همزیستی نیوز - "پای‌پره" یعنی پای‌پاره،‌ اسمش به شما هشدار می‌دهد که راه رسیدن به آن سخت است،‌ از "دیشموک" شهر کوچکی در اطراف "دهدشت" در استان "کهکیلویه و بویراحمد" تا رودخانه‌ای که در مسیر این روستاست،‌ حدود 13 کیلومتر راه است. بیش از سه کیلومتر آن خاکی است،‌ بعد باید از رودخانه‌ای که بسته به فصل، حجم آبش کم و زیاد می‌شود گذشت،‌ و بعد از آن‌،‌ تازه یک پیاده‌روی و کوه‌پیمایی در مسیری بیش از یک کیلومتر لازم است تا به روستا برسید.

مردم از غریبه‌هایی که به روستا می‌آیند انتظارهای زیادی دارند؛ می‌گویند نان ندارند،‌ آب ندارند،‌ گاز ندارند و پول هم ندارند، منتظرند کسی بهشان کمک کند. پای‌پره یکی از فقیرترین روستاهای منطقه است،‌ 35 خانوار در آن زندگی می‌کنند که میانگین جمعیت هر کدامشان 10 نفر است،‌ مردم منطقه درخت گردو دارند،‌ همین‌طور باغ‌های سیب و هلو در منطقه به خوبی ثمر می‌دهند،‌ علاوه بر این عده‌ای از مردم گیاهان کوهی جمع می‌کنند، بیشتر خانواده‌ها هم چندتایی گوسفند دارند که به لطف ملی‌نشدن زمین‌های این منطقه از جنگل‌های زاگرس،‌ هنوز در میان درختان بلوط می‌چرند.

تعداد مردانی که در روستا باقی مانده‌اند،‌ انگشت‌شمار است،‌ اینجا ‌بچه‌ها زود ازدواج می‌کنند و پسرها زود از روستا می‌روند،‌ بیشترشان می‌روند اهواز دنبال کار،‌ در حالی که زن‌ها از بچه‌ها و گوسفندها و درخت‌ها مراقبت می‌کنند،‌ برای آتش درست‌کردن شاخه‌های بلوط می برند و نان می‌پزند.

روستا برق دارد،‌ گاهی برای گرم‌کردن خانه‌ها از بخاری برقی استفاده می‌کنند و بعضی‌شان هم آب‌گرم‌کن برقی دارند، در نتیجه قبض‌های برقشان سنگین می‌شود و پرداختش عقب می‌افتد،‌ همین‌طور زیرساخت رساندن آب لوله‌کشی به روستا وجود دارد،‌ اما مردم می‌گویند توان پرداخت پول لازم برای نصب کنتور آب را ندارند و منتظرند کسی برایشان کاری انجام دهد تا مشکل رساندن آب لوله‌کشی به خانه‌هایشان حل شود.

"سعیده" و "فاطمه" هر دو "شیرینی‌خورده‌"اند،‌ یکی 17 ساله است و عقد کرده،‌ دیگری 16 ساله است و نامزد دارد،‌ هر دو تا تا پایان دوره ابتدایی درس خوانده‌اند. سعیده می‌گوید: « برای مدرسه راهنمایی باید می‌رفتیم دیشموک،‌ برایمان سخت بود،‌ پسرها که می‌روند فقط می‌توانند آخر هفته‌ها برگردند،‌ ما نمی‌توانیم این همه راه را برویم‌، تازه درس می‌خواندیم که چی؟ آخرش آدم باید شوهر کند که ما شوهر کردیم دیگر.» نامزدش 18 ساله است و تازه سرباز شده،‌ قرار است امسال تابستان عقدش کند،‌ می‌گوید: « می‌خواهم چهار تا بچه بیاورم، شاید کم باشد،‌ اما شاید همان چهار تا بس باشد.»

 

"اشنفی" 17 ساله است،‌ بچه‌ای که در بغل دارد یک و نیم ساله است،‌ یکی دیگر هم در شکم دارد که می‌گوید بهار امسال به دنیا می‌آید. « هنوز نمی‌دانم دومی چیست،‌ دو بار رفتیم پیش دکتر اما گفتند بچه پشتش به ماست و نگفتند جنسش چیست،‌ حالا شوهرم که بیاید دوباره می‌رویم دکتر شاید این بار بگویند.»

اشنفی دو سال و نیم است که ازدواج کرده،‌ می‌گوید: « شوهرم از قوم‌هایمان است،‌ این‌جا به روستای دیگر دختر نمی‌دهند،‌ بخت من هم همین بود.» شوهرش هر بیست،‌ بیست و پنج روزی یک بار به او سر می‌زند،‌ توی اهواز کارگری می‌کند،  نان خشک جمع می‌کند می‌فروشد. او این‌جا با مادرشوهرش زندگی می‌کند. نمی‌داند می‌خواهد چند بچه دیگر بیاورد. « بچه را خدا می دهد، ‌من بزرگ می‌کنم. من که چهار تا را می‌خواهم،‌ اما نمی‌دانم شوهرم چند تا می‌خواهد.»

"گلی‌جان"  اول جوانی وقتی تازه پنج تا بچه‌ داشت شوهرش را از دست داد، سه پسرش هر سه در اهواز کار می‌کنند و دو دخترش را هم  شوهر داده،‌ یکی را در 15 سالگی، ‌آن یکی را هم در 16 سالگی،‌ شوهر دخترهایش هم هر دو در اهواز کارگری می‌کنند. می‌گوید: « نان درمی‌آورند دیگر،‌ دختر را نباید نگه داشت.»

عروسش که با او زندگی می‌کند فعلا سه تا بچه دارد و چهارمی‌اش قرار است بهار امسال به دنیا بیاید. می‌گوید: « دو تای اولی دختر شد،‌ ولی سومی پسر است،  چهارمی هم که بهار به دنیا می‌آید پسر است،‌ یارانه‌هایشان را می‌گیریم، شوهرم هم در اهواز کارگری ساختمان می‌کند،‌ مادرش را هم سپرده است که ما مراقبتش کنیم،‌ خودش هر ماهی دو ماهی یک بار می‌آید سر می زند.» 

"آمنه" خانم فعلا پنج تا بچه دارد،‌ پسر و دختر بزرگترش گوسنفدهای خودشان و همسایه‌ها را می‌برند در جنگل تُنُک اطراف روستا چرا کنند،‌ شوهر او هم در اهواز کار ساختمان می‌کند. « بهار که بشود برمی‌گردد، چند وقت می‌ماند،‌ بعد دوباره می‌رود اهواز،‌ پسرهایش بزرگ هستند، حواسشان به گوسفندها هست، خودش هم می‌آید سر می‌زند، باز می‌رود.» 

می‌گوید هفت هشت تا گوسفند بیشتر ندارد. « همین‌ها هم سخت است،‌ دوشیدن می‌خواهد،‌ زمستان خوراک می‌خواهد، ولی بچه‌ها بیشتر کارها را می‌کنند. روستا این طور است دیگر،‌ همه کارها را نمی‌شود یک نفر انجام بدهد.» 

پسر بزرگش مدرسه را ول کرده،‌ اول دومی و سومی هنوز به مدرسه ابتدایی روستا می‌روند،‌ دخترش هم هنوز مدرسه ابتدایی است. « اگر پسرم می‌رفت مدرسه،‌ دخترم هم باهاش می‌رفت،‌ ولی تنهایی سختش می‌شود، حالا باید ببینیم چی می‌شود بعدا.»

"فرزانه" خانم،‌ از معدود زن‌هایی است که شوهرش در روستاست،‌ هفت تا بچه دارد که کوچک‌ترینشان 10 ساله است و بزرگ‌ترینشان 22 ساله،‌ یکی از پسرهایش در اهواز کارگری می‌کند و آن یکی سرباز است، برای هر دو تا زن گرفته و راضی است. می‌گوید: « اگر آب‌ را هم لوله می‌کشی می‌کردند خوب بود،‌ الان باید برویم پایین از رودخانه آب برداریم،‌ بچه‌ها همه کثیف، خودمان هم همه‌اش دل درد داریم،‌ دکتر می‌رویم می‌گویند به خاطر آب است،‌ باید آب را بجوشانید،‌ برای آب جوشاندن هم هیزم می‌خواهیم،‌ سخت است، آمده‌اند کنتور آب بگذارند می‌گویند هر خانه‌ای باید چهارصد پانصد هزار تومان بدهد،‌ ما هم از این پول‌ها نداریم.»

"بیات" خانم چهار بچه دارد،‌ پسر بزرگ‌ترش با شوهرش در اهواز کار می‌کند. « شوهرم دست و پایش ناقص است‌،‌ یک پایش ناقص است و با یک دستش،  از اولش کارگر بوده، قبلا ساختمان‌سازی می‌کرد،‌ حالا نان خشک جمع می‌کند،‌ پسر دیگرم را برده که در کار کمک دستش باشد،‌ من ماندم با سه‌تای دیگر،  دخترم یک سالش نشده،‌ پسر بزرگم 12 سالش شده،‌ دومی 10 ساله است‌،‌ سومی چهار ساله. هنوز مدرسه نمی‌رود.» 

