همزیستی نیوز - تا اردیبهشت ماه سال جاری اگر حقوق افراد در حوزه علائم تجاری یا مالکیت فکری و معنوی مورد تعدی قرار می‌گرفت این افراد می‌توانستند با استناد به قانون ثبت اختراعات، طرح‌های صنعتی و علائم تجاری از حمایت قانونگذار بهره جسته و در جهت احقاق حق نزد مراجع قضایی صالح رسیدگی کننده طرح شکایت کنند اما با تمدید نشدن این قانون از سوی مجلس مشکلاتی برای مالکان فکری و معنوی پیش آمد.

به گزارش ایسنا، قانون ثبت اختراعات، طرح‌های صنعتی و علائم تجاری که حامی حقوق افراد در حوزه علائم تجاری و مالکیت معنوی آثار است مشتمل بر ۶۶ ماده در کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس تصویب گردید و پس از موافقت مجلس با اجراء آزمایشی آن به مدت پنج‌سال در تاریخ ۲۳ /۱۱/ ۱۳۸۶ به تأیید شورای نگهبان رسید.پس از اجرای آزمایشی این قانون تا سال ۹۱ نمایندگان پنج سال دیگر نیز اجرای ازمایشی آن  را تمدید کردند و سال ۹۶ نیز زمانی که مجلس به تمدیدی دو ساله اجرای  آزمایشی آن رای داد، نمایندگان به ضرورت ارائه هرچه سریع‌تر ارائه لایحه دولت در جهت دائمی کردن آن تاکید کردند ولی تا امروز لایحه ای دراین باره تقدیم مجلس نشده است.

این قانون تا اردیبهشت ماه سال جاری در حوزه مالکیت معنوی و ثبت علائم تجاری حاکم بود و از آثار معنوی شخصیت‌ها و از امتیاز علائم تجاری افراد حمایت و حفاظت می‌کرد ولی از اردیبهشت ماه تاکنون نه از تمدید آزمایشی آن از سوی مجلس خبری است و نه از لایحه دولت و در این میان عملا راه برای سوءاستفاده‌گنندگان از این بی‌قانونی ایجاد شده فراهم شد.

به گفته شهروندانی که مشکلات‌شان را در این خصوص با ما درمیان گذاشتند، بی‌قانونی در این حوزه توانسته یک هرج و مرجی را در موضوع ثبت علائم تجاری و مالکیت معنوی آثار جاری کند و دستگاه قضا را به خاطر نبود قانون در ثبت شکواییه افرادی که حقوق‌شان در این حوزه تضییع شده است دچار سردرگمی و ناکارآمدی کند.

یکی از شهروندان که با مراجعه به مراجع قضایی برای ثبت شکواییه‌ای در خصوص علائم تجاری با مشکل روبرو شده است به ما گفت: در این حوزه یک بحران به وجود آمده است، هنگامی که برای ثبت شکایت از فردی که  علامت تجاری شما را مورد سوء استفاده قرار داده است  به مرجع صالح قضایی رسیدگی کننده مراجعه می‌کنید به شما می‌گویند در این حوزه قانونی وجود ندارد و شما نمی‌ِتوانید کاری انجام دهید.

تمامی گفته‌ها و ناگفته‌ها ما را بر این مهم داشت تا به مرجع قضایی صالح رسیدگی کننده به جرائم مرتبط با علائم تجاری و مالکیت فکری مراجعه کرده و از میزان خساراتی که بی قانونی در یک حوزه می‌تواند به دنبال داشته باشد آگاه شویم.

ضمن مراجعه به مرجع صالح و گفت و گو با کارمندان و سرپرست حوزه رسیدگی کننده متوجه شدیم که دستگاه قضا در این خصوص با یک معضل روبروست؛  یکی از کارکنان  این مجموعه گفت: پاسخ ما به تمام مراجعین این است که در این باره قانونی نداریم و باید تا تصویب قانون جدید منتظر بمانند.

سرپرست حوزه نیز در این خصوص بیان کرد: ما در این باره با یک بحران روبرو هستیم، جرم دیروز به کار مباح امروز تبدیل شده است و فقط باید منتظر بمانیم تا قانون جدید تصویب شود.

در این میان حسن نوروزی در گفت و گو با ایسنا در پاسخ به این سوال که دلیل عدم تمدید قانون ثبت اختراعات، طرح‌های صنعتی و علائم تجاری چیست گفت: من رییس کمیته تخصصی بررسی طرحی در این خصوص هستم، این طرح در کمیته تخصصی در حال آماده شدن است.۸ ماه است که در کمیته تخصصی با برگزاری جلسات مختلف بر روی طرح مالکیت فکری به صورت تخصصی کار شده است، به امید خدا کمیسیون آن را تصویب کند سپس به صحن مجلس برود و مجلس نیز به آن به رای اصل هشتاد و پنجی بدهد.

همچنین یحیی کمالی پور نایب رییس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس نیز در این خصوص بیان کرد: مدت زمان زیادی از تصویب قانون مالکیت فکری و معنوی گذشته است. باید توجه کنیم که این قانون عملا حتی در زمان وجود نیز کارایی لازم را نداشت، به همین جهت و به لحاظ همین ناکارآمدی و شرایط کنونی جامعه و با توجه به فناوری‌های جدید  می‌طلبید که ما در این حوزه قانونی متناسب با نیازهای جامعه امروزه تدوین کنیم.این طرح مالکیت فکری و معنوی در مجلس دهم مجددا در دستور کار کمیسیون قرار گرفت و کمیسیون آن را به کارگروه تخصصی ارجاع داد، البته این طرح در صحن کمیسیون هم به بحث گذاشته شد، ولی لازم بود کمی موشکافانه‌تر مورد بررسی قرار گیرد، کارگروه تخصصی نیز جلساتی برگزار کرد و به صورت تخصصی این طرح را مورد بررسی قرار داد، مقرر شد این طرح پس از آخرین بررسی‌ها به کمیسیون بیاید، تا به امید خدا بتوانیم آن را در کمیسیون در اولویت قرار دهیم و نهایتا به تصویب برسانیم.

وی افزود: اصل در عطف به ماسبق نشدن قوانین است؛ مگر به لحاظ شرایطی، اگرچه مدت زمان اجرایی آن قانون حفظ مالکیت فکری و معنوی گذشته است و قابلیت اجرایی ندارد اما این امکان وجود دارد که در سایر قوانین اگر افراد در حوزه مالکیت فکری و معنوی دچار خسارت و زیان شده باشند بتوانند  به حق و حقوق خود دست پیدا کنند.

کمالی پور معتقد است: به نظر نمی رسد حداقل بحرانی در حوزه مالکیت فکری و معنوی داشته باشیم، ولی این موضوع یک ضرورت است که هرچه سریع‌تر هم قانون جامع و شاملی را تصویب کنیم و هم با تصویب این قانون شرایطی ایجاد شود که هم نیازهای حال و نیازهای آینده را تامین کند و هم در کنار آن اگر شخصی  در این مدت به دلیل خلاء قانونی در این حوزه متضرر شده باشد  بتواند طرح دعوا کند و نهایتا به حقوق خود برسد.

