجات خودشان و افزودن بر سرمایه‌های‌شان هستند، بدون اینکه فکر کنند که چه بحرانی را در جامعه دارند بازتولید می‌کنند. به نظر من بحرانی که امروز شاهدش هستیم و بیشتر از گرانی سکه و ارز در زندگی روزمره مردم و بر بازتولید یاس و ناامیدی دخالت داشت بازار خودرو بود. برای اینکه سکه مساله همه مردم نیست، ارز مساله همه مردم نیست، اما مردم با خودرو در این شهر دارند زندگی می‌کنند. آن هم خودروهای داخلی که یک شبه از 20 میلیون به 40 میلیون می‌رسد.

* نظریه‌های موسوم به اجتماعی رفتاری كه گاه علوم ارتباطات نیز نامیده می‌شوند، از آنجا كه نظریه‌هایی هستند كه از مبانی علوم جامعه ‌شناسی و به‌ویژه روانشناسی و روانشناسی اجتماعی اخذ شده‌اند، برای تبیین نقش رسانه‌ها در امید و امیدواری كه سازه‌ای شناختی است، مناسب به نظر می‌رسند. چه اینكه كانون توجه این نظریه‌ها، رابطه میان رسانه، جامعه و تاثیر محتوای ارتباطی بر نگرش‌ها و رفتارهای مخاطبان است. نظریه‏ها در این باره چه می‏گویند؟

نظریه ‏ها مربوط به شرایط خاص نیستند. نظریات فقط قواعد را مطرح می‌کنند که خیلی تابع زمان و مکان نباشد. در عین حال نظریه‌ها دو مورد خاصیت دارند. یکی اینکه چارچوب و دستگاه فکری به ما می‌دهند که بتوانیم در آن چارچوب آگاهانه و انتخاب‌گر عمل کنیم. دومین مورد این است که راهبرد به ما نشان می‎دهند. برای مثال مطرح کردن روزنامه‌ نگاری توسعه و راه‌حل‌گرا از همین منظر است. در واقع راه‌حل‌گرایی چهار ویژگی کلیدی دارد: برای هر سوژه راه ‌حلی ارائه می‌دهد، مخاطب را از وجود پاسخ مطمئن می‌‌کند، درس‌هایی برای آموختن دارد و بینشی نو را منتقل می‌کند و در نهایت اینکه واقع‌گراست و با دنیای پیرامون در قهرآرمان‌گرایانه نیست. تئوری روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا می‌گوید: رسانه‌ها باید در قبال برنامه‌های توسعه‌ای ملی چنین رفتاری داشته باشند. در عین حال وظایف نظارتی‌شان را هم داشته باشند و به بسیج عمومی کمک کنند. در کنار همه نقدها باید به دولت راه‌حل نشان دهند. به‌رغم اینکه مسئولان ممکن است، نتوانند به‌طور مستقیم از نخبگان کمک بگیرند، در اینجا باید این ظرفیت نخبگی به‌وسیله رسانه‌ها فعال شود و در اختیار دولت‌ها قرار بگیرد. این توانایی می‌خواهد که ما بتوانیم از نظریه‌ها در رسانه‌ها استفاده کنید و اینکه یاد بگیرید چگونه این نظریه‌ها را عملیاتی کنید. اگر تجربه و دانش لازم برای عملیاتی کردن تئوری ها نباشد، نظریه‌ها نمی‌توانند حرفی برای گفتن داشته باشند.
 

*در این میان مدیران رسانه‏ها، روزنامه ‏نگاران و خبرنگاران هم بی‏تاثیر نیستند. به نظر شما این افراد درارتباط با وضع موجود در رسانه‌ها چه سیاستی را باید اعمال کنند تا بیشترین تعامل برای منافع مردم و جامعه صورت گیرد؟

تئوری و چارچوب فکری برای روزنامه‌نگاران ضروری است. در واقع باید به این نکته مهم هم توجه داشته باشیم که روزنامه‌نگاری صرفا یک وجه تجربی نیست. اگر روزنامه‌نگار در بعد علمی و نظری به دانش آکادمیک مجهر نباشد نمی‌تواند روزنامه‌نگار حرفه‌ای شود. در نتیجه به‌جای پرداختن به مسائل مهم اجتماعی و اقتصادی، از یک سو اسیر سلبریتی‌سازی و از سوی دیگر اسیر منفی‌گرایی می‌شود. چرا؟ برای اینکه چارچوب فکری ندارد و در وضع موجود باید به‌دنبال چه خبرهایی باشد. دیدگاهی که شنیده می‌شود، این است که بعضی فکر می کنند که روزنامه‌نگار از کلاس‌های دانشگاه بیرون نمی‌آید و روزنامه‌نگاری را باید در تحریریه آموخت. من خودم کسی هستم که از کلاس‌های دانشگاه بیرون آمدم و در تحریریه آموخته‌ام. هرچند من دانش آکادمیک را یک ضرورت انکارناپذیر برای یک روزنامه‌نگاری موفق می‌بینم، چرا که موفق‌ترین روزنامه‌نگاران تجربی امروز از پس مشکلات پیچیده اجتماعی برنمی‌آیند. چرا که اگر دستگاه فکری نداشته باشند، اگر ندانند که در شرایط بحرانی نحوه مواجهه چگونه باید باشد، الزامات حرفه‌شان کدام است، اقتضائات توسعه‌ای چیست، مصلحت عمومی جامعه کدام است، نیاز اجتماعی کدام است، تشخیص همه این موارد نیاز به دانش آکادمیک دارد و بدون دانش آکادمیک، روزنامه‌نگاری تجربی هم ابتر است. باید به این نکته مهم توجه شود که هیچ روزنامه‌نگاری امروز در مواجهه با مسائل و مشکلات اجتماعی بی‌نیاز از نظریه و تئوری نیست. چرا که زمانه اینکه در روزنامه داستان بگوییم، گذشته است. امروز با فکت‌های سرسخت اجتماعی، فرهنگی،‌اقتصادی و سیاسی سروکار داریم. رمزگشایی از این فکت‌ها به کمک دانش گشودنی است. در چنین شرایطی نه تجربه صرف جواب می‌دهد و نه دانش صرف. دانش و تجربه دو بال موفقیت در تولید اخبار حرفه‌ای برای جامعه‌ گریزان از خبر هستند. این دو مقوله دید و جهان‌بینی را باز می‌کند و قدرت تحلیل شرایط جامعه را به روزنامه‌نگار می‌دهد. این موضوع روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا که مطرح شد را باید این متخصصان مجهز به دانش و تجربه به منصه ظهور برسانند. روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا فقط به دست روزنامه‌نگاران عالمِ مجرب قابل تحقق و امکان‌پذیر است. چرا که بدون داشتن یک قدرت تئوریک، قادر به خوانش رویدادهای پیچیده رسانه‌ای نیستیم. یادمان باشد همه این‌ صحبت‌هایی که مطرح شد به هر قیمتی باید زیر چتر اخلاق به طور عام و اخلاق حرفه‌ای به‌طور خاص باشد.