دخترش اول زمستان که هنوز سینه‌خیز می‌رفت، هر دو پا و پشتش را با آتش هیزم توی خانه سوزانده است،‌ ولی برای پانسمانش باید به خانه بهداشت روستای دیگری که نزدیک پای‌پره است بروند. می‌گوید: « کرِم داده‌اند که به پاهاش بزنم،‌ می‌گویند بزرگ می‌شود جای سوختگی‌اش می‌رود.» شوهرش و پسر بزرگش هر چهل روزی یک بار به روستا برمی‌گردند. می‌گوید: « این‌ها هم که بزرگ‌تر بشوند،‌ می‌بردشان اهواز کمک‌دستش باشد،‌ با یارانه که نمی‌شود زندگی کرد،‌ باید بروند کار کنند،‌ دختر می‌ماند اینجا عصای دست من می‌شود.»

 

 

"مشتری" خانم 45 ساله است،‌ با هشت بچه. « پنج تا دختر دارم،‌ سه تا پسر،‌ دختر کوچکم 14 ساله است،‌ عقدش کردیم برای یکی از پسرهای قوم،‌ 20 ساله است، سربازی می‌رود توی دادگستری دهدشت، تمام که بشود کار می‌کند.»

به غیر از بچه‌ها زن حامله یکی از پسرهایش هم با او زندگی می‌کند:‌ « قرار است بیاید برویم دکتر، همه ببینیم زنش چی دارد، هم خودمان را نشان بدهیم،‌ اینجا همه سنگ کلیه دارند،‌ به خاطر این که آب نیست،‌ باید برویم آب از رودخانه برداریم،‌ رخت هم بخواهیم بشوییم باید برویم لب آب،‌ آن هم از این راه خراب.»

 

"لیلی‌جان" هنوز دو تا بچه بیشتر ندارد. « نمی‌دانم چند تا بچه دیگر می‌آورم، چهار تا که باشد خوب است دیگر،‌ یارانه‌اش را می‌دهند.» شوهرش در اهواز کارگری می‌کند و خودش بچه‌ها و چند تا بز و گوسفند نگه می‌دارد. می‌گوید: « نمی‌توانیم از این‌جا برویم،‌ می‌خواستیم به دیشموک یا دهدشت برویم، ولی پول نداریم که از اینجا برویم، مادر من اینجاست، مادر شوهرم هم اینجاست،‌ سخت است بخواهیم از روستا برویم،‌ ولی اینجا هم خوب نیست،‌ آب را برایمان لوله‌کشی نمی‌کنند،‌ هیزم را باید از درخت‌ها ببریم، تازه اگر ما نباشیم که از درخت‌ها ببریم این‌ها همه خشک می‌شود،‌ مگر نمی‌دانید باید شاخه‌های درخت‌ها را در زمستان ببرند تا بهار دوباره سبز بشود؟»

 * اسامی برای حفظ حریم خصوصی افراد تغییر کرده است

ایسنا-عکس و گزارش از فاطمه کریمخان

همزیستی نیوز - «مسأله غذا در رستوران‌های ایرانی واقعاً یک مسأله و یک بحران است. بنده و خانواده‌ام بارها و بارها و بارها به‌دلیل پیدا نکردن رستوران تمیز گرسنه نیمه شب به خانه برگشته و به غذای ساده و سریع بسنده کرده‌ایم. پایین شهر و بالاشهر تهران و شهرستان‌هم ندارد؛ تمام کشور دچار این بحران است...»

اردشیر رستمی در روزنامه «ایران» نوشته است: موضوع با مسأله تفاوت دارد و جامعه ایرانی اغلب این دو را با هم اشتباه می‌گیرد. جالب است که استادان دانشگاه و مدیران کلان هم این غلط را تشخیص نمی‌دهند و کلمه «مسأله» ورد زبانشان است در حالی که اغلب مسأله‌ای وجود ندارد و بیشتر موضوع است.

اما مسأله غذا در رستوران‌های ایرانی واقعاً یک مسأله و یک بحران است. بنده و خانواده‌ام بارها و بارها و بارها به‌دلیل پیدا نکردن رستوران تمیز گرسنه نیمه شب به خانه برگشته و به غذای ساده و سریع بسنده کرده‌ایم. پایین شهر و بالاشهر تهران و شهرستان‌هم ندارد؛ تمام کشور دچار این بحران است. مشکل ما در رستوران‌های ایرانی چند لایه است؛

۱- کثیف هستند. بنده به چشم خود دیده‌ام که صاحب رستوران پس از کشتن مارمولک کوچک خانگی با چاقو با همان ابزار گوجه فرنگی و خیار شور خرد کرد!!

۲. تخصصی نیستند. این مسأله جدیداً به بحران‌ها افزوده شده و صاحب رستوران‌ها به هر شکلی شده می‌خواهند همه را راضی نگه داشته و پول او را بگیرند برای همین در کنار آبگوشت و کوبیده، پیتزا و کنتاکی هم می‌فروشند و طبیعی است که نتوانند به همه‌شان روح و روان و حواس لازم را بدهند.

۳. همه کاره و این‌کاره نیستند!! چند نفر را می‌شناسیم که پس از عوض کردن ده‌ها شغل رستوران زده‌اند و نمی‌دانند اصلاً رستوران و غذا یعنی چه!!

۴. آداب نمی‌دانند. از کلمه و سلام و احترام بی‌بهره هستند و تقریباً مشتری را دشمن خود می‌دانند!!

۵. مسئولیت‌پذیر نیستند؛ اگر تار مو یا لنگ و کله سوسکی از غذا پیدا شود آن را نمی‌پذیرند و به هر شکل شده در می‌روند. بنده وقتی کرمی را از غذا پیدا کرده و به صاحب رستوران نشان دادم آن را خورد و گفت نه کرم نبود!!

۶. زمان‌شناس نیستند، به‌طوری که فاصله غذاها گاه تا یک ساعت طول می‌کشد و نصف میز گرسنه شاهد غذا خوردن نصفه دیگر است.

۷. ترسو و پر رو هستند. گارسن‌ها و خدمه به چشم دیده نمی‌شوند تا مبادا چیزی از آنها خواسته شود برای همین برای یک خواهش چندین‌بار باید همه را صدا کرد و موارد بسیار دیگر که خودتان هم می‌دانید و تجربه‌های جالب‌تر داشته‌اید. پیشنهاد من به هم‌میهنان عزیز این است که با تحقیق و پرس‌وجو از مردم بومی و صاحب تشخیص یک رستوران خوب پیدا کنید.

قطعاً کسی که پوشاک درستی به تن ندارد غذای خوب و رستوران خوب را هم نمی‌شناسد از آدم‌های تمیز سؤال کنید. دچار گرفتاری‌های ایرانی و چشم و هم‌چشمی‌ها نشوید بدن ما مهم‌ترین داشته ماست و باید به آن توجه مضاعف داشته باشیم و این فرهنگ را به کودکانمان هم بیاموزیم. برای بچه‌هاو نوجوانان سخت است چون آنها دوست دارند وارد اجتماع شوند و جهان را کشف کنند برای این کار با پرس و جو و پیدا کردن مکان مناسب به او نشان می‌دهید که به چه دلیل از این جور جاها پرهیز می‌کنید. وظیفه مسئولان ناظر جز به خودشان برکسی پوشیده نیست که آن هم یک بحران واقعی دیگر است که باید در مجال دیگری به آن پرداخت از دادن مجوز به هر از راه رسیده‌ای تا زیر میزی و بستن چشم که تقریباً در همه جا دیده می‌شود همه‌جا.

همزیستی نیوز - تعطیلات نوروز 96 درحالی از فردا( یکشنبه 29اسفند) آغاز می‌شود که برخی کارشناسان معتقدند دلیلی ندارد تقویم آموزشی و کاری با هم متفاوت باشد. براساس تقویم رسمی کشور، تعطیلات نوروز تنها تا روز 4فروردین است اما این تنها کارمندان دولت و برخی دستگاه‌های خصوصی هستند که طبق این تقویم عمل می‌کنند و مراکز آموزشی اعم از دانشگاه‌ها و مدارس تا 13 فروردین ماه در تعطیلات به‌سر می‌برند. در همین حال به‌دلیل تعطیل بودن مدارس و دانشگاه‌ها، اغلب کارمندان دولتی و خصوصی نیز باقی ایام نوروز را تا روز 13فروردین مرخصی می‌گیرند و از این زمان برای سفر بهره می‌برند. همین موضوع باعث تجمع سفرها در ایام نوروز شده است و مقاصد سنتی و مهم سفر، به ناگهان و طی 15-13 روز با هجوم سیل عظیمی از مردم مواجه می‌شوند؛ امری که بسیاری راه‌حل آن را دوروزه کردن تعطیلات آخرهفته می‌دانند.براساس آمارهای موجود، تعداد سفرهای نوروزی داخلی سال به سال افزایش می‌یابد و این افزایش البته به باور معاون گردشگری کشور صرفا به رونق منجر نمی‌شود.

معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری در این باره به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: «برخی معتقدند سفرهای پرتعداد نوروزی موجب رونق در مقاصد گردشگری می‌شود اما بررسی‌های صورت‌گرفته، خلاف این موضوع را نشان می‌دهد.» مرتضی رحمانی‌موحد با اشاره به اینکه این سفرهای پرتعداد خود موجب بروز آثار و تبعات مختلفی نیز می‌شود، تصریح می‌کند: «هجوم گردشگران به مقاصد گردشگری، هزینه‌های مختلفی را برای جامعه میزبان دارد و این هجوم اگر در مناطقی رخ دهد که از آمادگی زیرساختی مناسبی برخوردار نیست، هزینه‌هایی را هم به آن جامعه تحمیل خواهد کرد و هم به مسافرانی که آنجا را برای سفر انتخاب کرده‌اند.»وی ادامه می‌دهد: «تصور کنید در فاصله کوتاهی، این جوامع مجبور می‌شوند چند برابر ظرفیتی که دارند از مسافران میزبانی کنند و این خود آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی و زیرساختی را برای آنها به همراه خواهد داشت.» به گفته معاون گردشگری کشور، ترافیک‌های جاده‌ای و حوادث رانندگی نیز از جمله دیگر چالش‌هایی هستند که در پی طولانی بودن تعطیلات نوروزی، گریبان مسافران را می‌گیرند.

این مقام مسوول همچنین به بررسی‌هایی که از سوی دستگاه‌های مختلف در این زمینه انجام شده، اشاره و خاطرنشان می‌کند: «تمام بررسی‌های آسیب‌شناختی ما طی این سال‌ها نشان‌دهنده چالش‌هایی بوده که طولانی بودن تعطیلات نوروزی برای مقاصد سفر ایجاد می‌کند.» رحمانی‌موحد اضافه می‌کند: «به نظر می‌رسد تاکنون به اندازه کافی در خصوص تعطیلات از سوی دستگاه‌ها و نهادهای مختلف و از جوانب گوناگون بررسی صورت گرفته و اکنون زمان تصمیم‌گیری است.»معاون گردشگری بار دیگر با تاکید بر اینکه چنین سفرهایی در کنار رونق کوتاه‌مدتی که در مقاصد سفر دارند، آسیب‌های گوناگونی را نیز با خود به همراه می‌آورند، درباره طرح ساماندهی تعطیلات که در شورای اجتماعی دولت مطرح است نیز توضیح می‌دهد: «تمرکز این طرح روی تعطیلات زمستانی و تعطیلات آخر هفته است و گرچه بحث تعطیلات نوروز هم مطرح شده اما تمرکز روی آن بیشتر از دو موضوع قبلی نیست.»

وی پیش از این نیز به خبرنگار ما گفته بود: «بین تقویم کارمندان و تقویم آموزشی کشور تفاوت وجود دارد و این موضوع کار را برای مردم هم سخت می‌کند. مثلا در ایام نوروز تعطیلات رسمی دولتی 4روز است و مردم باقی عید را هم مرخصی می‌گیرند. همین باعث می‌شود که در ایام نوروز با پیک سفر مواجه هستیم و در عین حال در زمستان با رکود سفرها روبه‌رو می‌شویم.» به باور رحمانی‌موحد، این امر بی‌معنی است که وقتی تعطیلات کارمندان تمام می‌شود، دانش‌آموزان و دانشجویان هنوز در تعطیلات هستند. او حل این موضوع و پیدا کردن راهکار مناسب را نیازمند نگاهی متفاوت و جدید به موضوع دانسته بود و رسیدگی و به سرانجام رساندن طرح ساماندهی تعطیلات را نیازمند شجاعت در میان تصمیم‌گیران در مجلس عنوان و تصریح کرده بود: «این موضوع در دولت نیز با مقاومت‌هایی روبه‌رو است. به باور من باید تصمیمات اینچنینی را متناسب با نیازها و زمان پیش برد. باید دید چه چیزی به رضایتمندی مردم منجر خواهد شد.»

طبق آمارها و براساس آنچه مسوولان در سه سال اخیر اعلام کرده‌اند طی تعطیلات نوروز 93، اقامت 55 میلیون و 777 هزار و 99 نفر- شب از تاریخ 29 اسفند تا 14 فروردین ماه به ثبت رسید. این ارقام البته منهای سفر افرادی است که در خانه اقوام و آشنایان خود اقامت می‌کنند.همچنین در سال بعد از آن، یعنی در تعطیلات نوروز 94، در مجموع 60 میلیون و 84 هزار نفر- شب اقامت گزارش شد که بنابر آنچه معاون گردشگری کشور در آن زمان اعلام کرد، با در نظر گرفتن 4 شب اقامت به‌طور میانگین، عدد 15 میلیون گردشگر در نوروز 94 ثبت شد.در تعطیلات نوروز سالی که به انتهای آن رسیده‌ایم نیز در فاصله زمانی 28 اسفند 94 تا پایان 13 فروردین 95، تعداد 62 میلیون نفر-شب اقامت انجام و بیش از 100 میلیون بازدید از مراکز تفریحی‌، تاریخی‌، زیارتی و گردشگری ثبت شد.

این حجم کثیر از سفرهای داخلی آن هم در بازه زمانی کوتاه 15روزه بی‌شک در ایجاد آسیب‌هایی که معاون گردشگری مطرح می‌کند، بی‌تاثیر نخواهد بود و این درحالی است که بسیاری از مقاصد داخلی سفر در دیگر ایام سال از نعمت گردشگر بی‌بهره هستند. آمار تصادفات جاده‌ای، تخریب‌های ناشی از انبوه بازدیدهای مسافران از اماکن تاریخی و طبیعی، کاهش کارآیی دانش‌آموزان بعد از این وقفه طولانی‌مدت دوهفته‌ای در میانه سال تحصیلی، تعطیلی درازمدت تولید و خدمات در کشور و... همه و همه از آثار قصدناکرده و مخرب این تعطیلات طولانی است که به نظر می‌آید تا زمانی که تصمیمی جدی برای ساماندهی تعطیلات گرفته نشود، وضع به همین منوال خواهد بود.کارشناسان معتقدند توزیع تعطیلات با افزودن یک روز دیگر به تعطیلات آخرهفته راهی برای خروج از این وضعیت است. در چنین شرایطی، توزیع متوازن تعطیلات در تمام هفته‌های سال موجب می‌شود شهروندان امکان برنامه‌ریزی بهتری برای سفرهای خود داشته باشند و از ازدحام طی برخی ایام مشخص نظیر تعطیلات نوروز، تعطیلات خردادماه، تعطیلات عید فطر و... کاسته شود.

 پرستو فخاریان/ منبع: دنیای اقتصاد

همزیستی نیوز - معاون وزیر بهداشت گفت: استفاده از چای داغ، آمار مبتلایان به سرطان مری را افزایش می دهد.

به گزارش ایسنا، همایش سرطان مری با حضور دانشجویان، رزیدنت ها، متخصصان و اساتید برجسته کشور و شهرستان بابل با محوریت بررسی راه های شناخت و درمان این بیماری با حضور معاون تحقیقات و فناوری اطلاعات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برگزار شد.

رضا ملک زاده معاون وزارت بهداشت در این همایش با بیان اینکه سرطان مری از جمله بیماری های شایع در کشورهای در حال توسعه است، اظهار کرد: در سال، ۳۳۵هزار نفر به خاطر ابتلا به سرطان مری در جهان جان خود را از دست می دهند که ۹۰درصد از این میزان سهم کشورهای ضعیف و در حال توسعه است.

وی با اشاره بر اینکه این نوع از سرطان بیشتر در میان مردان دیده می شود، خاطرنشان کرد: تنها در ایران و چین در جهان، زنان سهم بیشتری از مردان درباره ابتلا به این بیماری دارند.

معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت با ابراز نگرانی از افزایش آمار سرطان مری در شمال کشور، تصریح کرد: در دهه ۷۰میلادی در دانشکده بهداشت دانشگاه تهران، مطالعاتی انجام و آماری گزارش شد که شیوع سرطان مری در استان گلستان در بین مردان 165 و در زنان ۱۹۵نفر در صدهزار نفر بوده است که این آمار نگران کننده بود.

ملک زاده با بیان اینکه در گلستان نیز از غرب به شرق استان این میزان تفاوت دارد، افزود: پزشکان با بررسی های بیشتر متوجه شدند که از غرب به شرق، آمار ابتلا به سرطان مری کاهش پیدا می کند.

وی همچنین افزایش سرطان کلون روده بزرگ و پایین آمدن سرطان مری نسبت به دهه های قبل را نشان از تغییر سبک زندگی دانست و گفت: در کشور آمریکا از سال ۱۹۳۰ به بعد سرطان بدون هیچ برنامه ریزی کاهش پیدا کرد که بعدها با تحقیقات انجام شده متوجه شدند با اضافه شدن یخچال،  رشد آمار سرطان با کاهش روبه رو بوده است.

معاون تحقیقات و فناوری اطلاعات وزارت بهداشت با اشاره به اینکه استفاده از چای داغ در میان مردم گلستان فراوان است و این امر از عوامل اصلی شیوع سرطان مری به حساب می‌آید، خاطرنشان کرد: در گذشته استفاده از چای داغ در میان مردم گلستان مرسوم بوده که این امر یکی از دلایل ابتلا به سرطان است همچنین هر غذای داغ دیگری نیز این احتمال را افزایش می‌دهد.

ملک زاده از عوامل ایجاد سرطان مری به نداشتن یخچال، استفاده نکردن از غذای مناسب، آب بهداشتی و استفاده از غذاهای داغ اشاره و تصریح کرد: استفاده از مواد مخدر مانند تریاک می تواند خطر ابتلا به بیماری سرطان مری را تا دو برابر افزایش دهد.

وی افزود: نداشتن بهداشت دهان و دندان و استفاده از آب انبار نیز از عوامل مهم ایجاد این بیماری است.