نایب رییس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس در پایان اضافه کرد: اگر ما آن قانون گذشته را تمدید می‌کردیم شاید اراده اصلاح و تصویب قانون جدید کمتر می‌شد؛ از طرفی آن قانون گذشته به میزانی مشکلات داشت که نبودش  بهتر از بودنش بود؛ یعنی بهتر است در این حوزه قانونی نباشد تا آن قانون گذشته با آن همه مشکلات تمدید و اجرایی شود.

بی شک آنچه ناجی و یاری‌بخش تمدن‌های انسانی در حوزه تنظیم روابط و بسترساز تکامل فرهنگی در برهه های مختلف تاریخ بوده قانون است، مطمئنا صفحات سیاه تاریخ راوی روزهای جنگ و هرج و مرج، این مهم را گواه می‌دهد که آدمی تاوان بی‌قانونی را دیر یا زود می‌پردازد؛امروزه نیز در کشور های مختلف در موارد متعددی قانون گذار با بی توجهی به برخی پدیده های اجتماعی و عدم قانون گذاری در برخی حوزه ها موجب می‌شود که جامعه حتی برای مدتی در بی نظمی دست و پا بزند.البته دامنه مصادیق این موضوع هیچگاه یکسان نیست، گاهی عدم وضع مقرره‌ای در یک دستگاه می‌تواند موجب نارسایی اداری شده و مراجعین را با مشکل روبه رو کند؛ گاهی هم عدم وضع قانون در حوزه ای حیاتی و یا عدم تمدید قانونی که پیشتر در آن حوزه حاکم بوده است می‌تواند افراد را با هزینه سنگین‌تری روبه رو سازد.

اگرچه نایب رییس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس معتقد است قانون پیشین قانونی ناکارآمد بوده و عدم تمدید آن بهتر از تمدیش است ولی شاید از هزینه ای که عدم تمدید قانون بر روی دست دستگاه قضا گذاشته است بی خبر است.

حداقل شهروندان متضرر و مراجع قضایی  ترجیح می دادند تا زمان تصویب قانون جدید قانون ناکارآمد پیشین حاکم باشد تا این‌که چند ماهی در حوزه مهمی که می‌تواند بی قانونی در آن دست سوء استفاده کنندگان را باز بگذارد و خسارات مادی زیادی را به صاحبان علائم تجاری و مالکان معنوی آثار وارد کند هیچ قانونی وجود نداشته باشد.

اگرچه کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس می‌گوید که در کمیته ای تخصصی به مدت هشت ماه بر روی این قانون کار کرده است و با اصلاحات کلیدی در پی آن بوده که قانونی جامع را در این حوزه تصویب کند ولی دقیقا تکلیف آنهایی که از اردیبهشت ماه تا زمان تصویب قانون جدید متحمل خسارت‌های مالی سنگین شده‌اند چه می‌شود؟ آیا قانون جدید عطف به ما سبق خواهد شد و می‌تواند خسارت وارده به افراد را جبران کند؟ در صورتی که مواد آن عطف به ما سبق هم شود نیز این بیم وجود دارد افراد دیگری متحمل ضرر و زیان شوند، آنهایی که با وجود بی قانونی کاری مباح انجام دادند و پس از مدتی به آنها می‌گویند  فعایت گذشته شما مجرمانه بوده است. اگرچه دستگاه تقنین و قانوگذار باید گامی بلند برای تصویب قانونی جامع و کارآمد در این خصوص بردارد ولی شاید بهتر باشد در صورتی که در حوزه‌ای قانون فعلی قانونی جامع نباشد تا زمان تصویب قانونی مطلوب‌تر با همان بار کج خودمان را به منزل برسانیم تا اینکه چندین ماه طعم تلخ بی‌قانونی را در حوزه‌ای مهم در جامعه حاکم کنیم.

همزیستی نیوز - قائم مقام معاون آموزشی وزیر بهداشت با تاکید بر اینکه بیش از ۶۰ درصد دانشجویان رشته‌های علوم پزشکی بر اساس سهمیه وارد دانشگاه‌ها می‌شوند،‌گفت: متاسفانه پیگیری‌های وزارت بهداشت در این زمینه تاکنون بی‌نتیجه مانده است.

دکتر حمید اکبری در گفت‌وگو با ایسنا ضمن بیان این مطلب از وضعیت سهمیه‌های پذیرش در رشته‌های پزشکی انتقاد و اظهار کرد: وجود سهمیه‌های متعدد برای پذیرش در گروه‌ علوم پزشکی یکی از عوامل چالش برانگیز در نحوه ورود دانشجویان در دانشگاه‌ها به‌ویژه دانشگاه‌های علوم پزشکی است. چرا که بر اساس قانون مجلس ما با موضوع  ۳۰ درصد عدالت آموزشی که مختص رشته‌های گروه علوم پزشکی است، مواجه هستیم و در رشته‌های دیگر این وضعیت وجود ندارد و علاوه بر این میزان ۳۰ درصد نیز سهمیه‌های دیگر شهدا، رزمندگان و ایثارگران و ۵ درصد سهمیه‌ نیز به خانواده‌های آنان تعلق می‌گیرد و متاسفانه این چالش بسیار نگران‌کننده است.

وی با تاکید بر اینکه بیش از ۶۰ درصد دانشجویان رشته‌های علوم پزشکی بر اساس سهمیه وارد دانشگاه می‌شوند، تصریح کرد: بطور کلی سهمیه آزاد در رشته‌های پزشکی در کشور به زیر  ۴۰ درصد می‌رسد، این وضعیت در سه رشته پر متقاضی علوم پزشکی یعنی دندانپزشکی، داورسازی و پزشکی وجود دارد و بیش از ۶۰ درصد دانشجویان ما در این رشته‌ها نیز بر اساس سهمیه وارد دانشگاه‌ها می‌شوند، بنابراین ما نگران کیفیت آموزش در بین این دانشجویان هستیم.

قائم مقام معاون آموزشی وزیر بهداشت تاکید کرد: در حال حاضر اگر ۱۰ هزار نیرو در سه رشته پزشکی، داروسازی و دندانپزشکی جذب دانشگاه‌های علوم پزشکی کنیم، ۶۰۰۰ نفر آنها بر اساس سهمیه وارد می‌شوند و وزارت بهداشت این موضوع را با جدیت از طریق مجلس پیگیری می‌کند، چرا که یکی از مسائل مهم و نگران کننده در نحوه ورود دانشجویان گروه علوم پزشکی به شمار می‌رود.