* برای برون‏رفت نسبی از این شرایطی که در آن هستیم، چه پیشنهاد رسانه ‏ای دارید؟

امروز به نظر بنده یکی دیگر از کارکردهای مهم رسانه‌های سنتی روی آوردن به«روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا» یا به اصطلاح «Solutions oriented journalism» است. این ژانر از روزنامه‌گاری به‌ویژه برای کشورهای در حال توسعه‌ مطرح می‌شود. این سبک از روزنامه‏ نگاری به عنوان یک مکتب روزنامه‌نگاری است که البته از گذشته‌های دور وجود داشته، اما امروز هویت علمی پیدا کرده است. به این معنا که در کنار پرداختن به مشکلات، نارسایی‌ها، فسادها، شکست‌ها و ناکامی‌ها که جزو  وظایف رسانه‌ها است، به راه‌حل‌ها هم پرداخته شود. به این معنا نیست که راه‌ حل‌ها همه در دست رسانه‌ها است، بلکه پرداختن به راه‌حل‌ها از این طریق امکان‌پذیر است که رسانه‌ها بتوانند نخبگان را به‌ویژه نخبگان علمی را از حاشیه به متن بکشانند و آنها را به بحث و گفت ‌و گو، اظهار نظر و ارائه راه‌حل ترغیب کنند. برای اینکه مشکلات امروز آنقدر پیچیده است که حتی اگر مدیران کشور به اندازه کافی کارآمد باشند به تنهایی از پس حل آنها برنمی‌آیند. بنابراین به ظرفیت‌سازی و کمک فکری نیاز دارند تا بتوانند دیدگاه‌ها، نظرها و راه‌های گوناگون را از زبان کارشناسان برای برون‏رفت از شرایط موجود به جامعه تزریق کنند و این نقطه نظرهای کارشناسانه را در برنامه‌ریزی‌ها و سیاستگذاری‌ها دخالت دهند و از این دیدگاه‌های راه‌حل‌گشا استفاده کنند. پرداختن به راه‌حل‌ها چند فایده دارد. یکی این است که به دولت و حاکمیت کمک می کند برای اینکه بتوانند مشکلات مردم را حل کنند و باری از روی دوش مردم برداشته شود. نکته دوم تولید آگاهی در جامعه برای عموم مردم است که بدانند ریشه مشکلات کجاست. برای مثال آیا دولت در به‌جود آمدن این وضعیت مقصر است؟ چقدر کم‌ کاری کرده است؟ آیا می‌تواند راه برون‌رفت را نشان دهد؟ با چه ظرفیت و توانایی‌هایی؟‌ یا اینکه نه مشکلات از جای دیگری نشات می‌گیرد. این وجه رسانه‌ای ماجراست. باید به این نکته هم توجه کنیم که ظرفیت‌های غیرفعال در رسانه‌ها زیاد است که می‌توان از آن بهره گرفت. برای این کار باید به سمت تقویت روزنامه‌نگاری حرفه‌ای روی آورد. مردم باید احساس کنند که دولتی دارند که برای آنها پدری می‌کند. این پدری کردن به منزله این است که به‌ویژه در هنگامه بحران متقاعد شوند که دولت به‌هوش، به‌گوش و توان‌مند است، برای حل مشکل در میدان حضور دارد. در لحظه و به‌ موقع تصمیم‌گیری و اقدام می‌کند. بنابراین در این شرایط کار رسانه‏ و روزنامه‌نگاری نقد کردن صرف نیست، بلکه در کنار نقد و چالش با مشکلات باید به راه‌حل‌ها و چگونگی برون‌رفت از آنها هم پرداخته شود.

آسو محمدی

منبع: آرمان

همزیستی نیوز - پاسخ به نیاز و مطالبات مخاطبان یکی از وظایف اصلی هر رسانه‌ است. اما امروزه شاهد هستیم که خیلی از رسانه ها مرجعیت خود را برای مخاطب از دست داده‌اند و  مخاطب رسانه‌های رسمی در حال ریزش است. همین عامل باعث شده تا رسانه‌ها از وظایف اصلی خود دور شوند و یک سلب اعتماد عمومی نسبت به آن‌ها ایجاد شود. چرا مخاطب امروزی ارتباط خود را با رسانه‌های رسمی قطع کرده است؟ راه‌های برون‌رفت از این بحران چیست؟

بیژن نفیسی مدرس ارتباطات و روزنامه‌نگار پیشکسوت در این رابطه به شفقنا رسانه می‌گوید: ما هیچ‌وقت وضع مطلوبی از نظر مخاطب برای رسانه‌های مان نداشتیم و این مشکلی است که به صورت نهادینه در ساختار اجتماعی ما از گذشته وجود داشته است. نمونه آن تیراژ مطبوعات و کتاب است. شاید در مقاطعی مثلاً در دوران انقلاب تیراژ بالا رفته باشد ولی این مقطعی بود و به شرایط خاص آن دوره برمی‌گشت.

 شبکه های اجتماعی نقش مهمی در کاهش مخاطب رسانه های رسمی داشته اند

وی با اشاره به شرایط جدید ایجاد شده برای رسانه‌ها توسط جبر تکنولوژی می‌گوید: درحال حاضر مسئله‌ای که برای مطبوعات و رسانه‌های ما پیش‌آمده است شرایط جدیدی است که جبر تکنولوژی آن را به ما تحمیل می‌کند. شبکه‌های اجتماعی نقش پررنگی در این زمینه دارند و بخش عمده‌ای از مخاطبان را به سمت خود کشیده‌اند و احتیاجات اولیه مخاطب را برطرف می‌کنند. برخی از کاربران شبکه‌های اجتماعی حتی نگاه تحلیلی هم به موضوعات دارند. به عبارتی در اوایل اخبار را به صورت کوتاه منتشر می‌کردند ولی الان سعی می‌کنند با تحلیل موضوعات، مخاطب را در جریان علت و معلولی آن قرار دهند.