ملک زاده با اشاره به اینکه چای با گرمای بیش از ۷۰ درجه می تواند بافت مری را با مشکلات فراوان رو به رو کند، گفت: مردم با تغییر رژیم غذایی خود و نخوردن نوشیدنی های داغ می توانند در جلوگیری از ایجاد این بیماری نقش موثری داشته باشند.

در پایان این مراسم با حضور معاون وزیر و به مناسبت هفته منابع طبیعی، نهال نارنج در حیاط بیمارستان روحانی کاشته شد.

«مرتضی رحمانی‌موحد» از انعطاف وزارت آموزش و پرورش نسبت به تعطیلات زمستانی خبر داد و تثبیت و یکسان‌سازی ۴ روز تعطیلی در نوروز مطابق تقویم رسمی کشور را پیشنهاد کرد.

معاون گردشگری کشور در گفت‌وگو با ایسنا تاکید کرد: این پیشنهاد سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری که به دولت ارائه شده، به منزله کاهش تعطیلات نوروزی نیست، بلکه تاکیدی بر رعایت اصول و یکسان‌سازی تعطیلات نوروزی برای همه است.

او در توضیحات بیشتر گفت: طبق تقویم، نوروز رسما و فقط چهار روز تعطیل است، لازم نیست ما آن را کم کنیم، فقط باید آن را رعایت کنیم و همه تابع آن چند روز تعطیلی باشیم. چرا آن را اینطور بین بخش آموزشی و غیره تقسیم کرده‌ایم؟

وی تاکید کرد: برای اجرای این قاعده باید شجاع بود و درباره آن تصمیم گرفت.

تعطیلات زمستانی به خان آخر رسید

معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری همچنین درباره سرنوشت طرح تعطیلات زمستانی که چندی پیش یکی از مقامات سازمان محیط‌زیست خبر تصویب آن را داده بود، گفت: در دولت قبل، طرح تعطیلات زمستانی به مجلس پیشنهاد شده بود. سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نیز در همان راستا پیشنهاد جامع‌تری را که شامل ساماندهی تعطیلات مناسبتی، زمستانی و نوروز می‌شد به دولت ارائه کرده بود. روی این طرح‌ها بررسی‌ها و مذاکرات زیادی شده است. اکنون این طرح در کمیسیون اجتماعی دولت مصوب شده که پس از آن به کمیسیون امور اجتماعی الکترونیک دولت ارجاع شد و سپس به شورای اجتماعی وزارت کشور رفت.

وی گفت: در گذشته نگاه سنتی و غیراصولی نسبت به تعطیلات، موجب تولد پدیده‌های جدیدی همچون اسکان در مدارس شد که آسیب‌های زیادی را در پی داشت. این اتفاق در نتیجه تعطیلی سه هفته مدارس رخ داد، درحالیکه با ساماندهی تعطیلات نوروز، زمستان و تابستان می‌توان از فضای مخربی که بر مراکز آموزش و پروش وارد شده، کاست و فضای آموزشگاه‌ها را حفظ کرد، چالشی که اکنون با آن مواجه شده‌ایم.

رحمانی موحد اظهار کرد: نباید تعطیلات متمرکز بر تابستان شود. کشور ما طولانی‌ترین تعطیلی تابستانی را دارد، درحالیکه زمستان اصلا از این نظامِ تاثیرگذار بهره‌مند نیست، زمستانی که با آلودگی هوای دائمی روبرو شده است.

وی درباره انعطاف وزارت آموزش و پرورش با تعطیلات زمستانی با توجه به مقاومت‌هایی که پیشتر نشان می‌داد، گفت: با شرایطی که زمستان پیدا کرده، آموزش و پرورش نمی‌تواند انعطافی نشان ندهد.

او تاکید کرد: باید شهامتِ گرفتن این تصمیم را داشته باشیم، چون یکی از شاخص‌هایی که به توسعه کسب و کار، برقراری امنیت، توزیع ثروت در کشور و استفاده بهینه از فصول و زمان‌های مختلف کمک  می‌کند، ساماندهی تعطیلات است. این موضوع در دنیا بسیار مهم است، چون تاثیر زیادی در اقتصاد و در اشتغال دارد.

معاون گردشگری درباره تعداد روزهایی که برای تعطیلات زمستانی در نظر گرفته شده، اظهار کرد: اطلاع دقیقی ندارم، اما معمولا یک هفته در نظر گرفته می‌شود.

وی سپس به پیشنهاد دیگری که در قالب سامان دهی تعطیلات ارائه شده، اشاره کرد و افزود: باید به اقلیم‌های متفاوت اجازه داد برای شروع و پایان تعطیلات تحصیلی‌شان متناسب با شرایط اقلیمی تصمیم بگیرند و برنامه‌ریزی کنند. راه‌حل این کار فقط داشتن انعطاف است، می‌توان سقفی را برای ساعت آموزشی تعیین کرد تا هر اقلیم با توجه به آن و متناسب با شرایط خود، برای آموزش و تعطیلات تحصیلی برنامه‌ریزی داشته باشند.

تغییر تعطیلات پایان هفته هنوز به هیات دولت نرفته

معاون گردشگری درباره آخرین دیدگاه‌ها نسبت به تغییرات پایان هفته و پیشنهادی که برای جمعه و شنبه ارائه شده، گفت: نظر و تاکید ما بر این است که آخر هفته باید دو روز تعطیل شود که حالا می‌تواند جمعه و شنبه باشد. باید به دستگاه‌هایی که امکان اجرای این طرح را دارند این اجازه داده شود.

او درباره واکنش دولت به تغییر و افزایش تعطیلات پایان هفته، بیان کرد: فکر می‌کنم دولت موافق باشد. مشکلی نداریم، هرچند این طرح هنوز به دولت ارائه نشده است. پیشنهاد نخست از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بوده، یک پیشنهاد هم در مجلس مطرح است که یکدیگر را پوشش می‌دهد، اما فعلا تاکید و تمرکز بر تعطیلات زمستانی است.

رحمانی موحد گفت: حرف ما این است اگر می خواهیم توسعه و رشد در کشور متوازن شود باید تعطیلات ساماندهی شود، چرا که اقتصاد، توسعه گردشگری، ساماندهی ترددها، سلامت و آرامش خانواده‌ها، حفط امنیت، اشتغال و رفع چالش‌های اجتماعی به جهت‌گیری تعطیلات ارتباط زیادی دارد. برای همین این طرح خیلی مهم است.

همزیستی نیوز - «همه به چشم مجرم نگاهمان می‌کنند. همه می‌گویند خودتان مقصرید. لابد غلطی کرده‌اید که اکنون گرفتار شده‌اید. کسی نه ما را می‌پذیرد و نه حتی نزدیکمان می‌شود». این بخشی از صحبت‌های «شهربانو»، زن ۳۱ ساله‌ای است که به قول خودش نه غلطی کرده است و نه کار اشتباهی که مبتلا به ایدز شود.

با این حال، ساز روزگار برای او و خیلی‌های دیگر که ناخواسته مبتلا به ایدز شده‌اند، کوک نبوده است. بیماران مبتلا به اچ.آی.وی مثبت، روزهای عمرشان پس از ابتلا به بیماری، روزهای سیاهی است. گروهی خواسته و از طریق روابط جنسی پرخطر و سرنگ مشترک مصرف اعتیاد، مبتلا به ایدز شده‌اند اما گروهی هم هستند که ناخواسته و بدون هیچ اطلاع و آگاهی، مبتلا به ایدز می‌شوند. آن‌ها زنانی هستند که در زندگی مشترک، بی‌آنکه اطلاعی از آلوده بودن همسرشان داشته باشند، به اچ.آی.وی مثبت مبتلا شده و راهی نیز برای گریز ندارند.

این گروه از زنان که تعدادشان کم هم نیست، قربانی خیانت همسرانی می‌شوند که با هوسرانی در برقراری روابط غیرمعمول آلوده شده‌اند یا اعتیاد و سرنگ مشترک، آلوده‌شان کرده است. آن‌ها اما سخنی از آلودگی خود در زندگی به میان نمی‌آورند تا این‌گونه، زندگی افراد دیگری را نیز آلوده کنند. «شهربانو» یکی از همین زنان است که هنگام ازدواج، اطلاعی از بیماری ایدز همسرش نداشته و پس از ازدواج و آلوده‌شدن، پی به روزگار سیاه خود برده است.

روزگار او، روزگار سخت و غیرقابل تحمل در جامعه‌ای است که همه به او به چشم مجرم و یک موجود خطرناک نگاه می‌کنند و زین سبب، به او نه کاری می‌دهند، نه خدمات درمانی بالینی، نه خانه‌ای برای زندگی دارد و نه... . در ادامه، داستان زندگی «شهربانو» را از زبان خودش در گفت‌وگو با «قانون» می‌خوانید:

داستان زندگی‌تان را بفرمایید؛ اهل کجایید؟ کجا زندگی می‌کنید؟ تحصیلاتتان چقدر است؟ چند سالتان است؟

من اصالتاً اراکی هستم. ۳۱ سال سن دارم که پس از ازدواج، وارد تهران شدم. ۱۵ سال است که در تهران زندگی می کنم و ده سال است که سابقه این بیماری را دارم. همسرم ایدز داشت و به من این خبر را نداده بود و من نیز مبتلا شدم. آن‌هم زمانی که از او باردار شدم و الان یک پسر هشت ساله دارم.