اکبری اعمال سهمیه برای ورود به دانشگاه‌های علوم پزشکی را نوعی بی عدالتی آموزشی توصیف کرد و افزود: در حال حاضر ظرفیت برخی از سهمیه‌ها در رشته‌های علوم پزشکی که به مناطق محروم اختصاص یافته، در حال پر شدن است که البته آن سهمیه نیز نیازمند بازنگری است. اما بطور کلی ما نیازمند بازنگری اساسی در سهمیه‌های پزشکی هستیم، ضمن اینکه دانشگاه‌ها نیز نگران این موضوع هستند.

وی در پایان تاکید کرد: متاسفانه پیگیری‌های وزارت بهداشت برای اصلاح و تجدید نظر در اعمال سهمیه‌ دانشجویان برای ورود به رشته‌های پزشکی از مجلس شورای اسلامی تا کنون نتیجه‌ای نداده است.

همزیستی نیوز - حدود هشت سال از تولد لایحه «تامین امنیت زنان علیه خشونت» می‌گذرد، قوه قضائیه اواخر اردیبهشت‌ امسال برای اتمام بررسی این لایحه تا سه هفته بعدش در حالی قول مساعد داده بود اما اکنون بعد از گذشت حدود دو ماه از فرصت تعیین‌شده هنوز از ارائه این لایحه به دولت خبری نیست؛ لایحه‌ای که براساس آخرین پژوهش‌های سال ۸۳ وزارت کشور، می‌تواند ۶۶ درصد زنان ایرانی را که انوع حشونت‌ها را تجربه کرده‌اند، زیر چتر حمایت خود بگیرد.

به گزارش ایسنا، اگرچه امروزه زنان در زمینه‌های علمی و آموزش عالی پیشرفت‌های چشم‌گیری داشته‌ و از آنها به عنوان اصلی‌ترین قشر جامعه که نیمی از پیکره اجتماع را می‌سازند و تولد و تربیت نیم دیگر و آیندگان را بر عهده دارند، یاد می‌شود اما بیش از نیمی از آنها هنوز با خشونت‌های خانگی مواجه‌اند؛ به طوری که آمار موسسه صلح و اقتصاد در سال ۲۰۱۵ نشان می‌دهد از بین ۱۶۲ کشور مورد مطالعه، ایران در رتبه ۱۳۸ قرار دارد.

اعمال ۷۰ درصد خشونت‌ها علیه زنان از سوی همسرانشان

تیر خشونت بر علیه زنان نه تنها از سوی همسر بلکه ممکن است از سوی پدر، برادر یا سایر مردان بر روح، جسم یا روان زنان اصابت کند و عوارض روانی و جسمانی متعددی همچون افسردگی، بیماری‌های اضطرابی، اقدام به خودکشی، اختلال در نوع غذا خوردن، کمر درد، مشکلات گوارش، وضعیت سلامت پایین، محدودیت‌های حرکتی، بارداری‌های ناخواسته و سقط جنین را به همراه داشته باشد، به طوری که براساس اطلاعات سازمان بهداشت جهانی ۳۰ درصد از خشونت‌ علیه زنان از طرف غیر همسر و ۷۰ درصد از طرف همسر بوده که البته زنانی که تجربه خشونت از طرف همسر را داشته‌اند، افسردگی در آنها دو برابر بیشتر دیده می‌شود.

همچنین طبق پژوهش وزارت کشور در سال ۱۳۸۳، ۶۶ درصد زنان ایرانی در زندگی خود مورد خشونت قرار گرفته‌اند که البته آماری که حکایت از افزایش یا کاهش خشونت علیه زنان داشته باشد به صورت کشوری پس از این سال وجود ندارد این در حالیست که خشونت علیه زنان در جامعه و خشونت‌های خانگی علیه زنان معضلی فراگیری است.

اعمال خشونت در سکوت

اخبار منتشره و آمار مراجعان به مراجع قضایی در این خصوص تنها بخشی از زنان آسیب‌دیده از خشونت را تشکیل می‌دهند و بخش اعظمی از خشونت علیه زنان به دلیل ساختارهای حاکم بر جامعه در سکوت مطلق اتفاق افتاده و هرگز اعلام نمی‌شود آن هم با عواقب جسمی و روانی شدید به جا مانده بر قربانیان؛ تا جایی که دکتر شکوه نوابی‌نژاد-رئیس انجمن ایرانی مطالعات زنان در سال ۹۴ در این‌باره اعلام کرد که «در کشور ما بیشترین خشونت و همسرآزاری در مناطق روستایی دیده می‌شود چون زنان روستایی معمولاً به دلیل ناآشنایی با حقوق خود به عنوان یک زن و یک انسان برای حفظ کانون خانواده یا ترس از بی‌آبرویی و انگشت‌نما شدن تمام آزارها را تحمل می‌کنند.»

رابطه همسرآزاری با میزان تحصیلات زوجین

طبق گفته نوابی‌نژاد ۲۰ درصد زنان متاهل شهر تهران از همسرآزاری روانی مانند تحقیر، بی‌اعتنایی، قهر، متلک و دشنام رنج می‌برند. یافته‌ها نشان می‌دهد که با افزایش سن زوجین و مدت زمان ازدواج میزان همسرآزاری افزایش می‌یابد و همچنین میزان همسرآزاری در مردانی که زنانشان دارای تحصیلات لیسانس و بالاتر هستند، به طور معناداری کمتر از زنان کم‌سواد و بی‌سواد است. از سوی دیگر میزان همسرآزاری در مردانی که تحصیلات پایین‌تر از دیپلم دارند به طور معناداری بیشتر از مردانی است که دارای تحصیلات بالاتر هستند.

خشونت روانی و کلامی رتبه نخست «خشونت خانگی»

براساس این یافته‌ها زنان ۵۵ تا ۵۹ ساله بالاترین و زنان ۲۰ تا ۲۴ ساله پایین‌ترین مورد وقوع خشونت را در زندگی مشترک خود داشتند. زنان غیرشاغل نیز بیشتر و زنان شاغل کمتر خشونت را تجربه کرده‌اند. ۶۵.۵ درصد از زنان وجود قهر و آشتی و خشونت را امری عادی پنداشته و قصد جدایی از همسر خود را نداشته‌اند. همچنین خشونت روانی و کلامی با ۵۲.۷ درصد رتبه نخست خشونت خانگی را دارد که شامل به کار بردن کلمات رکیک، دشنام، داد و فریاد و بهانه گیری می‌شود. رتبه بعدی خشونت فیزیکی از نوع دوم است که ۳۷.۸ درصد خشونت‌های خانگی علیه زنان را شامل می‌شود. سیلی زدن، زدن با مشت یا چیز دیگر و لگد زدن از جمله مصادیق این نوع خشونت محسوب می‌شود. اما رتبه سوم با رقم ۲۷.۷ درصد متعلق به خشونت‌های «ممانعت از رشد اجتماعی، فکری و آموزشی» است.