نفیسی ادامه می‌دهد: سهولت دسترسی و نداشتن هزینه بالا برای مخاطب خود به ‌خود باعث می‌شود گرایشش در پیگیری اخبار به سمت شبکه‌های اجتماعی بیشتر شود و ما آن ریزش را در ساختار رسانه‌های رسمی‌مان احساس می‌کنیم. این شرایطی جبری است که به وضعیت موجود رسانه‌های ما تحمیل می‌شود. ولی رسانه‌های ما باید سعی کنند فاصله خود را با مخاطب کمتر کنند و از این تکنولوژی به بهترین شیوه استفاده کنند. ما به ‌ناچار باید نگاه سنتی درباره رسانه‌های مان را کنار بگذاریم و از شیوه‌های مدرن ‌تر استفاده کنیم. الان خبرگزاری‌ها و رسانه‌های ما سعی می‌کنند دراین فضای مجازی فعال‌تر باشند. بعضی هم کلاً به سمت فضای مجازی آمده‌اند و سعی می‌کنند از شرایط گذشته فاصله بگیرند.

این روزنامه‌نگار پیشکسوت معتقد است، وقتی قیمت نشریه بالا برود و تیراژ آن پایین، عملاً به ریزش مخاطب کمک کرده‌ایم. او می‌گوید: الان تعداد بیشتری از نشریات ما به دلیل هزینه‌های چاپ ، کاغذ، فیلم و زینک و… تیراژشان را پایین آورده‌اند. به عبارتی همه این شرایط دست‌ به ‌دست هم داده و شرایط تازه‌ای را ایجاد کرده است. شاید یکی از راه‌ها این باشد که رسانه‌های رسمی ما از این فضای مجازی بیشتر استفاده کنند و نگذارند فاصله‌ای طولانی بین مخاطب و رسانه‌های مان ایجاد شود.

رسانه ها برای حفظ مخاطبان شان اطلاعات کامل ارائه دهند

وی یکی از علل کاهش مخاطب در رسانه‌های رسمی را اطلاع‌رسانی ناقص درباره موضوعات می‌داند و توضیح می‌دهد: یکی از وظایف بزرگی که جزء  وظایف اولیه هر رسانه محسوب می‌شود اطلاع رسانی و آگاهی بخشی است. زمانی که رسانه این اطلاع ‌رسانی را کامل انجام ندهد به دلیل تعدد کانال‌های اطلاع‌رسانی مخاطب به سمت کانالی می‌رود که اطلاعات کامل را به دست بیاورد و رسانه رسمی عملاً اعتماد مخاطب و جایگاه اصلی خود نزد مخاطب را از دست می‌دهد. باید توجه داشته باشد که اعتماد مخاطب ذره‌ ذره به دست می‌آید و به یک‌باره از بین می‌رود.

نفیسی ادامه می‌دهد: ما گاهی در اطلاع‌ رسانی سعی می‌کنیم بخش‌هایی را کمرنگ کنیم و یا اطلاع‌ رسانی ناقص انجام دهیم. در دنیای امروز تعدد رسانه‌ها این شرایط را برای مخاطب ایجاد می‌کند تا بتواند به ‌راحتی به مقایسه پوشش مطلب بپردازد و ببیند آیا اطلاعات درست دریافت کرده یا خیر. این یکی از نکات کلیدی است که رسانه‌های ما برای حفظ مخاطبان شان باید به آن توجه کنند و اطلاعات کامل، جامع و دقیق را به مخاطب دهند.

نباید رسانه‌های مان را به خط قرمزهای خاص محدود کنیم

آیا این از بین رفتن اعتماد مخاطب ناشی از وجود خط قرمز در رسانه‌های رسمی نیست؟ این پیشکسوت روزنامه‌نگاری پاسخ می‌دهد: بله این نکته مهمی است که کاملاً درست بر روی آن دست گذاشتید. عملاً با شرایط فعلی رسانه‌های مجازی و شبکه‌های اجتماعی دیگر خط قرمزی نباید وجود داشته باشد. یعنی ما نباید دنبال این مسئله باشیم که رسانه‌های مان را به یکسری خط قرمزهای خاص محدود کنیم. قبول دارم گاهی ممکن است اطلاعاتی سری و محرمانه باشد و دسترسی به آن هم مقدور نباشد، این مسئله جای خود دارد. ولی وقتی ما بیاییم خط قرمزها را به گونه ای بگذاریم که از شخصیتی نتوانیم انتقاد کنیم یا در بررسی موضوعات اظهارنظرهای موافق و مخالف را در نظر نگیریم، مخاطب اعتمادش را نسبت به رسانه و رسالتش از دست می‌دهد.

 او ادامه می‌دهد: این تنها خاص رسانه‌های داخلی نیست. در ابعاد بین‌المللی هم می‌بینم که چیزی نمی‌تواند پنهان بماند. سریع اطلاع‌رسانی می‌شود. بنابراین اگر ما سعی کنیم اطلاع‌رسانی درست و کامل انجام دهیم، خودمان در برابر این مسائل واکسینه می‌ شویم. برای اینکه ما خودمان با قضیه شفاف برخورد می‌کنیم و نمی‌گذاریم شایعه‌ای کنار این مسئله شکل بگیرد.

نفیسی درباره چگونگی مقابله با شایعه می‌گوید: شایعه در جامعه فرمول خیلی ساده‌ای دارد. به عبارتی شایعه برابر است با اهمیت ضرب در ابهام. هرکدام از این دو صفر شود معادله ما صفر می‌شود. حال اتفاقی که افتاده یا باید ابهام را از آن گرفت یا اهمیت. اکثر مواقع نمی‌توان اهمیت را از این اتفاق گرفت و تنها راه این است که ابهام را از آن بگیریم و این باعث می‌شود معادله ما صفر شود و شایعه‌ای ایجاد نشود و حرف‌ وحدیث‌ها در کنار آن از بین برود.

وی تصریح می کند: این‌ها نکاتی است که اگر در نظر بگیریم می‌توان توانایی رسانه‌ای ما را بالا ببرد و اگر در نظر نگیریم بازار شایعه رونق می‌گیرد و ممکن است اطلاع‌ رسانی ناقص بر روی زمینه‌های ذهنی مردم اثر بگذارد و تأثیر مخربی بر روی اجتماع به وجود بیاورد ولی اگر ما کار را درست انجام دهیم جلوی شایعه و این تخریب گرفته می‌شود.

  • شیوه کار طاهری(سردبیر کیهان در قبل از انقلاب) این‌گونه بود که با تمام کارآموزانی که به روزنامه می‌آمدند، به صورت مستقیم و جداگانه کار می‌کرد و این عملکرد حرفه‌ای او باعث می‌شد تا روزنامه‌نگاران از همان ابتدا به صورت حرفه‌ای کارشان را آغاز کنند؛ موضوعی که جای خالی آن در فضای رسانه‌ای امروز به شدت احساس می‌شود.
  • در واقع می‌توان گفت یکی از دلایلی که روزنامه‌نگاری دیگر موفق نیست و مردم مخاطب روزنامه‌ها نیستند، این است که دیگر با روزنامه‌نگاران جوان کار نمی‌شود.»
  • «متاسفانه الان برای آموزش روزنامه‌نگارانی که به رسانه‌ها معرفی می‌شوند، وقت چندانی صرف نمی‌شود. این در حالی است که هر رسانه‌ای باید محلی برای آموزش داشته باشد تا ایرادهای روزنامه‌نگاران جوان و تازه‌کار از همان مراحل ابتدایی برطرف شود.»
  • از اوایل دهه هفتاد که اقبال خانم‌ها به شغل خبرنگاری و روزنامه زیاد شد، نقش خانم‌ها هم در فضای رسانه‌ای کشور تغییر پیدا کرد؛ در این دوره مدیران رسانه‌ها به خانم‌ها بیشتر با نگاه نیروی کار ارزان‌ نگاه می‌کردند و در بسیاری مواقع حتی قرارداد هم نمی‌بستند، دیگر چه برسد به بیمه!