زمانی که ازدواج کردید، نمی‌دانستید همسر شما قبل از اینکه با شما ازدواج کند مبتلا بوده و به شما چیزی نگفته بود؟ شما کی متوجه این قضیه شدید؟

من سر ابوالفضل حامله بودم. همسرم سر مصرف مواد به کما رفته بود که در بیمارستان به ما گفتند به ایدز مبتلاست. من هم پس از اطلاع از بیماری همسرم، به بیمارستان مراجعه کردم آزمایش دادم، که متوجه شدم به من نیز انتقال داده است. در بیمارستان قرار شد که به داد بچه برسند و این تنها کاری بود که می‌توانستند انجام دهند. در بیمارستان متوجه شدم که او از سال ۸۲ یعنی سه چهار سال قبل از ازدواج به ایدز مبتلا شده اما هرگز به من نگفته است. من از هیچ چیز خبر نداشتم و فقط اعتیادش را می‌دانستم که البته پنج سال پاکی داشت و بعد از پنج سال دوباره پاکی‌اش را خراب کرد و مواد زد.

خانواده همسرتان خبر نداشتند که پسرشان مبتلا به ایدز است؟

بله بیماری را می‌دانستند ولی خبر ندادند. در حالی که پدرشوهر من سال ۸۲ فرزندش را در امین‌آباد بستری کرده بود، در آنجا مطلع از بیماری می‌شود اما هرگز به من نگفتند.

بعد از اطلاع از بیماری خود چه کار کردید؟

خیلی سخت است که آدم یک روزی بشنود چنین بیماری گرفته باشد. آن‌هم در شرایطی که یک بچه در شکم است. اصلا نمی‌توانستم خودم را نگاه کنم و در حالت شوک بودم. یک هفته به زایمانم بود كه این موضوع را متوجه شدم. هیچ کاری هم نمی‌توانستم انجام بدهم. در بیمارستان، کادر پزشکی دست به کار شد و خدا را شکر می‌کنم که به داد ابوالفضل رسیدند و او مبتلا نشد.

چرا خانواده همسرتان چیزی به شما نگفتند؟

هیچ وقت پاسخ این سؤال را نفهمیدم. هنگام کما رفتن شوهرم که به بیمارستان می‌رفتم، خانواده‌اش هیچ‌چیز به من نمی‌گفتند و همه‌اش نگران بودند. من می‌گفتم چه شده اما هیچ کس موضوع را به من نمی‌گفت و من بیشتر از دکتر خبردار می‌شدم. دکتر می‌گفت برو واکسن بزن. آنجا متوجه شدم که علاوه بر ایدز، همسرم هپاتیت هم داشته است و واقعاً شانس آوردم هپاتیت نگرفتم.

بعد که متوجه شدید، مسیر درمانی‌تان را شروع کردید؟

چند ماه اول خیلی حال بدی داشتم و در دنیای خودم بودم. فکر کنید زمانی که بچه در شکمم بود، گفتند بیمار هستم. اصلا حس خوبی نداشتم و فقط فکر ابوالفضل را می‌کردم که سالم به دنیا بیاید. بعد که ابوالفضل به دنیا آمد، با موضوع کنار آمدم اما نمی‌دانستم که ایدز چیست.

شما ۹ سال است که می‌دانید مبتلا هستید؟

بله.

این ۹ سال را چطور زندگی کردید؟

با عذاب و سختی.

این عذاب و سختی چه بود؟ خانواده وقتی متوجه شدند چه واکنشی داشتند؟

من پنج سالی بود که دور از خانواده بودم. بعد که آن‌ها را دیدم، پذیرش موضوع از طرف آن‌ها زیاد جالب نبود. اصلا حمایتم نکردند و بیشتر ضربه زدند. این انگ را به من زدند که خودت خواستی و حالا هم بکش. برادر خودم وقتی که شنید بیمار هستم، بسیار بد برخورد کرد و تازه فهمیدم اشتباه بود که به خانواده ام خبردادم و آن‌ها کاملا مرا طرد کردند. پس از آن، مرگ شوهرم، وضعیت زندگی را بسیار بدتر کرد و هیچ راه و پناهی نداشتم.

زمانی‌كه شوهرتان فوت کرد چه سالی بود؟

سال ۹۰.

یعنی ۵ سال است که خود سرپرست هستید و خودتان با کار، زندگی را می چرخانید؟

بله و در این سال‌ها تا حدودی کار می‌کردم.

کجا کار می کردید؟

تولیدی بود.

در این تولیدی کسی متوجه بیماری شما بود؟

یک‌بار وقتی حالم بد شد، رئیسم مرا به بیمارستان برد و آنجا وقتی فهمید بیمار هستم، از کار اخراجم کرد! خیلی بد رفتار کرد و گفت کارگران از در و دستشویی بیماری را می‌گیرند و حق نداری اینجا کار کنی!

واقعا؟ یعنی نمی‌دانستند این بیماری چگونه منتقل می‌شود؟

نه نمی‌دانستند. دکتر برایشان نامه فرستاد و آگاهی داد. حتی درخواست کرد که رئیس کارگاه را ببیند و توضیح بدهد، اما نپذیرفت و گفت اخراج!

بعد که اخراج شدید، کجا رفتید؟

دنبال کار گشتم. ولی با این بیماری یک‌سری جاها می‌دیدم که آزمایش می‌خواهد و به خاطر همین نمی‌رفتم و مجبور بودم کارهای موقت انجام دهم.

چند بار اخراج شدید؟

من دو بار اخراج شدم.

دفعاتی که اخراج نشدید، علتش چه بود؟ خودتان نمی‌گفتید؟ یا اینکه می‌گفتید و مدیر قبول می‌کرد و می‌گفت کار کنید؟

من دیگر دنبال کار دائمی که آزمایش و ... بخواهد، نگشتم. سعی‌کردم دنبال کاری باشم که از بیماریم خبردار نشوند. الان هم دنبال کار هستم. خیلی وقت است بیکارم. بیشتر از یک سال است که بیکارم.

ابوالفضل هم با شما زندگی می‌کند؟

ابوالفضل در انجمن حمایت از کودکان کار است.

دوری از ابوالفضل برای شما سخت نیست؟ هر چند وقت یک بار او را می بینید؟

ماهی دو بار. دو روز باهم هستیم.

چه شد که ابوالفضل را به انجمن کودکان کار فرستادید؟

اصلا بحث کار نبود، مشکلات من بود و من به رئیس قبلی‌ام وقتی موضوع زندگی‌ام را گفتم، ابوالفضل را فرستاد به انجمن تا آنجا نگهداری شود. الان هم ابوالفضل درس می‌خواند و زندگی می‌کند و البته از بیماری من هم خبری ندارد. او با سن ۸ سال هنوز نمی‌تواند درک درستی از بیماری داشته باشد.

الان کجا زندگی می‌کنید؟

هیچ‌جا. درگیر پیدا کردن خانه هستم که بتوانم جایی را بگیرم. من خانه و زندگی داشتم اما به خاطر کرایه خانه و بستری شدن‌های چندباره در بیمارستان، پول پیش خانه را از دست دادم. محله فلاح و آزادی زندگی می‌کردم ولی به خاطر اینکه پشت و پناهی نداشتم، نه خانواده خودم و نه خانواده شوهر؛ همه چهار میلیون تومانی که داشتم پارسال از دست رفت.

یعنی شما تا سال ۹۴ خانه‌ای داشتید و زندگی می‌کردید. مساحتش چقدر بوده و شرایطش چه جوری بود؟

آپارتمان خیلی خوبی بود. امسال، محرم تا تاسوعا عاشورا در بیمارستان بستری بودم و شرایطی داشتم که نمی‌توانستم کار کنم. شرایطم خیلی خاص شد. چند دفعه‌ای بیمارستان بستری شدم؛ به‌خاطر همین پول پیش از دستم رفت.

صاحب خانه متوجه شد شما بیمار هستید؟

نه. اصلا از بیماری‌ام خبردار نشد.

اگر خبر داشت، می‌گفت اصلا اینجا نباید زندگی کنی و باید بروی؟

خدا را شکر این اتفاق برایم نیفتاده و امیدوارم باز هم نیفتد.الان هم پیش دوستای هم نوع خودم هستم و زندگی می کنم.

آن‌ها هم همین مشکلات شما را دارند؟

بعضی‌هایشان خانه و زندگی و البته مشکلاتی را دارند، ولی خب مشکلاتشان آنچنان مثل من نیست که بخواهند عذاب کشیده باشند. اما به هرحال زندگی کردن در کنار دوستان به طور مقطعی خیلی سخت است. الان تنها درآمد ثابتم، یارانه دولت است که می گیرم و به جز آن درآمدی ندارم.این روزها بیشتر درگیر پیدا کردن خانه ای بدون پول هستم یا یک جایی که در آن ثبات داشته باشم. حتی یک اتاق خانه را تهیه کنم و در آن کمی به آرامش برسم.بعد شروع کنم به کار کردن که بتوانم کرایه خانه بدهم و محتاج کسی نباشم. خیلی برایم سخت است که دائما پیش کسی باشم و هی جایم را تغییر دهم.

تحصیلاتتان چی بود؟

من پارسال سیکلم را گرفتم ولی متاسفانه به خاطر پول، برای دیپلم هم شرکت کردم ولی چون هزینه‌اش را نداشتم، نتوانستم بخوانم.