تلنگری برای تدوین لایحه «تامین امنیت زنان علیه خشونت»

درنهایت برای جلوگیری از این خشونت‌های وارده بر پیکره جامعه زنان چاره‌ای اندیشیده و لایحه‌ای تحت عنوان «تامین امنیت زنان علیه خشونت» تدوین شد، لایحه‌ای که مفهوم خشونت در آن به هر رفتار عمدی که بر زنان واقع و موجب ورود آسیب یا ضرر به جسم، روان، کرامت، شخصیت، حیثیت، حقوق یا آزادی‌های قانونی زن شود تعریف شده و انواع و اقسام آن در بخش‌های مختلف تشریح شده است. لایحه‌ای که با ۵۲ ماده راه‌های جدیدی برای رسیدن به عدالت، اقدامات منصفانه و مهلت‌های قانونی موثر در پیش دارد که در صورت نهادینه شدن و فرهنگ‌سازی شاهد تحکیم خانواده، احقاق حقوق زنان آسیب دیده و حمایت از بازسازی مجدد خانواده خواهیم بود.

لایحه‌ای که در سه فصل تدوین شده که فصل نخست آن شامل کلیات و تشکیلات، فصل دوم شامل وظایف دستگاه‌های اجرایی و نهادها و فصل سوم شامل جرایم، مجازات‌ها و آیین دادرسی می‌شود. در بخش کلیات آن، اهداف قانون تشریح شده است که این اهداف شامل تحکیم مبانی خانواده، تامین امنیت زنان، پیشگیری از جرم و حمایت از زنان خشونت‌دیده می‌شود و ارتقاء شاخص دادرسی عادلانه و منصفانه و افزایش آگاهی عمومی از دیگر اهداف این قانون هستند. همچنین، در این بخش موضوع فرهنگ‌سازی حائز اهمیت تلقی شده است.

به گزارش ایسنا، این لایحه درسال ۹۰ متولد شد، در واقع نقطه عطف تدوین این لایحه به سومین نشست اندیشه‌های راهبردی که با موضوع زن و خانواده از سوی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و با حضور رهبر معظم انقلاب  و صاحب‌نظران عرصه زن و خانواده برگزار شد، رقم خورد. مقام معظم رهبری بر لزوم تأمین امنیت زنان جامعه تصریح کردند که این تاکید شروعی شد تا معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری با توجه به فرامین ایشان «لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت» را در پنج فصل و ۸۱ ماده در آذرماه سال ۹۱ ارائه و سپس به هیئت دولت ارسال کند و در نهایت این لایحه در ۵۰ ماده تدوین شد. 

قاسم‌پور- رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده تهران در نقد و بررسی «لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت» که سال گذشته برگزار شد، با اشاره به اینکه لایحه اصلاح شده در چهار فصل و ۵۰ ماده تدوین شده است، اظهار کرد: بعد ازروی کار آمدن دولت یازدهم، آنچه اتفاق افتاد این بود که بسیاری از مفاد لایحه جنبه قضایی داشت و اگر لایحه‌ای مفاد قضایی داشته باشد باید به قوه قضائیه برود تا تصویب شود؛ قوه قضائیه نیز هنوز اصلاحیه این لایحه را به دولت ارائه نکرده است.

 در همین رابطه چندی پیش اشرف گرامی‌زادگان-مشاور حقوقی و پارلمانی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در این باره به ایسنا گفته بود که اگرچه آغاز تدوین این لایحه به پیش از دولت یازدهم بر می‌گردد، اما معاونت امور زنان و خانواده پس از شروع به کار دولت حسن روحانی تصمیم گرفت که اقدامات قبلی این لایحه را پیگیری کند و آن را ادامه دهد، پیش‌نویس لایحه منع خشونت علیه زنان با همکاری و مشاوره با اساتید و تدوینگران قبلی ادامه یافت و در نهایت پس از بررسی در کمیسیون لوایح دولت، به دلیل قضایی بودن و داشتن بخش مجازات‌ها، از دولت به قوه قضاییه ارسال و به مدت شش ماه در این قوه بررسی و نهایی شد و سرانجام به دفتر ریاست قوه قضاییه ارائه شد، اما به مدت یک سال برای اظهار نظر رئیس قوه قضائیه منتظر ماند.

بنابر اظهارات گرامی زادگان، معاونت امور زنان و خانواده در دوران ریاست آیت الله لاریجانی در قوه قضائیه از ایشان انتظار داشت که بررسی و تایید این لایحه را تسریع کنند اما زمان بررسی این لایحه توسط ایشان به مدت یک سال به طول انجامید. با این وجود با ورود حجت‌الاسلام ابراهیم رییسی به عنوان ریاست قوه قضاییه و گفتگو با ایشان، ایشان قول دادند که لایحه را بررسی و اقدامات مقتضی را در این راستا انجام دهند. انتظار معاونت این است که این موضوع مهم از طرف قوه تایید و به دولت و سپس به مجلس تقدیم شود، زیرا زمان آن رسیده که به حل قانونی یکی از مشکلات زنان توجه شود.

در همین راستا فاطمه ذوالقدر_ عضو فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی از قول مساعد رئیس قوه قضائیه برای ارائه لایحه منع خشونت علیه زنان تا سه هفته آینده خبر داد.  وی در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به نشست مشترک مجلس و قوه قضائیه گفت: در این جلسه علی لاریجانی، رئیس مجلس در مورد لایحه منع خشونت علیه زنان از رئیس قوه قضائیه سوال کرد که ایشان گفت این لایحه که از دوره آیت الله آملی لاریجانی مطرح بوده در حال رسیدگی در قوه قضائیه است و سه هفته دیگر کار بررسی آن در دستگاه قضائی به پایان می‌رسد و به مجلس ارائه خواهد شد.

این موضوع در حالی مطرح می‌شود که بعد از گذشت بیش از دو ماه از قول رئیس قوه قضائیه هنوز خبری از این لایحه نشده است ، البته ناگفته نماند که معاون فرهنگی قوه قضائیه اواخر خردادماه سال جاری اعلام کرد که ریاست جدید قوه قضائیه با توجه ویژه به این لایحه آن را در دستور کار رسیدگی مسئولان عالی قضائی و معاونت حقوقی و فرهنگی قرار داده و نگرش دوباره‌ای به این لایحه صورت گرفته است و مقرر شد اقدامات کارشناسی عمیق و قوی‌تری در سطح کشور انجام شود. صادقی همچنین ضمن اشاره به اینکه بعد از بررسی‌های لازم لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت مجدداً به دولت و بعد از آن به مجلس ارسال می‌شود گفت: در حال حاضر به دستور ریاست قوه قضائیه مقرر شده بعد از بررسی‌های معاونت حقوقی، معاونت فرهنگی اولین سلسله هم اندیشی‌های ملی را در این باره برگزار کند.