 ********************

بعد از ۲۲ سال گزارش‌نویسی در روزنامه «کیهان» و تجربه خبرنگاری در سال‌های پرتلاطم تاریخ معاصر ایران، حالا فضای روزنامه‌نگاری امروزِ ایران را از اصول حرفه‌ای به دور می‌داند و معتقد است بخش اعظم این مشکل بر دوش مدیران مسؤول رسانه‌ها است.

مینو بدیعی که از سال ۵۲ به عنوان کارآموز به روزنامه «کیهان» رفت و سال ۷۸ برای همیشه تحریریه این روزنامه را ترک کرد، هنوز قلم خود را زمین نگذاشته است و همچنان برای رسانه‌های مختلف گزارش می‌نویسد.

این روزنامه‌نگار قدیمی برای روایت خاطرات سال‌ها حضور در تحریریه «کیهان» و تجربه روزنامه‌نگاری در سال‌های پراتفاق تاریخ ایران از انقلاب ۵۷ گرفته تا دوران هشت سال دفاع مقدس، به ایسنا آمد و همان‌گونه که انتظار می‌رفت، صحبت‌هایش از همان ابتدا رنگ و بوی زنانه به خود گرفت و در میان خاطراتش، باافتخار از زنان موفق در عرصه‌ روزنامه‌نگاری یاد می‌کرد.

بدیعی ‌سال ۵۰ در رشته روزنامه‌نگاری در مؤسسه عالی مطبوعات به تحصیل مشغول شد و بعد از دو سال به پیشنهاد برخی از استادان دانشکده و به همراه برخی دیگر از همکلاسی‌هایش همانند حسین قندی، مهدی فرقانی و نوشابه امیری، برای تجربه عملی این حرفه به تحریریه روزنامه‌ «کیهان» رفت؛ «استاد صدرالدین الهی ما را از سال دوم دانشکده به روزنامه‌ها معرفی می‌کرد. درواقع تمام استادان آن زمان اعتقاد داشتند که آموزش‌های تئوری روزنامه‌نگاری باید با تجربه حضور در تحریریه‌ها هم همراه شود.»

او پس از فارغ‌التحصیلی در سال ۵۶ به صورت رسمی به روزنامه «کیهان» جذب شد و تا سال ۷۸ نیز به کار خود در این روزنامه‌ ادامه داد. «وقتی وارد تحریریه شدیم خیلی ما را جدی نگرفتند و بسیار سخت‌گیرانه برخورد می‌کردند. اصلا تعارف نداشتند و خیلی صریح نظرشان را می‌گفتند. بعدها متوجه شدیم که مخصوصا سخت می‌گرفتند تا خبرنگاران تازه‌کار خاک تحریریه‌ را بر پوست بدنشان لمس کنند و کار یاد بگیرند.»

بدیعی با بیان اینکه «روزنامه کیهان فضای باز و آزادتری نسبت‌ به روزنامه‌های دیگر داشت»، ادامه می‌دهد: زمان ورودم به تحریریه «کیهان»، سردبیر امیر طاهری بود. در واقع آقای طاهری راهنمای عملی ما بود و من به شخصه به ایشان مدیون هستم. شیوه کار طاهری این‌گونه بود که با تمام کارآموزانی که به روزنامه می‌آمدند، به صورت مستقیم و جداگانه کار می‌کرد و این عملکرد حرفه‌ای او باعث می‌شد تا روزنامه‌نگاران از همان ابتدا به صورت حرفه‌ای کارشان را آغاز کنند؛ موضوعی که جای خالی آن در فضای رسانه‌ای امروز به شدت احساس می‌شود. در واقع می‌توان گفت یکی از دلایلی که روزنامه‌نگاری دیگر موفق نیست و مردم مخاطب روزنامه‌ها نیستند، این است که دیگر با روزنامه‌نگاران جوان کار نمی‌شود.»

«متاسفانه الان برای آموزش روزنامه‌نگارانی که به رسانه‌ها معرفی می‌شوند، وقت چندانی صرف نمی‌شود. این در حالی است که هر رسانه‌ای باید محلی برای آموزش داشته باشد تا ایرادهای روزنامه‌نگاران جوان و تازه‌کار از همان مراحل ابتدایی برطرف شود.»

مصاحبه‌های تلفنی با آیت‌الله خامنه‌ای

بدیعی که معتقد است فضای روزنامه‌نگاری امروز اصلا با گذشته قابل مقایسه نیست، این تفاوت‌ها را تنها به روزنامه‌نگاران ارجاع نمی‌دهد و پاسخگو نبودن مسؤولان و سیاسی و غیرحرفه‌ای بودن مدیران مسوول رسانه‌ها را هم از دیگر دلایل مهم تغییرات فضای رسانه‌ای عنوان می‌کند.  

او در توضیح پاسخگو نبودن مسوولان امروز به سراغ خاطرات خود در سال‌های نخست انقلاب می‌رود و می‌گوید: زمانی که هنوز آیت الله خامنه‌ای رییس‌جمهوری نشده بودند و از اعضای رده بالای حزب جمهوری اسلامی بودند، با ایشان مصاحبه‌های زیادی انجام می‌دادم. هنوز هم دفترچه‌ای از آن دوران دارم که شماره مستقیم آقای خامنه‌ای را در آن یادداشت کرده بودم و برای موضوعات مختلف با ایشان تماس می‌گرفتم. آقای خامنه‌ای هم خیلی با احترام جواب می‌دادند و حافظه بسیار قوی هم داشتند؛ اتفاقا تا همین چند سال پیش هم من را به عنوان خبرنگار «کیهان» که با ایشان تماس می‌گرفتم به یاد داشتند و حتی چند سال پیش هم از سوی دفترشان برای شرکت در مراسم روز زن دعوت شدم.