ابتدای صحبت گفتید که مردم جامعه وقتی اسم شما را به عنوان یک بیمار مبتلا به HIV+ می شنوند، احساس می کنند عزاییل آمده و از آن دور می شوند. چقدر در این سال ها مورد بی‌احترامی قرار گرفتید؟

خیلی! ماه محرم امسال که بستری بودم، شنیدم که دکتر گفت اچ.آی‌.وی مثبت است و کار من را راه نینداختند. وقتی برای مشکلی به بیمارستان می روم و حقیقت را می گویم، انگار یک لولو خورخوره دیده‌اند و خدماتی نمی دهند. در حالی که هپاتیت C از بیماری ما خطرناک‌تر است اما پذیرش آن در جامعه بسیار بهتر است.یک بار با یکی از دوستانم به یک دندانپزشک مراجعه کردیم؛ دوستم به دکتر گفت که هپاتیت C دارد و من هم گفتم HIV+ دارم. پس از آن دکتر من را بیرون کرد ولی دوستم را پذیرش کرد و دندان دوستم را کشید! درحالی که ما با نقشه وارد شده بودیم که ببینیم برخورد این‌ها چطور است. متاسفانه هر چه آگاهی درباره این بیماری داده می شود که اچ.ای.وی، بیماری نیست که بخواهد به راحتی منتقل شود، اما فایده ای ندارد. الان بیشترین آماری که درباره انتقال ایدز وجود دارد، رفتار پرخطر جنسی است نه چیزهای دیگر. اما باز هم انگ و تبعیض را در بیماری مان داریم. راستش را بخواهید اصلا بیماری اذیت‌مان نمی کند و این حرف و حدیث‌ها و نگاه‌های تحقیر آمیز جامعه است که اذیت‌مان می کند.رفتارهایی که مردم با ما می کنند، به ما فشار می آورد ؛به طوری که اگر کسی مبتلا به HIV+ شده باشد، از ترسش نمی تواند به خانواده اش بگوید.

از خدمات انجمن‌ها و تشکل‌هایی که حمایتی هستند، استفاده می‌کنید؟

بیماران ایدز در بیمارستان امام خمینی و جاهای دیگر باشگاه مثبت دارند که با هم جمع می شوند و کلاس و اردو می گذارند. مثل جایی که آدم های معتاد می نشینند و اعلام پاکی می کنند، ماهم دور هم جمع می‌شویم تا بچه ها روحیه شان عوض شود. اما به طور کل خدماتی که باید به بیماران ایدزی داده شود، خدمات مناسبی نیست و مشکلات این گروه از افراد جامعه بسیار زیاد است.

شما دوستی دارید که HIV+ نداشته باشد؟

بله. دوست دارم اما خب خیلی از دوستان من نمی‌دانند HIV+ هستم.

چرا به دوستانتان نمی‌گید HIV+ دارید؟

چون می‌ترسم آگاهی داشته باشند و از من دوری کنند و کسانی که در کنارم بودند را از دست بدهم. ولی خب با بچه‌هایی که هستیم و هم دردهای خودم هستند، می‌دانیم که HIV+ هستیم و با همدیگر درد و دل می‌کنیم ولی به دوستان عادی چیزی نمی‌گوییم.

خودتان مراقب رفتارهای خودتان هستید؟

خیلی زیاد. من خودم مراقبت های زیادی دارم.

اگر قرار باشد یک خواسته داشته باشید، مهم‌ترین دغدغه ممکن برای شما چه می تواند باشد؟

مهم‌ترین دغدغه و خواسته ام این است که جامعه و دولت به امثال ما که واقعا ناخواسته درگیر این بیماری شدیم، توجه کند. واقعا یک زن بی‌سرپرست در شرایط ما چه‌جوری می تواند در جامعه زندگی کند؟ چه‌جوری باید صبح را به شب برساند؟ آن‌هم بدون هیچ درآمدی. بی‌توجهی مردم و دولت به اچ.آی.وی و نبود حمایت از آن‌ها باعث بیشتر‌شدن این بیماری شده است. آیا می توان انتظار داشت زنی که نا‌خواسته مبتلا به ایدز شده و الان هیچ حمایتی ندارد، به فکر انتقام و یا کسب درآمد نامشروع نیفتد؟

اگر قرار باشد از یک نفر خیلی دل پری داشته باشید، آن یک نفر چه کسی است؟

جامعه.

یعنی از همسرتان که عامل ابتلای شما بود هم بیشتر؟

بله. البته همسرم خیلی مقصر بود و همچنین خانواده همسرم که بسیار از آن‌ها گله دارم. بی گناه بودن خیلی سخت است، من نه اعتیاد داشتم و نه حتی آدم سیگاری بودم! در خانواده ای بزرگ شدم که سالم بودند و اهل هیچ برنامه ای هم نبودم. من الان ۳۱ سال دارم و جوانی به خودم ندیدم. همیشه دستم جلوی این و آن دراز بوده و آرزوهایم از دست رفت. با این حال، نگاه جامعه و طرد شدن از آن، درد بسیار بدتری نسبت به همه این‌ها هست که قابل تحمل نیست. چند روز پیش چاقو را برداشته بودم که بروم بیابان و خودم را خلاص کنم که چرا با من این طور برخورد می‌شود؟ منی که سی و یک سالم است، دائما از جامعه عذاب می بینم. تا الان یک روز خوش و تفریح به خودم ندیدم. یک روز آرزو داشتم دست بچه ام را بگیرم، مسافرت باشم، توی خانه خودم باشم و مثل بقیه مردم زندگی کنم و...

چه بسا اگر جامعه شماهایی که بی‌گناه مبتلا شدید را می‌پذیرفت، درد این قضیه خیلی کمتر می شد. شما به هر حادثه و علتی دچار شدید ،بعدش حق زندگی دارید و باید زندگی کنید اما دیواری که جامعه جلوی شما کشیده، این حق را از شما می‌گیرد. در این ده سال چقدر فکر مرگ و خودکشی داشتید؟

چند روز قبل تو تلگرامم نوشتم که من مرده ام! بعد از آن بچه ها هی پیام می دادند که این رو بردار، این چه کاری است که می کنی؟ این چیه که روحیه ات را خراب کرده؟ من زیاد قصد خودکشی نداشتم اما واقعا دیگه دارم کم میارم. در جامعه خیلی سخت است که بخواهی این جوری زندگی کنی. چه تهران باشد، چه شهرستان. واقعا برای یک زن خیلی سخت است. دوری بچه ات هم باشد، خیلی برایت سخت است . هربار که ابوالفضل را می‌بینم و بعد با گریه می رود، می گوید که : مگه تو مامان من نیستی؟ چرا منو نگه نمی داری؟ من اینجا ماندم جواب بچه را چی بدم. فقط می گویم مامان مریض است، بذار خوب بشم بعد میام. بیماری من رو نمی داند اما برای هر دوی ما سخت است.

اگر فکر می‌کنید صحبتی مانده یا خواسته‌ای دارید، بفرمایید؟

من خواسته‌ام این است که مردم در جامعه، این بیماری را بپذیرند و آگاهی شان را بیشتر کنند و به راحتی انگ نزنند. در بیمارستان و مراکز‌درمانی، رفتارشان با بچه های HIV+ خوب باشد چرا که این بچه ها ضربه اصلی را با ابتلا به بیماری خورده اند. اگر رفتار جامعه خوب باشد که این ها هم بتوانند راحت زندگی کنند و با مشکلاتشان کنار بیایند، کمک بزرگی به بیماران خواهد بود

منبع: روزنامه قانون

همزیستی نیوز - وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بار دیگر در پی حواشی روی‌داده در جریان سفرش به ایلام عذرخواهی کرد.

به گزارش ایسنا، سیدحسن هاشمی در کانال تلگرامی خود نوشت: سفر چهار روزه‌ام به استان‌های ایلام و خوزستان، مثل سفرهای استانی دیگر برایم بسیار شیرین و لذت‌بخش بود؛ سفرهایی که در آنها با مردمانی بی‌ریا و صادق و مهربان هم‌کلام می‌شوم، کنارشان می‌نشینم و محرومیت‌هایشان را با گوشت و پوست لمس می‌کنم و تمام تلاشم این است که به عنوان یک پزشک، یک وزیر و کارگزار دولت، گرهی از مشکلات درمانی آنها باز کنم.

سفر به ایلام و شهرستان «بدره» اما با حاشیه‌ای تلخ همراه شد که خود معلول علل و عواملی دیگر بود. بالاخره ما انسانیم و گاه در شرایطی خاص، ناخواسته به گونه‌ای رفتار می‌کنیم که خود نمی‌خواهیم. با این حال باور دارم که هیچ دلیلی نباید سبب می‌شد رفتاری تند از من سر بزند؛ پس وقتی آرام شدم یک‌ بار دیگر با خود عهد کردم در برابر اهریمن درون بایستم و اجازه ندهم به بهانه‌ای، آن برخورد را برایم موجه جلوه دهد که آموخته‌ایم این توجیهات، آرام آرام آدمی را به غفلتی می‌کشاند که شایسته شرافت انسانی نیست.

از این‌رو در مکالمه‌ای تلفنی از فرماندار محترم «بدره» عذرخواهی کردم و از مردم مهربان آن دیار و همه هموطنانم نیز پوزش می‌طلبم. آرزو می‌کنم خدای مهربان همه ما را از شر نفس اماره در امان نگاه دارد و فرهنگ عذرخواهی در برابر اشتباه را در میان یکایک ما به‌ویژه اگر مقام و مسئولیتی داریم، گسترش دهد. مرا نیز به خود وامگذارد و از یادم نبرد که من از جنس همان یاران و همرزمان دوران جهاد سازندگی و دفاع مقدس هستم، نه از جنس سیاست.