پس از آن در اوایل تیرماه سال جاری بود که حجت‌الاسلام و المسلمین سید ابراهیم رئیسی در نشست هم‌اندیشی با فعالان و نخبگان حوزه حقوق زنان، گفت: لایحه تامین امنیت زنان در برابر خشونت، از ابعاد گوناگون حقوقی، اجتماعی و فرهنگی در دست بررسی است تا ان‌شاء‌الله یک لایحه جامع و واجد همه ابعاد و جهات مورد نیاز، تقدیم دولت و سپس مجلس شود. رئیس قوه قضاییه با قدردانی از همه کسانی که مطالعاتی دقیق و کارشناسی برای تهیه این لایحه داشته‌اند، ابراز امیدواری کرد که در آینده‌ای نزدیک، این لایحه با غنای بالا نهایی و ارائه شود. وی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود، انواع بی‌عدالتی‌ها، تضییع حقوق و هر آنچه را یک خانم را در مضیقه قرار می‌دهد را مصداق خشونت علیه زنان دانست.

به گزارش ایسنا، اگرچه لایحه تامین امنیت زنان علیه خشونت از آغاز تولد خود با چالش‌ها و اظهار نظراتی روبرو بوده و مسیر پرپیچ و خم و در عین حال طولانی را طی کرده اما اکنون با ورود رئیس جدید قوه قضائیه چشم انتظار تایید و نهایی شدن است تا بتواند با پدیده خشونت علیه زنان مبارزه کند، پدیده‌ای جهانی که تمام مرزهای اقتصادی، فرهنگی و… را در نوردیده و مختص دین و فرهنگ خاصی نیست و باید همه افراد در سراسر جهان برای کاهش و رفع حتمی آن بکوشند.

همزیستی نیوز - پس از گورخوابی، کارتن‌خوابی، اتوبوس‌خوابی، کانال‌خوابی، زیرپل‌خوابی، حالا «ماشین‌خوابی» هم معضل جدیدی است که آرام‌آرام چشم تهرانی‌ها دارد به دیدن آن عادت می‌کند. اکنون دیگر عبارت «خانه‌به‌دوش» جای خودش را در بین پدیده‌های اجتماعی به‌خوبی پیدا کرده است.

به گزارش ایرنا پلاس «ما با پدیده ماشین‌خوابی در تهران مواجه هستیم»! این را محسن پورسیدآقایی، معاون حمل‌ونقل و ترافیک شهرداری تهران اعلام کرده است. به گفته وی، ما جوانانی را می‌بینیم که با کمک یکدیگر ماشین خریده و محلاتی را به‌عنوان پاتوق و گعده در نظر گرفته و ماشین خوابی می‌کنند. اینها جوانان شهرهای دیگری هستند که به دلیل نبود شغل به تهران می‌ْآیند و می‌بینیم که محلات تهران بین آنها تقسیم شده است و بچه‌های یک استان در یک محله و استان‌های دیگر در محلات دیگر جمع می‌شوند و در خودروهایشان می‌خوابند.

پیدا کردن آنچه پورسیدآقایی گفته است چندان سخت نیست. ساعت ۱۱ شب است. قدم‌زنان از پیاده‌رو خیابان شریعتی به سمت بلوار میرداماد می‌روم. خیابان‌ها خلوت شده‌اند. برگی در امتداد جدول‌های خیابان می‌خزد. هیاهوی تهران آرام‌آرام دارد به خواب می‌رود. در حاشیه خیابان هم مردانی را می‌بینم که دارند خود را برای خوابیدن آماده می‌کنند، آن هم زیر سقف ماشین!

بیش از ۱۰۰ راننده در بلوار میرداماد در ماشین می‌خوابند

بلوار میرداماد حالا علاوه بر ساکنان اصلی، ساکنان دیگری هم دارد؛ ساکنانی مهاجر که برای کار، مستقیم به بلوار آمده‌اند. با ماشین کار می‌کنند و با ماشین ‌همان‌جا می‌خوابند. این روزها ماشین برای برخی از مردم وسیله رفاه نیست، تنها امکان بقا برای زندگی است. برای گفت‌وگویی با چند نفر از راننده‌ها، شبانه به بلوار آمده‌ام.

ایرناپلاس: سلام. خوبی؟ چرا اینجا خوابیدی؟

سلام. کجا بخوابم؟ روزها مسافرکشی می‌کنم و شب‌ها در ماشین می‌خوابم. شب‌ها در ماشینم می‌خوابم مثل خیلی‌های دیگر که از شهرستان آمده‌اند.

حدود ۵۰ سال سن دارد. از یکی از کلان‌شهرهای ایران به تهران آمده است. خانواده‌اش شهرستان زندگی می‌کنند و خود در پایتخت ایران گذران عمر می‌کند.

ایرناپلاس: قبلاً چه‌ کار می‌کردی؟

برای خودم شغلی داشتم و زندگی‌ام خوب بود. محل کارم شروع به تعدیل‌ نیرو کرد و من هم جزوشان بودم و بیکار شدم. از آن زمان مسافرکشی می‌کنم.

ایرناپلاس: چند وقت است که اینجا می‌خوابی؟

از زمستان پارسال تا حالا.

ایرناپلاس: با این هوای سرد تهران، زمستان را چطور گذراندید؟

توی همین ماشین بودم. کمی شیشه ماشین را پایین می‌کشیدم، پیک‌نیک را روشن می‌گذاشتم، صندلی را می‌خواباندم کف ماشین و می‌خوابم.

ایرناپلاس: خطرناک نیست؟ اگر گاز پیک‌نیک شما را بگیرد؟

برای اینکه آتش‌سوزی نشود، پتو سرم نمی‌کشم و شیشه را برای همین پایین می‌کشم.

ایرناپلاس: برای مسائل بهداشتی چه کار می‌کنید؟

به حمام «نمره» می‌روم و برای غذا نیز شب‌ها غذا را طوری می‌پزم که برای صبح هم بماند. غذا را با پیک‌نیکی در گوشه خیابان می‌پزم.

ایرناپلاس: در همین حوالی میرداماد چند نفر دیگر هستند که این‌طوری زندگی می‌کنند؟

من خودم شاید ۱۰۰ نفر را می‌شناسم که از شهرهایی مثل بجنورد و... آمده‌اند؛ از بیکاری، از بدبختی. این تعداد مال همین حوالی است، ببینید در دیگر قسمت‌های شهر تهران چه خبر است.

ایرناپلاس: پلیس برای خوابیدن در ماشین گیر نمی‌دهد؟

نه. نهایت می‌گوید حرکت کن، اینجا نایست. البته به پلاک نگاه می‌کند و می‌گوید بنده خدا خسته و کوفته از شهرستان آمده، چیزی نمی‌گوید و می‌رود.

سراغ یکی دیگر از راننده‌ها می‌روم. ظاهر شاد و سرحالی دارد. امید ۲۰ ساله و تازه از پیچ نوجوانی گذشته است. شیشه‌های ماشینش را پایین آورده است و پاهایش از پنجره بیرون زده؛ سیگار پشت سیگار دود می‌کند. امید می‌گوید: برادرم و چند نفر دیگر از آشنایانمان وارد یک شبکه تاکسی اینترنتی شدند من هم به آن پیوستم. یک دوره آموزشی یک‌ساعته برای آشنایی با سیستم و... گذراندم از آن زمان مشغولم. بیمه که نداریم. روزی بدون جریمه و ... ۱۰۰ هزارتومانی درمی‌آورم. حُسن این تاکسی به‌اصطلاح اینترنتی این است که شبانه‌روزی است. هروقت بخواهی کار کنی، کار هست. کسانی را می‌شناسم که در شبانه‌روز تا ۲۰۰ هزار تومان درمی‌آورند. شاید چهار ساعت بیشتر نخوابند. چاره‌ای ندارند.