این روزنامه‌نگار قدیمی یادآور می‌شود: آقای خامنه‌ای بسیار فرد باسوادی بودند و من هم برای تبیین مفاهیم مهم در نگاه حزب جمهوری اسلامی و شعارهایی که آن زمان داده می‌شد، با ایشان مصاحبه می‌کردم. حتی یادم است که یک بار تلفنی در حال مصاحبه بودیم که صدای اذان شنیده شد و ایشان گفتند که خانم بدیعی اجازه بدهید من برای نماز بروم و بعد خودم با شما تماس می‌گیرم. واقعا هم نیم ساعت بعد خودشان تماس گرفتند و مصاحبه را ادامه دادند.

نشست‌های هفتگی شهید بهشتی با خبرنگاران

بدیعی همچنین در ادامه صحبت‌های خود به مصاحبه‌های مطبوعاتی شهید بهشتی در سال‌های نخست بعد از انقلاب اشاره می‌کند و می‌گوید: اوایل انقلاب آقای بهشتی به عنوان رییس قوه قضاییه هر هفته مصاحبه مطبوعاتی برگزار می‌کرد. همه خبرنگاران از بی‌بی‌سی و رادیو آلمان گرفته تا خبرنگاران داخلی در این نشست خبری شرکت می‌کردند و می‌توانستند هر سوالی که می‌خواهند بپرسند. آقای بهشتی هم که به زبان‌های آلمانی، انگلیسی و عربی مسلط بودند، به تمام سوالات خبرنگاران با تسلط کامل پاسخ می‌دادند.

او با بیان اینکه «به طور کلی در دهه شصت پرسشگری از مسوولان بسیار راحت بود»، ادامه می‌دهد: نه تنها اوایل دهه شصت بلکه اواخر آن و در دوره نخست وزیری آقای موسوی هم خبرنگاران برای سؤال پرسیدن بسیار آزاد بودند. البته آقای موسوی خودشان زیاد اهل مصاحبه نبود و بیشتر خانم رهنورد به عنوان کارشناس مصاحبه می‌کردند که من هم مصاحبه‌های زیادی با او داشتم.

بدیعی با اعتقاد بر اینکه خبرنگار شخصیتی مستقل، وجدان آگاه جامعه و نماینده مردم است، خودباختگی دربرابر یک مسئول را بزرگترین فاجعه برای یک خبرنگار می‌داند و می‌گوید: من در طور دوره خبرنگاری‌ام با مسئولین زیادی مصاحبه کردم. یادم است زمانی که آقای ولایتی، وزیر امور خارجه بود، من با ایشان مصاحبه‌های زیادی داشتم. تلفن می‌کردم و او هم جواب سؤال هایم را خیلی کامل می‌داد و حتی اغلب اوقات خودش تلفن را جواب می‌داد. اما الان برای گفت‌وگو با یک مسئول رده پایین هم باید از پیش وقت گرفته شود!

پذیرش پشت‌میز نشینی؛ آفت رسانه‌های امروز

بدیعی با بیان اینکه «به طور کلی فضای کار روزنامه‌نگاری تغییر کرده است»، می‌گوید: زمانی که وارد تحریریه «کیهان» شدم، روش کار به این صورت بود که همه باید برای تهیه خبر بیرون می‌رفتند و حتی من هم که در سرویس گزارش کار می‌کردم، حق پشت میزنشینی نداشتم. بارها بر این موضوع تاکید شده است که یکی از مشکلات اصلی امروز روزنامه‌نگاری، پشت سیستم نشستن و فقط سرچ کردن است. درحالی که یکی از مهمترین کارهای ما این بود که هر روز به حوزه‌هایمان سر بزنیم و خبر اختصاصی داشته باشیم و باید از زیر سنگ هم که شده بود، خبر پیدا می‌کردیم؛ مثل امروز نبود که خبرهای خبرگزاری‌های مختلف را به عنوان گزارش با هم مخلوط کنیم و منبع را هم ذکر نکنیم!

او ادامه می‌دهد: ما هم در سرویس گزارش‌ به همین صورت کار می‌کردیم؛ باید برای تهیه‌ گزارش به هر جایی می‌رفتیم. به ما یاد داده بودند که گزارشگر باید محقق و پژوهشگر باشد، بتواند آمارهای دقیق به دست بیاورد و مصاحبه‌های عمقی و چالشی بگیرد. به همین خاطر هم از آنجا که کار گزارش‌نویسی سخت بود کمتر خانم‌ها در این سرویس کار می‌کردند.

این روزنامه‌نگار پیشکسوت یادآور می‌شود: البته بعد از انقلاب سرویس گزارش به صورت جدی‌تر با دبیری آقای فرقانی شروع به کار کرد. تعدادی از روزنامه‌نگاران قدیمی پاک‌سازی شده‌ بود و تعداد کمی از قدیمی‌ها باقی مانده بودند که در این میان آقای فرقانی دبیر سرویس گزارش شد و من هم معاون او بودم. کلا روزنامه «کیهان» در آن دوره به صورت شورای سردبیری اداره می‌شد و آقایان مبشری، شمس‌الواعظین، خانیکی، رخ صفت، عطریان‌فر و ... از جمله سردبیران بعد از انقلاب روزنامه، در زمان مدیریت آقای خاتمی بودند.

زمانی که زنان به نیروی کار ارزان روزنامه‌ها تبدیل شدند

بدیعی می‌گوید: برخلاف امروز، پیش و اوایل انقلاب سردبیر و دبیر شدن اصلا کار آسانی نبود! از دهه هفتاد که درهای روزنامه‌ها باز شد و اغلب رسانه‌ها، شاخصه‌های مشخصی برای جذب خبرنگاران نداشتند و کسانی امتیاز روزنامه‌ها را گرفتند که سابقه‌ رسانه‌ای بسیار کمی داشتند یا اصلا نداشتند، تعداد زیادی خبرنگار وارد فضای رسانه‌ای کشور شد.

او با اشاره به حضور چشمگیر خبرنگاران زن در دهه هفتاد، ادامه می‌دهد: از اوایل دهه هفتاد که اقبال خانم‌ها به شغل خبرنگاری و روزنامه زیاد شد، نقش خانم‌ها هم در فضای رسانه‌ای کشور تغییر پیدا کرد؛ در این دوره مدیران رسانه‌ها به خانم‌ها بیشتر با نگاه نیروی کار ارزان‌ نگاه می‌کردند و در بسیاری مواقع حتی قرارداد هم نمی‌بستند، دیگر چه برسد به بیمه! روزنامه‌های پرطمطراق دوران اصلاحات که خیلی هم صدا کرده بودند و آخر هم توقیف شدند، اغلب به همین شیوه کار می‌کردند و از نیروهای کار خانم به عنوان نیروهای ارزان سوءاستفاده می‌کردند. از طرفی هم کسی نبود که از آنها حمایت کند؛ انجمن صنفی روزنامه‌نگاران هم در این دوره آنقدر کار سیاسی کرد که آخر بسته شد. این در حالی است که در دوره ما هدف اصلی سندیکای روزنامه‌نگاران فارغ از نگاه‌ها و فعالیت‌های سیاسی رسیدگی به روزنامه‌نگاران و شرایط کاری و رفاهی آنها بود.