همین جا به مردم عزیز بدره نیز می‌گویم به زودی هیاتی را به آنجا اعزام خواهم کرد که کاستی‌های منطقه را بار دیگر و دقیق‌تر بررسی کنند تا اگر خستگی، عصبانیت و ازدحام آن روز کاری باعث تضییع حقی از مردم آن شهر حدودا پنج هزار نفری شده، حقوق آنها را تا جایی که قانون اجازه می‌دهد و در توان دولت است، ادا کنم.

همزیستی نیوز - وزیر بهداشت با تقبیح برخی بی‌اخلاقی‌های رسانه‌ای، به انتشار کلیپی علیه جامعه پزشکی واکنش نشان داد و گفت: با سلب اعتماد مردم از یک بخش، همه کشور زیان می‌بیند.

به گزارش ایسنا، دکتر سیدحسن هاشمی در نشست خبری اظهار کرد: انتظار ما از قوه قضاییه این است که حداقل در مواردی از این دست که یک بخش شناسنامه‌دار و مشخص به تخریب می‌پردازد با عوامل این بی‌اخلاقی‌ها برخورد قانونی کند.

وی با اشاره به سیاسی بودن این تخریب‌ها افزود: کشور ما با وجود محدودیت‌هایی که در آن وجود دارد در مجموع کشوری است که در آن آزادی بیان وجود دارد، اما در جاهایی که می‌بینیم تخریب‌کنندگان با آرم مشخص و شناسنامه‌دار تخریب می‌کنند انتظار ما این است که با این عمل نادرست که جای نکوهش دارد، برخورد شود.

وی با بیان اینکه البته جامعه پزشکی هم مثل هر بخش دیگری مزایا و معایبی دارد تصریح کرد: جامعه پزشکی از آن بخش‌هایی است که اگر اعتماد و اطمینان مردم از آن سلب شود، جایگزینی برای آن نداریم لذا عقلانیت حکم می‌کند که مانع از این تخریب‌ها شویم.

هاشمی با بیان اینکه برخی کارها چه آگاهانه باشد چه ناآگاهانه به ضرر مردم تمام می‌شود، گفت: متاسفانه برخی‌ها به بهانه و تصور اینکه از حق مردم دفاع می‌کنند دارند به منافع مردم و کشور آسیب می رسانند.

وی با اشاره به بی‌اخلاقی بودن مسائل مطرح شده در این کلیپ ادامه داد: در این کلیپ با ایجاد تشابه بین خودروسازها و پزشکان برچسب‌های ناروا به این قشر خدوم می‌زنند، اضافه کرد: متاسفانه این کلیپ شناسنامه دارد و برخی جشنواره‌های به اصطلاح ارزشی هم آنها را تکریم کردند.

وی با بیان اینکه این برخوردها و رفتارها از نظر من خیانت است نه خدمت گفت: رهبر معظم انقلاب بعد از ترخیص از بیمارستان در مصاحبه‌ای فرمودند که من به این سرمایه ملی و جامعه خدوم حوزه سلامت افتخار می‌کنم. لذا من باور دارم که این گونه مسائل آگاهانه یا از سر ناآگاهی خیانت به مردم است.

وی با بیان اینکه دولت یازدهم و از جمله ما در وزارت بهداشت با روی باز از انتقاد سازنده استقبال می‌کنیم افزود: اما آنجا که تخریب و توهین است را نمی‌پسندیم و از دستگاه قضا هم می‌خواهیم که با این رویه ها و تخریب‌ها برابر قانون برخورد کند.

هاشمی با بیان اینکه ما در حوزه رسانه‌ای نیازمند این هستیم که به یک عقلانیت برسیم ادامه داد: امیدوارم که زمانی به این عقلانیت برسیم که دیر نشده باشد.

وی در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران با اشاره به اجرای طرح تحول نظام سلامت افزود: هدف نهایی ما در طرح تحول نظام سلامت، ایجاد نظام ارجاع است.

وی ادامه داد: با ایجاد زیرساخت‌ها، خانه‌های بهداشت، مراکز سلامت، کلینیک‌ها، توسعه تخت‌های بیمارستانی و...و ایجاد دولت الکترونیک بستر برای ایجاد نظام ارجاع هم فراهم می‌شود.

همزیستی نیوز - رئیس کل بیمه مرکزی گفت: قانون جدید بیمه شخص ثالث، مانع از زندانی شدن مقصران حوادث رانندگی می شود و از این پس، نرخ بیمه شخص ثالث عادلانه تر خواهد بود.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از بیمه مرکزی، عبدالناصر همتی یکی از کمبودهای جدی در صنعت بیمه را  قانون قدیمی بیمه شخص ثالث دانست و گفت: این بیمه که حجم زیادی از پرتفوی صنعت بیمه را به خود اختصاص داده بود، مشکلات زیادی به همراه داشت؛ اما خوشبختانه در سال ۱۳۹۵ اصلاحات لازم در این قانون اعمال و قانون جدید بیمه شخص ثالث تصویب شد. بر این اساس، بیمه مرکزی نقش موثری در تدوین، پیگیری و تصویب قانون جدید و تلاش برای تدوین آیین‌نامه‌های مرتبط با آن در موعد قانونی مشخص شده داشت.

رئیس کل بیمه مرکزی در خصوص مزایای قانون جدید بیمه شخص ثالث گفت: با اجرای این قانون، کسانی که در حادثه رانندگی آسیب می‌بینند؛ به حق و حقوق خود در کوتاهترین زمان ممکن می‌رسند و مقصران حادثه نیز چنانچه عمدی در کار آنان نباشد یا از سایر قوانین و مقررات تخطی نکرده باشند؛ بری الذمه محسوب می‌شوند و تمامی تکلیف بیمه‌ای آنان بر عهده شرکت‌های بیمه خواهد بود. در واقع با اجرای این قانون، هیچ مقصر حادثه‌ای زندان نمی‌رود.

وی خاطرنشان کرد: در این قانون، ضمانت های اجرایی لازم و کافی دیده شده و بسیاری از ابهامات و خلاء‌های متعدد قانونی آن در موضوعات حقوق و تعهدات بیمه‌گر و بیمه‌گذار برطرف شده و اصلاح معیارهای تعیین حق بیمه، تأثیر سوابق رانندگی و بیمه‌ای، تسهیل شرایط در پرداخت خسارات و همچنین امکان مقابله با تقلبات بیمه‌ای، توجه به کارکرد بازدارندگی قانون و پیشگیری از تخلفات رانندگی، رفع بسیاری از موانع و نواقص موجود و تعیین تکالیف نهادها و دستگاههای ذیربط و وضع مقررات کیفری در این قانون مورد لحاظ قرار گرفته است.

همتی افزود: همچنین مشکل خرید الحاقیه در مقاطع ابتدایی هر سال و همچنین مسأله "تعدد دیات" حل شده و در هر ۲ زمینه شرکتهای بیمه و یا صندوق تأمین خسارتهای بدنی مسئول جبران شدند.

رئیس کل بیمه مرکزی در خصوص تدوین آیین نامه های اجرایی قانون جدید، گفت: طبق مفاد قانون مزبور باید ۱۶ آیین‌نامه‌ اجرایی برای این قانون تهیه شود. در این راستا، آیین نامه های مربوط به ماده ۱۸ قانون (موضوع تعیین سقف حق بیمه موضوع این قانون و نحوه تخفیف، افزایش یا تقسیط آن) ماده ۳۰ (موضوع نحوه مراجعه مستقیم زیان دیدگان به شرکت های بیمه مربوط و یا صندوق تأمین خسارت های بدنی) و ماده ۳ (موضوع پوشش بیمه خسارت های بدنی واردشده به راننده مسبب حادثه و حق بیمه آن) در بیمه مرکزی تهیه و پس از تأیید شورای عالی بیمه برای طی مراحل نهایی تصویب به هیأت دولت ارسال شده است که در حال حاضر در کمیسیون های مربوط در حال بررسی می باشد. پیش نویس سایر آیین نامه های موضوع این قانون نیز تهیه و سیر مراحل تصویب را طی می کند.

وی گفت: در تدوین آیین نامه مربوط به ماده ۱۸ این قانون تلاش شده سوابق رانندگی و همچنین ملاحظات اجتماعی چون رایج بودن استفاده از وسیله نقلیه در تعیین ساختار تعرفه حق بیمه مدنظر قرار گیرد تا نرخ های حق بیمه منصفانه تر شود. در تدوین آیین نامه مربوط به مواد ۳۰ و ۳ این قانون نیز تلاش شده، ضمن توجه به ملاحظات فنی، ابهامات و خلاء‌های مقرراتی موجود در این خصوص تا حد امکان مرتفع و حقوق متقابل زیان دیدگان و شرکت های بیمه مد نظر قرار گیرد.

همزیستی نیوز - به رغم تصمیم اخیر جلسه وزیر ارتباطات با فعالان کسب‌وکارهای نوین اینترنتی هنوز دغدغه فعالیت اسنپ و تپسی رفع نشده است و موسسات اتومبیل کرایه مدعی هستند که برای مقابله با این شرایط ایستادگی خواهند کرد.