امید هم شب‌ها در بلوار میرداماد می‌خوابد و اما اکثر شب‌ها بیدار است و تا نزدیک‌ صبح کار می‌کند؛ او می‌گوید اگر شهرستان کار بود، هیچ‌وقت خودم را اسیر این شهر بی‌دروپیکر نمی‌کردم. در شهر ما کار نیست. بیشتر جوان‌هایش به تهران آمده‌اند. دایم گوشی‌اش در شارژ است و می‌گوید: سیستم این تاکسی اینترنتی شارژ گوشی زیادی مصرف می‌کند. بخشی از هزینه‌های تاکسی‌های اینترنتی، خرج اینترنت هم هست.

می‌گویم: بچه کجایی؟

می‌گوید: بچه زیر آسمان این شهر. برای شما چه فرقی می‌کند.

روی جدول‌های سبز و سفید، گوشه بلوار نشسته است. سه سالی تلاش کرده تا در شغلش بماند، اما نتوانسته. محسن ۳۴ ساله است و می‌گوید: کار ساختمان خوابیده. اگر هم کار باشد، به آشناها کار می‌دهند. من سه سال تلاش کردم در شغل گچ‌کاری بمانم؛ نشد که نشد. آن زمان که رونق کار بود، هشت نفر زیر دستم کار می‌کردند، ببین چه شد که دست آخر مسافرکش شدم. نه اینکه مسافرکشی کار بدی باشد، ولی من شغلم چیز دیگری است.

ایرناپلاس: چه شد که دست آخر مسافرکش شدی؟

کرج زندگی می‌کنم. در کرج کار خاصی پیدا نکردم، آمدم تهران. الان اینجا اگر جریمه نشوم و تصادف نکنم یا ماشین خراب نشود، ۱۱۰ هزارتومانی روزانه درمی‌آورم. زیر آسمان پایتخت، بعضی‌ها همه زندگی‌شان همین ماشین است. با ماشین مسافرکشی می‌کنند، در آن می‌خوابند و بیشتر لحظات زندگی‌شان را در آن سپری می‌کنند، به امید یک لقمه نان.

پاسی از شب گذشته. سوار تاکسی، به سمت خانه برمی‌گردم. با او هم هم‌صحبت می‌شوم. از شریعتی به پیچ‌شمیران می‌رود و می‌گوید: با وضع فعلی درآمدی‌ام نمی‌توانم جواب‌گوی زن و بچه‌ام باشم. به‌زودی دو دخترم وارد دانشگاه می‌شوند و شرایطم سخت‌تر می‌شود. آهی می‌کشد و ادامه می‌دهد: آقا! باور کن اگر کار خودم را داشتم، هیچ‌وقت سراغ مسافرکشی نمی‌رفتم.

از او می‌پرسم این راننده‌ها را که در ماشین می‌خوابند دیده‌اید؟

بله. با بعضی از آنها هم آشنا هستم. بنده‌های خدا شب‌ها مقابل پمپ‌بنزین، بیمارستان، زیر پل‌هایی مثل پل سیدخندان و... در ماشین می‌خوابند. برای حمام هم به حمام نمره می‌روند. پول اجاره‌خانه هم ندارند. چاره‌ای هم ندارند. در گرما و سرما باید شب در ماشین بخوابند؛ خیلی در عذاب‌اند.

صدایش را کلفت‌تر می‌کند، کمی در صندلی جابه‌جا می‌شود، صاف‌تر می‌نشیند و با جدیت بیشتری می‌گوید: هیچ‌کس در شغل خودش نیست. مکثی می‌کند: گاهی مسافرکش‌هایی که از شهرستان به تهران آمده‌اند را می‌بینم که ناچارند در ماشین بخوابند، باز خدا را شکر می‌کنم که حداقل شب پیش زن و بچه‌ام یک چای و غذای گرم می‌خورم، ولی آنها چه؟

با این وضعیت، خریدن خانه برای طبقه متوسط رو به پایین به رؤیا تبدیل شده است. اجاره‌خانه‌ها هم سربه‌فلک کشید و نجومی شده، دیگر چه باید کرد؟ کجا باید خوابید؟

پدیده‌های اجتماعی معمولاً اگر چاره‌اندیشی نشوند به‌سرعت به معضل تبدیل می‌شوند. نمونه‌اش همین ماشین خوابی است. حالا که مدیران شهری خود از وجود چنین پدیده‌ای اطلاع دارند و از آن خبر می‌دهند، چه خوب است که سریع‌تر آن را آسیب‌شناسی و برای آن تمهیداتی بیندیشند؛ فقط به شرطی که پاک کردن صورت‌مسئله به‌عنوان چاره کار در نظر گرفته نشود.

همزیستی نیوز - ضربه های سهمگین یکی پس از دیگری بر صورت دخترک فرود می آید، تمام غضروف های بینی له شده اند، کبودی صورت را هزاران روشنایی نمی تواند از یاد او ببرد؛ در سالروز تولدش، مرگ را جلوی چشمانش می بیند اما پدرش دست بردار نیست؛ آخرسر این همسایه ها هستند که او را از زیر ضربات مشت و لگد پدر بیرون می کشند.

به گزارش ایرنا قربانی خشونت، دختر یکی یکدانه پدر است و تنها خطایش تلاش برای نجات مادر از ضربه های او در روز تولدش بوده است؛ روزی که قرار بوده تولدش جشن گرفته شود اما چنان در چنگال خشونت گرفتار می شود که مادرش هم نیز نمی تواند به او کمک کند، حالا او چنان از لحاظ ظاهری آسیب دیده است که برای روزها نمی تواند سر کار برود. او در سالروز تولدش انتظار جشنی باشکوه نداشت اما فکر هم نمی کرد که این بلا سرش بیاید.
اما این پایان ماجرا نیست، خشونت به همین جا ختم نمی شود، مادر و دختر شبانه و بدون اینکه فرصت داشته باشند حتی لباس مناسب خیابان بپوشند، از خانه رانده می شوند. جمجمه مادر دچار شکستگی شده و دختر نیاز به عمل دارد.
یکی از همسایه ها خوشبختانه با شماره ۱۲۳ بهزیستی آشنایی داشته و با تماس با آنان این مورد همسرآزاری و خشونت علیه فرزند را گزارش می دهد؛ مادر و دختر در خانه امن استقرار پیدا می کنند؛ خانه ای که همواره مامن زنانی است که متاسفانه اغلب آنان حتی لباس مناسبی بر تن ندارند و دست خالی و کتک خورده از خانه ها رانده شده اند.