کار روزنامه‌نگاری به این سمت پیش رفته بود که افراد سیاسی که هیچ سررشته‌ای از رسانه نداشتند، با نیروهایی که حتی حقوقشان را هم نمی‌دادند، دفتر روزنامه زدند. ما زمانی که به عنوان کارآموز در «کیهان» کار می‌کردیم هم ماهی ۳۰۰ تومان حقوق می‌گرفتیم، اما سال‌ها بعد و از دهه هفتاد به بعد حتی به نیروهای ثابت هم حقوق داده نمی‌شد.

۱۰ شماره گزارش برای افزایش شهریه‌های دانشگاه آزاد

بدیعی یکی از مهمترین مشکلات بسیاری از رسانه‌های امروز را غیرحرفه‌ای و سیاسی بودن مدیران مسؤول می‌داند و می‌گوید: تقصیر مدیران مسؤول و سردبیرانی است که خواهشمند یارانه شده‌اند و بابت پول اندک و امکاناتی که دریافت می‌کنند، خبرنگار را در جامعه و میان مردم و مسؤولان بی‌ارزش کنند.

او اضافه می‌کند: پیشتر شأن روزنامه‌نگاران در جامعه بسیار بالا بود. پیش از انقلاب، دولت هویدا واقعا از روزنامه‌نگاران می‌ترسید و این تاثیرگذاری حتی تا اواخر دهه شصت هم ادامه داشت. یادم است دهه شصت، ما در روزنامه «کیهان» در ۱۰ شماره درباره مسائل دانشگاه آزاد همانند گران کردن شهریه‌ها و موارد دیگر گزارش‌های مفصلی تهیه کرده بودیم. هدف اصلی من این بود که بعد از انتشار این گزارش‌ها و طرح انتقادات، با عبدالله جاسبی (مدیر اسبق دانشگاه آزاد اسلامی) مصاحبه کنم.

این روزنامه‌نگار قدیمی ادامه می‌دهد: بعد از انتشار این گزارش‌ها، یک روز از دفتر آقای جاسبی تماس گرفتند و گفتند حالا که شما اینقدر پیگیر مصاحبه هستید، آقای دکتر جاسبی مصاحبه مطبوعاتی دارند، می‌خواهند درباره فعالیت‌های دانشگاه آزاد مصاحبه کنند و شما هم می‌توانید بیایید، ولی گفتم نمی‌آیم! چون مصاحبه اختصاصی می‌خواستم و به‌دنبال پاسخ انتقادهایی بودم که در گزارش‌ها به آنها اشاره کرده بودم و شرکت در مصاحبه مطبوعاتی برایم فایده‌ای نداشت.

او می‌گوید: البته جالب است بدانید که روزنامه هم من را در این تصمیم حمایت کرد. به طور کلی آن زمان رسانه پشت خبرنگار می‌ایستاد و از او حمایت می‌کردند. اما از دهه شصت به بعد جایگاه روزنامه‌نگار در جامعه تغییر پیدا کرد و شأن روزنامه‌نگاران پایین آمد.

از چه زمانی حضور زنان در تحریریه‌ها بیشتر شد؟

بدیعی بار دیگر به سراغ خاطرات «کیهان» در سال‌های پیش از انقلاب می‌رود و می‌گوید: باید حتما از دو نفر که تاثیر بسیاری در روزنامه‌نگاری مدرن ایرانی داشته‌اند یاد کنم؛ اول دکتر عباس مسعودی، پایه‌گذار روزنامه «اطلاعات» که از سال ۱۳۰۴ روزنامه‌نگاری مدرن را در ایران راه‌اندازی کرد و سپس دکتر مصباح‌زاده، پایه‌گذار روزنامه‌ «کیهان» که سال ۱۳۲۱، ۲۰۰ هزار تومان از محمدرضا پهلوی گرفت و اولین مؤسسه مطبوعاتی را در ایران راه‌اندازی کرد. مصباح‌زاده دکترای روزنامه‌نگاری و حقوق داشت و معتقد بود که باید نسل جوان آموزش‌دیده به مطبوعات بپیوندند.

این روزنامه‌نگار ادامه می‌دهد: در واقع می‌توان گفت از سال ۱۳۲۱ تا ۱۳۴۶ که مؤسسه عالی مطبوعات تاسیس شد، حضور خانم‌ها در تحریریه کمرنگ بود ولی از سال ۴۶ با تاسیس مؤسسه مطبوعاتی و حمایت افرادی همچون مصباح‌زاده، تعداد اعضای خانم‌ تحریریه‌ها افزایش پیدا کرد و به گونه‌ای بود که وقتی من در سال ۵۲ وارد تحریریه «کیهان» شدم، خانم‌های زیادی در تحریریه حضور داشتند؛ زنده‌یاد ثریا صدردانش یکی از روزنامه‌نگاران برجسته آن دوره بود که برایم حکم استادی داشت. او مسوول دو صفحه خانواده و زن در «کیهان» بود که با افکار روز تولید محتوا می‌کرد. خانم صدردانش نمونه یکم خانم موفق و مدرن بود و از اینکه اطلاعات و دانش خود را در اختیار تازه‌واردها بگذارد هیچ ابایی نداشت.

حضور برابر زنان در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی از زمان مشروطه

او در ادامه این بخش‌ از صحبت‌های خود به نقش زنان ایرانی در حرفه‌ روزنامه‌نگاری اشاره می‌کند و با مروری بر تاریخچه زنان ایرانی که در طول تاریخ پا به عرصه روزنامه‌نگاری گذاشتند، می‌گوید: می‌توان از خانم مریم عمید سمنانی به عنوان یکی از زنان روزنامه‌نگار معروف یاد کرد. اینکه خانمی بیش از ۱۰۰ سال پیش وارد این حرفه شود، نشان‌دهنده تلاش و حتی ایثارگری اوست.

بدیعی با بیان اینکه «خانم‌ها در طول ۱۸۰ سال تاریخ روزنامه‌نگاری در کشور، فعال بوده‌اند»، یادآور می‌شود: به طور کلی سابقه اصلی فعالیت روزنامه‌نگاران زن در ایران به جنبش مشروطه برمی‌گردد که برابر و همپای آقایان روزنامه‌نگار فعالیت می‌کردند. ممکن است در دوره‌هایی این حضور با محدودیت‌هایی همراه بوده باشد، اما از نظر کیفی شرایط خوبی داشته‌ است.