به گزارش اقتصاد آنلاین، این هفته جلسه مشترکی میان فعالان کسب و کارهای نوین و وزیر ارتباطات و فناوری و همچنین وزیر کار و امور اجتماعی دولت یازدهم برگزار شد. در این جلسه معاون علمی و فناوری رییس جمهور و معاون حقوقی رییس جمهور هم حضور داشتند. از جمله تصمیم های اتخاذ شده در این جلسه موضوع صدور مجوزهای قانونی به فعالان صنفی کسب و کارهای اینترنتی بود.

محمود واعظی در این جلسه با بیان اینکه در حاشیه دولت همواره درباره کسب و کارهای اینترنتی مشورت می‌کنیم، گفت: دولت حامی این کسب و کارها است اما ملاحظه این است که باید این کار آرام و بدون خون‌ریزی انجام شود. زیرا آنهایی که به کسب و کارهای سنتی مشغولند حق ادامه فعالیت دارند و باید دوره‌ای را برای گذر به مدرنیته پیش‌بینی ‌‌کنیم.

در این نشست علی ربیعی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی هم با استقبال از ظرفیت اشتغال زایی کسب و کارهای نوین اینترنتی این طور گفت: به خاطر ماهیت بازار فناوری اطلاعات اکنون بخش خصوصی از دولت در این بازار جلو زده است. ‌دولت برنامه ایجاد سالانه یک میلیون شغل را دارد که برای ایجاد سالانه 300 هزار شغل نیازمند اشتغال در حوزه ICT هستیم.

اما وزیر کار در این جلسه به یک سوال مهم که مدت هاست فضای رسانه ها را به خود مشغول کرده است، نیز پاسخ داد، وی در پاسخ به این سوال که آیا با تشکیل اتحادیه کسب و کارهای اینترنتی آیا مشکل مجوز فعالیت اسنپ و تپسی از طریق دریافت مجوز از این اتحادیه حل می‌شود، گفت: گام اول این است که مجوزهای صنفی را صادر کنیم که قدرت نظارت دولت را افزایش می‌دهد و در گام دوم تشکل‌های صنفی را خواهیم داشت که مسیر گفت‌وگوی دولت با فعالان این عرصه را باز می‌کند.

انصاری معاون حقوقی رئیس جمهوری نیز گفت: ایجاد اتحادیه صنفی مهم است اما باید به ارتباط اتحادیه صنفی الکترونیکی و اتحادیه صنفی سنتی نیز توجه داشته باشیم تا جنگ اتحادیه‌ها رخ ندهد.

ابوالحسن فیروزآبادی دبیر شورای عالی فضای مجازی نیز اظهار داشت: فشار تکنولوژی ارتباطات و فناوری اطلاعات از یکسو و کشش بازار از سوی دیگر باعث شکل‌گیری کسب و کارهای اینترنتی شده است که عمده فعالان آن از طیف جوان هستند. سیاست کلی این است که تمام کسب‌ و کارها اگر امکان الکترونیکی شدن دارند باید الکترونیکی شوند و دولت برای الکترونیکی شدن کسب و کارها حمایت و دخالت می‌کند تا در نهایت تفکیکی به نام اتحادیه صنف کسب و کارهای اینترنتی و اتحادیه صنف کسب و کار سنتی در کشور نداشته باشیم.

موضوع استفاده از اپلیکیشن های موبایلی جهت استفاده از سیستم حمل و نقلی یکی از نمودهای بارز گذر از دوره سنت به مدرنیته در کشور ماست. به این معنی که سیستم حمل و نقلی که در حال حاضر در کشور ما استفاده می شود با روش سنتی اداره می شود و به عنوان مثال اگر شخصی بخواهد از منزل خود اتومبیل با راننده کرایه کند، باید به نزدیک ترین دفتر آژانس تلفن کند و درخواست اتومبیل و راننده بدهد و در صورتی که دفتر مربوطه خودرویی در اختیار داشته باشد بعد از چند دقیقه خودرو به محل درخواست شده می رسد. در پایان سفر هم گاهی پیش می آید که اختلاف بر سر قیمت طی شده و پرداخت مبلغ کرایه پیش می آید.

در سیستم های جدید حمل ونقل که از طریق نرم افزارهای موبایلی می توان خودرو درخواست کرد، کاربر بدون معطل شدن خاصی از طریق برنامه های نصب شده در گوشی خود می تواند به نزدیک ترین راننده در این سیستم ها دسترسی پیدا کند و در پایان سفر بدون درگیر شدن در خصوص موضوع کرایه مبلغ را به صورت غیر نقدی پرداخت کند.

راه اندازی چنین سیستم هایی که مبتنی بر دانش و تکنولوژی های روز هستند به طور حتم خیلی زود پذیرفته نمی شوند و رقبای چنین سیستم هایی اعتراض هایی را به این سیستم ها وارد می کنند.  در میان این اعتراض ها برخی افراد در خصوص فعالیت این شرکت ها موضوعاتی را مطرح می کنند که نشان دهنده فعالیت های خلاف قانون این شرکت ها است، البته طرح این موضوعات مدنظر این گزارش نیست چرا که با توجه به موافقت دولت برای صدور مجوز نسبت به فعالیت این شرکت ها چنانچه شرکتی مشمول فعالیت قانونی نباشد به طور حتم نمی بایست مجوز فعالیت هم دریافت کند.

مشاهدات میدانی خبرنگار اقتصاد آنلاین نشان می دهد که اغلب کاربران تلفن های همراه هوشمند با نام دو شرکت اسنپ و تپسی آشنا هستند و بیشتر جوانان هم راغب هستند از سیستم نوین حمل و نقلی استفاده کنند. در زیر با تعدادی از مشتریان تاکسی های اینترنتی به گفت و گو نشسته ایم که در ادامه می خوانید؛

خانم جوانی می گوید: استفاده از این سیستم حمل و نقلی مقرون به صرفه است و به راحتی می توانم با تلفن همراهم به خودروی مورد نظرم دسترسی پیدا کنم.

آقای جوان دیگری هم در خصوص این سیستم حمل و نقلی این طور می گوید: استفاده از این سیستم حمل و نقل را خودم تجربه نکردم اما اعضای خانواده ام که مسافر سیستم های حمل و نقل کرایه اتومبیل هستند استفاده کرده اند و راضی هستند. این رضایت هم به خاطر این است که در همان زمان که به آژانس تلفن می کردیم تا خودرو را با معطلی بفرستد، در سیستم تلفن همراه می توانستیم ببینیم نزدیک به محل زندگی مان 10 خودرو عضو سیستم حمل و نقل با نرم افزار موبایلی هستند.

خانم دیگری رفتار مناسب رانندگان و احساس امنیت در استفاده از این سرویس ها، یکی از مزیت های اسنپ و تپسی عنوان می کند و می گوید: علاوه بر این هزینه پایین استفاده از تاکسی در مقایسه با آژانس های کرایه اتومبیل دلیل اصلی استفاده مداوم من از سرویس های جدید حمل و نقل است.

در میان کاربران سیستم حمل نقل با تلفن همراه و برخی از رقبای این سیستم سوالی مطرح است، مبنی بر اینکه چگونه ممکن است این سیستم حمل و نقل بتواند ارزان عمل کند. در حالی که سایر خودروهای حمل و نقل عمومی نمی توانند تا این حد کرایه ارزان دریافت کنند. در پاسخ به این سوال یکی از مدیران شرکت های حمل و نقلی می گوید: این سیستم های حمل و نقلی جلوی هزینه های تحمیل شده به مسافر در خصوص خالی بازگشتن خودرو به مقصد را گرفته اند و مسافران به طور اشتراکی از خودرو استفاده می کنند.

رییس اتحادیه موسسات توریستی و اتومبیل کرایه در گفت و گو با خبرنگار اقتصاد آنلاین در خصوص مواضع اعضای اتحادیه نسبت به این سیستم حمل و نقلی این طور می گوید: اعضای اتحادیه نگرانی هایی دارند که باید مسئولان نسبت به آن گوش شنوا داشته باشند. زیرا اعضای این اتحادیه در حال حاضر به جزء رانندگان شامل بیش از 30 هزار پرسنل و 10 هزار مالک آژانس است. به همین دلیل حتی اگر رانندگان خودروها مجبور شوند که جذب سیستم حمل ونقل با نرم افزارهای موبایلی شوند، بیکاری 40 هزار نفر دیگر موضوعی نیست که بتوان به سادگی با آن برخورد کرد.

سید حسن هاشمی می افزاید: درخواست اعضای اتحادیه از دولت این است که در کنار صدور مجوز برای فعالیت شرکت های اینترنتی کسب و کار حوزه حمل و نقل، نوسازی سیستم حمل و نقل سنتی موسسات اتومبیل کرایه هم در دستور کار قرار گیرد تا اعضای این اتحادیه هم بتوانند متناسب با پیشرفت روز از امکانات جدید در حوزه حمل و نقل استفاده کنند و توان رقابتی خود را از دست ندهند.

وی خاطرنشان کرد: طرح یک برنامه جامع داخلی حمل و نقلی با طراحی مهندسان داخلی انجام شده است که در صورت صدور مجوزهای قانونی می توان این سیستم را جایگزین روش سنتی حمل و نقل کرد. از مزایای این سیستم شناسایی دفاتر آژانس هایی است که نزدیک منطقه سکونت افراد هستند و همچنین قابلیت پرداخت کرایه به روش الکترونیکی است.

پیشخوان

آخرین اخبار