 تهدید از مادرشوهر، کتک خوردن از برادر شوهر
زنی که بیش از ۲۰ سال است ازدواج کرده و حالا شوهرش جمجمه اش را شکسته و به چشمش صدمه رسانده به خبرنگار ایرنا از روزهای آشنایی با شوهرش تا رانده شدن از خانه و آمدن به خانه امن می گوید: از قم به خانه عمویم در تهران، مهمانی آمده بودم و همسرم در آن زمان کارگر دوست عموی من بود که مرا آنجا دید و به خواستگاری آمد.
او می افزاید: خواستگارم را در آن زمان رد کردم چون نمی خواستم در تهران ازدواج کنم اما بعد از بازگشت به قم، خانواده همسرم تا ماه ها به خواستگاری ام آمدند و مادرشوهرم با وعده هایش نوید زندگی خوبی را به من داد و من هم بالاخره قبول کردم.
وی ادامه می دهد: دو سال اول به خوبی متوجه رفتار همسرم نبودم. همسرم با مادرشوهرم هر دو با هم همیشه کتکم می زدند و حتی برادرشوهر کوچکم نیز مرا مورد ضرب و شتم قرار می داد و طی این سال ها خیلی اذیت شدم.
وی اضافه می کند: چند سال بعد خدا دختری به من داد و گفتم با آمدن او شاید وضع بهتر شود اما بدتر شد؛ چون بچه کوچک داشتم مادرشوهرم همیشه تهدیدم می کرد که اگر بخواهی بروی بچه ات را می گیریم. به خاطر دخترم زندگی کردم تا دختر سر و سامان بگیرد و به سنی برسد که بد را از خوب تشخیص بدهد و شرایط من را درک کند.
این زن ادامه می دهد: دخترم بارها می گفت «چرا با بابا زندگی می کنی وقتی اینقدر اذیتت می کند» اما من می خواستم بعد از ۱۸ سالگی دخترم از همسرم جدا شوم.
وی می افزاید: همسرم سال هاست کارش ضرب و شتم است و هیچوقت هم پشیمان نشده است. مادرش هم از رفتار پسرش نسبت به من گلایه ای ندارد و حتی به نظر می رسد او را حمایت هم می کند؛ همسرم مشروبات الکلی و قرص های آرامبخش زیاد مصرف می کند. اما آن روزی که من و دخترم را اذیت کرد، ندیدم قرصی بخورد.
وی اضافه می کند: همسرم کوچکترین چیزی را برای حمله کردن و فحاشی بهانه می کند. در دعوای اخیر نیز می خواستم برای تولد دخترم حداقل سالاد اولویه ای درست کنم و سیب زمینی روی گاز گذاشته بودم و از همسرم ۲۰ هزار تومان برای تهیه مواد دیگر آن خواستم، بهانه کرد که برای چی پول های من را خرج می کنی، برای چی پول های من را از حسابم می کشی. برای چی می خواهی ۲۰ هزار تومان برداری، مگر خودت کار نمی کنی.

 از ریختن غذا در زباله دانی تا شکستن ظرف ها
این زن ادامه می دهد: اینطور نیست که دعوا فقط بر سر پول باشد، هربار چیزی را بهانه می کند به طورمثال می گوید غذا گرم یا سرد است؛ غذایی که از ساعت ۶ تا ساعت ۱۲ می گذارم جا بیفتد موقعی که آماده می شود و می خواهیم آن را بخوریم، بلند می شود غذا را در زباله می ریزد و همواره ظرف ها را می شکند.
وی می افزاید: همسرم همواره ظرف ها را می شکند، باور نمی کنید اما الان ظرف یکجور ندارم که جلوی مهمان بگذارم، یک نمکدان در سفره ندارم. با این حال سرویس ۱۲ نفره خریدم که بگذارم کنار که اگر مهمان می آید، آبرو داشته باشم؛ به هرحال تمام وسایل خانه را می شکند؛ ناسزا می گوید، کتک می زند و هیچوقت هم پشیمان نمی شود. هر بار هم به او اعتراض می کنی فایده ای ندارد. بارها به او گفته ام که اگر مشکل روحی و روانی داری نزد روانپزشک برویم، من هم با تو می آیم شاید من مشکل دارم اما اصلاً راضی نمی شود و به این کار تن نمی دهد.

 واکنش عجیب همسر به ماندن زن در خانه امن
این زن می گوید: بیش از ۲۰ سال است که پایم را در کلانتری و دادسرا نگذاشته ام اما حالا کار به جاهای باریک کشیده است.
وی می افزاید: همسرم همین چند روز پیش به من گفت «برگرد و از این کاری که می کنی، خجالت بکش، مگر دفعه اولمان است، حالا یک دعوا کردیم، مگر می خواهی دخترمان بچه طلاق شود» اما حالا هر چی فکر می کنم می بینم امنیت ندارم.
وی ادامه می دهد: شاید الان به خانه برگردم کارهایش را تشدید کند و کارهایش بدتر هم شود.

 ضربه ها منجر به شکستگی جمجمه و دوبینی شد
این زن درباره عوارض ضرب و شتم اخیر خود می گوید: چشم راست نیاز به عمل دارد و براثر ضرب و شتم دو بینی پیدا کرده ام، طبق مدارک موجود به گفته پزشک، طول درمان هم دارم.
وی می افزاید: همسرم با مشت زده است اما اینقدر ضربات شدید بوده که پزشکان به من گفتند حواست نبوده و احتمالاً با لگد زده است. اما گفتم تا جایی که یادم است با مشت زد و یک سمت هم زد و نمی دانم چرا سمت دیگر صورتم هم کبود شده است، گفتند روی این سمت هم تاثیر گذاشته است. جمجمه ام شکستگی دارد.
وی در پاسخ به این سئوال که آیا قبلاً هم مورد ضرب و شتم قرار گرفته است، می گوید: قبلاً همیشه بیشتر به سرم ضربه می زد. یک بار چنان ضربه ای به سرم زد که خون فواره زد و حالم خیلی بد بود. چند بار هم موهایم را از ته کنده است.