او ادامه می‌دهد: نمی‌خواهم فمینیستی حرف بزنم، اما حضور زنان در عرصه روزنامه‌نگاری در تاریخ ایران آنچنان که باید مطرح نشده است و حتی گاهی تصور می‌شود که به عنوان مثال در دوران مشروطه اصلا روزنامه‌نگاران خانم وجود نداشتند؛ این درحالی است که در دوره‌های مختلف زنان روزنامه‌نگار فعالیت و حتی همپای مردان مبارزه هم می‌کردند، ولی در سایه حضور پررنگ مردان آن طور که باید دیده نمی‌شدند؛ این در حالی است که زنان کنار مردان پرچم مبارزه علیه استبداد را بر دوش داشتند و برای آزادی مبارزه می‌کردند و از آنجا که یکی از مهمترین راه‌های رسیدن به آزادی، مطبوعات بود، به مرور حضور زنان در این عرصه نیز بیشتر شد.

بدیعی درباره علل این موضوع نیز توضیح می‌دهد: علت، جامعه مردسالار و حضور سلطه‌گرانه سنت بوده است. جامعه متعصب آن زمان حضور زنان در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی را برنمی‌تابید و حتی هنوز هم با وجود اینکه حضور زنان روزنامه‌نگار بیشتر و پررنگ‌تر شده است، اما بسیاری از زنان روزنامه‌نگار با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند.

همزیستی نیوز - شماره 631هفته نامه همزیستی به تاریخ 10آذر 97 با مطالب متنوع منتشر شد.

در این شماره می خوانیم:

  • « به جای بوسیدن دست کشاورزان دست دلالان را کوتاه کنید!»

این تیتر که تیتر اول این شماره همزیستی را تشکیل می دهد برگرفته از مصاحبه دبیر خانه کشاورز شهرستان گرگان با خبرگزاری مهر است که به انتقاد از اعلام قیمت های تضمینی محصولات کشاورزی از سوی دولت پرداخته است . در این گزارش خبری همزیستی می خوانیم: «محمد تقی احسن» چهارشنبه گذشته به سخنرانی اخیر ریاست جمهوری در استان آذربایجان که گفته بود "من بخاطر خودکفایی گندم دست کشاورزان را می بوسم" اشاره کرد و افزوده است: به جای بوسیدن دست کشاورزان دست دلالان و نفوذی ها که تا شورای اقتصاد نفوذ کرده و با تصویب غیرکارشناسی و ظالمانه خرید تضمینی محصولات کشاورزی به دنبال نابودی این بخش هستند را کوتاه کنید چرا که آن ها دنبال واردات محصولات کشاورزی هستند.

در این گزارش خبری نظرات موافقان و مخالفان سیاست خرید تضمینی محصولات کشاورزی در ایران و همچنین حمایت اروپا از کشاورزان نیز به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.

  • « زنان هفته – جهان » تیتر دیگر صفحه اول این شماره همزیستی است که در خبر مربوط به آن به موفقیت های زنان در دنیا در هفته گذشته و انتخاب رییس جمهوری گرجستان و انتصاب فرمانده ارتش اسلونی و سفیر افغانستان در آمریکا را که هر سه پست به زنان اختصاص یافته است، اشاره شده است.
  • در این شماره همزیستی همچنین گزارش ها و مقالاتی در ارتباط با خشونت بر علیه زنان، هشدار درخصوص شیوع ویروس «اچ آی وی» و بیماری ایدز و همچنین بچه های خیابانی و چندین یادداشت همراه با خبرهای مربوط به استان گلستان به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.    

 

همزیستی نیوز - "در گذشته ناظرانی از طرف وزارت ارشاد در زمان چاپ بر تیراژ روزنامه ها نظارت داشتند و امکان این که تیراژ کمتر از مقدار اعلام شده باشد پایین بود. روزنامه‌ها هم در سال‌هایی موظف بودند که تیراژ را در شناسنامه‌ی روزنامه درج کنند. اما حالا این اتفاق نمی‌افتد."

به گزارش ایسنا، خبرنگار انصاف نیوز به آمار غیررسمی و حدودی تعدادی از روزنامه‌هایی که در گستره‌ی کشوری فعالیت دارند دست پیدا کرده است. این آمار بسیار نگران کننده است و نشان می‌دهد که وضع تیراژ روزنامه ها بسیار بدتر از آن چیزی است که تاکنون شنیده می‌شد. با این حال، موضوع مهمتر از تیراژ پایین آنها، عددهای غیرواقعی اعلامی به نهادهایی است که مطبوعات از آنها یارانه و کاغذ با دلار دولتی می‌گیرند.

روزنامه‌ی همشهری به عنوان پرتیراژترین روزنامه که وابسته به شهرداری تهران است، حدود ۱۸۰ هزار نسخه در روز منتشر می‌شود که حدود ۴۵% برگشتی دارد. (این روزنامه زمانی بالای ۵۰۰ هزار نسخه در روز منتشر می‌شد.

برگشتی به آن بخش از نسخه‌های چاپ شده می‌گویند که فروش نمی‌رود و به روزنامه برگردانده شده و کاغذ باطله می‌شود. اکثر روزنامه‌ها بیش از ۴۰ تا ۵۰ درصد برگشتی دارند.

روزنامه‌ی جام جم وابسته به صداوسیما حدود ۷۰ تا ۸۰ هزار نسخه در روز منتشر می‌شود.

روزنامه‌ی ایران وابسته به دولت روزانه حدود ۴۰ تا ۵۰ هزار نسخه تیراژ دارد.

روزنامه‌ی خبر ورزشی پرتیراژترین روزنامه‌ی ورزشی، ۳۶ هزار نسخه چاپ می‌شود که ۴۵ تا ۵۵% برگشتی است.

روزنامه‌ی دنیای اقتصاد که برترین برند مطبوعات اقتصادی است، حدود ۲۹ هزار نسخه منتشر می‌شود با حدود ۵۰% برگشتی. (بروز رسانی در ۲۰ مردادماه: به گفته‌ی مدیرمسوول روزنامه‌ی دنیای اقتصاد، این روزنامه در حال حاضر ۴۳ هزار نسخه تیراژ دارد.)

تیراژ روزنامه‌ی شرق هم به ۷۸۰۰ نسخه رسیده است که ۵۰ درصد آن برمی‌گردد. (بروزرسانی در ۲۰ مردادماه: به گفته‌ی مدیرمسوول روزنامه‌ی شرق، این روزنامه در حال حاضر ۱۸ هزار نسخه است)

روزنامه‌ی اعتماد حدود ۷۰۰۰ نسخه منتشر می‌شود که حدود ۱۵۰۰ نسخه از آن در مجلس به صورت رایگان توزیع می‌شود. مدیر مسوول این روزنامه، الیاس حضرتی، نماینده‌ی مردم تهران در مجلس است. این روزنامه حدود ۶۰% برگشتی دارد.

روزنامه‌ی جوان هم حدود ۷۰۰۰ نسخه تیراژ دارد که ۲۵۰۰ نسخه از آن به موسسات ارسال می‌شود و روی دکه ۶۰ تا ۷۰ درصد برگشتی دارد.

روزنامه‌ی آفتاب یزد حدود ۷۰۰۰ نسخه منتشر می‌شود با ۵۰ درصد برگشتی. ۱۵۰۰ نسخه از آن به موسسات ارسال می‌شود.

روزنامه‌ی آرمان حدود ۶۰۰۰ نسخه چاپ می‌شود که ۶۰ تا ۷۰ درصد آن برگشتی است.

روزنامه‌ی شهروند حدود ۵۶۰۰ تا ۶۰۰۰ نسخه

تیراژ بیشتر این روزنامه‌ها تا پیش از گرانی و کمبود در این حد نبوده است.

روزنامه‌ی کیهان با حدود ۴۷۰۰ نسخه در روز یکی از قدیمی ترین روزنامه‌های کشور است.

روزنامه‌ی سازندگی که به تازگی در آمده و از تیم حرفه‌ای برخوردار است حدود ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ نسخه منتشر می‌شود.

روزنامه‌ی اطلاعات با حدود ۳۰۰۰ نسخه دیگر روزنامه‌ی قدیمی کشور است.

روزنامه‌ی خراسان حدود ۳۰۰۰ نسخه منتشر می‌شود که بخش قابل توجهی از آن در سه استان خراسان به فروش می‌رسد.

روزنامه‌ی جهان صنعت حدود ۳۰۰۰ نسخه

روزنامه‌ی وطن امروز حدود ۳۰۰۰ نسخه

روزنامه‌ی مردم سالاری وابسته به حزب مردم سالاری حدود ۳۰۰۰ نسخه منتشر می‌شود.

روزنامه‌ی پیروزی حدود ۳۰۰۰ نسخه تیراژ دارد در حالی که زمانی ۲۰ تا ۳۰ هزار نسخه منتشر می‌شد.

روزنامه‌ی جهان اقتصاد حدود ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ نسخه

روزنامه‌ی سیاسی ابرار در حدود ۲۵۰۰ نسخه

روزنامه‌ی ابرار ورزشی هم حدود ۲۵۰۰ نسخه

روزنامه‌ی استقلال حدود ۲۰۰۰ نسخه

روزنامه‌ی قدس حدود ۲۰۰۰ نسخه منتشر می‌شود با ۵۰ درصد برگشتی.

روزنامه‌ی جمهوری اسلامی حدود ۱۸۰۰ تا ۲۰۰۰ نسخه تیراژ دارد.

روزنامه‌ی بانی فیلم حدود ۱۵۰۰ نسخه در حوزه‌ی سینمایی به صورت یک روز در میان منتشر می‌شود.

روزنامه‌ی تعادل (حوزه‌ی اقتصادی) روزانه حدود ۱۵۰۰ نسخه منتشر شده ولی تقریبا همه‌ی آن برگشتی است.

روزنامه‌ی کار و کارگر حدود ۱۵۰۰ نسخه

روزنامه‌ی ایران ورزشی حدود ۱۵۰۰ نسخه

روزنامه‌ی گل حدود ۱۵۰۰ نسخه

روزنامه‌ی ابتکار حدود ۱۰۰۰ نسخه با ۵۰% برگشتی

روزنامه‌ی تفاهم حدود ۱۰۰۰ نسخه

روزنامه‌ی کلید حدود ۱۰۰۰ نسخه منتشر می‌کند

روزنامه‌ی راه مردم حدود ۱۰۰۰ نسخه

روزنامه‌ی همدلی حدود ۱۰۰۰ نسخه

روزنامه‌های زیر هزار نسخه‌ی فراوانی هم منتشر می‌شوند. مثلا روزنامه‌ی سیاست روز حدود ۷۰۰ نسخه، روزنامه‌های کائنات، زمان، فناوران و کسب و کار زیر ۳۰۰ نسخه در روز منتشر می‌شوند.

برخی روزنامه‌ها هم تیراژی در حد چند نسخه دارند، مثلا روزنامه‌های بهار، تماشاگران و صاحب قلم ۲۰ تا ۳۰ نسخه منتشر می‌کنند.

روزنامه‌ی قانون که همچنان از روزنامه‌های تولیدکننده‌ی محتوا است اما این روزها نسخه‌ی چاپی ندارد.

 نظارت بر تیراژ در زمان چاپ

در گذشته ناظرانی از طرف وزارت ارشاد در زمان چاپ بر تیراژ روزنامه ها نظارت داشتند و امکان این که تیراژ کمتر از مقدار اعلام شده باشد پایین بود. روزنامه‌ها هم در سال‌هایی موظف بودند که تیراژ را در شناسنامه‌ی روزنامه درج کنند. اما حالا این اتفاق نمی‌افتد.

علت حساسیت بر تیراژ این است که در حال حاضر اگر روزنامه‌ای تیراژ خود را ۲۰ هزار نسخه در روز اعلام کند، به همین اندازه کاغذ با ارز دولتی خواهد گرفت؛ نکته‌ای که عباس عبدی به آن اشاره دارد.

برخی چاپخانه‌ها در زد و بند با مطبوعات، عدد بسیار متفاوتی را با رقم واقعی به وزارت ارشاد اعلام می‌کنند؛ عددهایی ساختگی که مبنای «یارانه» و «تبلیغات» قرار می‌گیرند.

آیا وزارت ارشاد حاضر است با فساد در بخشی از مطبوعات مقابله کند و با رسانه‌ای کردن نتیجه‌ی راستی‌آزمایی تیراژ اعلامی روزنامه‌ها، آمار صحیح و شفافی از میزان چاپ آنها منتشر کند‌؟

همزیستی نیوز - مرضیه برومند به مناسبت روز خبرنگار در یادداشتی کوتاه این روز را به خبرنگاران تبریک گفت.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ستاد خبری هفدهمین جشنواره بین‌المللی نمایش عروسکی تهران مبارک، مرضیه برومند که دبیری این دوره از جشنواره  بین‌المللی نمایش عروسکی تهران مبارک را بر عهده دارد در یادداشتی خطاب به خبرنگاران نوشته است:

«دختران و پسران خبرنگارم!

می‌دانم که دوست دارید به جای رنج از شادی بنویسید، به جای جنگ از صلح بنویسید، به جای نفرت از عشق بنویسید و به جای فساد از ایثار بنویسید.

شما واقعیت را بنویسید آن گونه که هست، آن روز نیز فرا خواهد رسید.

قلم‌های لرزان‌تان را می‌بوسم!»

پیشخوان

آخرین اخبار