 وقتی طاقت همسایه هم طاق می شود
این زن می گوید: اولین بار است که به خانه امن می آیم. همسرم مشغول ضرب و شتم من و دخترم بود که پسر طبقه بالا با شماره ۱۲۳ اورژانس اجتماعی تماس گرفت. می گفت «نمی شود تو اینقدر اذیت شوی، چهار سال است که می بینیم اذیت می شوی، دیگر طاقت نداریم، شورش را درآورده است.»
وی اضافه می کند: تصمیم ۱۰۰ درصد به جدایی گرفتم. فعلاً اما فقط به پزشکی قانونی مراجعه کردم. شاید از حق خودم بگذرم اما از حق دخترم نمی توانم بگذرم، دخترم خیلی شدید مورد ضرب و شتم قرار گرفته است و غضروف های بینی اش له شده بود.شاید از حق خودم بگذرم اما از حق دخترم نمی توانم بگذرم، دخترم خیلی شدید مورد ضرب و شتم قرار گرفته است و غضروف های بینی اش له شده بود.‌

وی ادامه می دهد: دخترم به من می گوید «هنگام ضرب و شتم مرگ را جلوی چشمم دیدم»، طوری او را مورد ضرب و شتم قرار داد که حتی نمی توانست نفس بکشد. مادرشوهرم ایستاده بود و اجازه نمی داد من بچه را از پدرش جدا کنم. برای اولین بار در همسایه طبقه بالا را زدم و از او کمک خواستم.
وی با ابراز رضایت از تلاش کارکنان خانه امن بهزیستی می گوید: آنان تلاش کردند اینجا را شبیه خانه کنند و دخترم چند روز است اینجا آمده است؛ درست است که او دوست ندارد اینجا بماند اما می گوید «مامان حداقلش این است که می دانیم سرپناه بالا سرمان است و آواره نیستیم».
وی ادامه می دهد: حالا من این در و آن در زدم تا حداقل بتوانم پولی جور کنم و خانه ای بگیرم؛ خودم استقلال مالی دارم و می توانم روی پای خود بایستم. خیاط هستم و از نظر مالی مشکل ندارم؛ درآمد ماهانه همسر من پنج و نیم میلیون تومان بود اما خودم هم می توانم استقلال مالی داشته باشم.

 فرزندان دختر تا ۱۸ سال می توانند نزد مادر در خانه امن بمانند
طاهره حقدادی مسئول یکی از خانه های امن در تهران به خبرنگار ایرنا می گوید: اگر زنی شبانه از خانه رانده شود ابتدا از ۱۱۰ صورت جلسه می گیریم که بعداً
مشکلی پیش نیاید. چون می خواهند بگویند ما شب اینجا بودیم و نامه ای داشته باشند که فردا مثلاً شوهرشان برای آنان مشکلی درست نکند.
وی می افزاید: زنان به صورت خودمعرف هم به خانه امن می آیند. از اورژانس اجتماعی ۱۲۳، از کلانتری ۱۱۰ و از دادگاه نیز مراجعه می کنند. خودمعرف زیاد داریم.
وی خاطرنشان می کند: دختران تا ۱۸ سال اینجا نگهداری می شوند و بعد از آن به مرکز نگهداری می روند. اما معمولاً می مانند. به طور مثال زمانی پیش آمده دختری ۲۲ ساله دانشجو که وابستگی زیادی به مادرش داشته، اینجا مانده است اما معمولاً دختر تا ۱۸ سال می ماند.
حقدادی خاطرنشان می کند: کودکان پسر هم تا ۱۰ یا ۱۲ سال (اگر جثه ریزی داشته باشند) می توانند در خانه امن بمانند و بعد از آن برای آنها مرکز داریم. تاحدامکان معمولاً تلاش می کنیم مادر و فرزند را از هم جدا نکنیم و معمولاً جدا نمی کنیم.

راندن شبانه زن باردار از خانه یک هفته قبل از زایمان
این مسئول خانه امن می گوید: مراجعه زن باردار هم داشتیم. دو هفته پیش زن بارداری که یک هفته به زایمان او مانده بود ساعت ۱۲ شب همراه مادرش به خانه امن آمد و بعد او را به مرکز مداخله در بحران راهنمایی کردیم؛ با همسرش صحبت کرد و در نهایت بازگشت به خانه داشت.
حقدادی می افزاید: مادر این خانم از همسرش جدا شده بود و جا و مکان نداشت و خانه دخترش زندگی می کرد و داماد آن شب به او گفته بود باید برود و دختر هم گفته بود که پس من هم با مادر می روم.

از خانه بدون کفش رانده شد
مسئول خانه امن می گوید: زنان مراجعه کننده به خانه امن از همه طبقات هستند؛ آنها تحصیلات مختلفی دارند از دکترا و فوق لیسانس تا سطوح پایین تر؛ زمانی مراجعه زنی را داشتیم که خودش در کلانتری کار می کرد.
حقدادی می افزاید: مراجعه زنان معلم و سرپرستار بیمارستان که وضع مالی خوبی داشته اند هم داشتیم؛ زنی بود که همسرش پزشک بود و او را بدون کفش بیرون کرده بود و با ماشین اینجا آمده بود.زنی بود که همسرش پزشک بود و او را بدون کفش بیرون کرده بود و با ماشین اینجا آمده بود.

وی یادآور می شود: زنان در خانه امن تا چهارماه می توانند بمانند بستگی دارد که کارهای حقوقی آنها چه مدت طول بکشد که در صورت نیاز مدت اقامت در خانه امن را تمدید هم می کنیم اما معمولاً همان ۱۲۰ روز است.

 داد و هوار شوهران پشیمان
این مسئول خانه امن می گوید: مواردی داریم که شوهرانی که به این خانه مراجعه می کنند و داد و فریاد راه می اندازند چرا همسرشان به این مرکز آمده است. در این موارد روانشناس با آنها صحبت می کند.
حقدادی می افزاید: شوهران این زنان معمولاً نمی پذیرند که همسرشان به خانه امن بهزیستی مراجعه داشته باشد و دید مثبتی به بهزیستی ندارند. ممکن است روز اول ناراحت و عصبانی باشند. سعی می کنیم با آنها صحبت کنیم و آنها را آرام کنیم. بعد از چند جلسه پشت سر هم که می آیند دیدشان بهتر می شود.
وی ادامه می دهد: برخی شوهران پشیمان نیز با داد و هوار می خواهند با همسر خود ملاقات داشته باشند، به آنها می گوییم که خانمت شرایط خوبی ندارد و بگذار حالش بهتر شود. کسی خبردار نمی شود که همسرت به خانه امن مراجعه داشته است.

 زنان رانده شده از خانه با پوشش نامناسب
این مسئول خانه امن می گوید: اگر زنی مورد خشونت و ضرب و شتم قرار گرفته باشد، اولین کاری که می کنیم ارجاع به پزشکی قانونی است و تمام کارهای مربوط به آن زن را انجام می دهیم به طور مثال زن بیماری به اینجا مراجعه کرده بود و خدمات درمانی بیمارستانی کارهایش را انجام می دهیم و تا زمانی که زن اینجاست، دولت هزینه های آن را می پردازد.
حقدادی از مردم می خواهد به خانه های امن کمک کنند و می گوید: واقعیت این است که خدمات ارزشمند به زنان و کودکان در خانه امن ارائه می شود. حتی هزینه میوه بچه ها را از هزینه خودمان تهیه می کنیم و دلمان نمی آید که چون بودجه ای نداریم برای آنها هزینه نکنیم.
وی می افزاید: خدمات خانه امن برای مردم شناخته شده نیست بیشتر خیران شیرخوارگاه ها را می شناسند.
وی تاکید می کند: معمولاً زنانی که از خانه رانده می شوند، حتی لباس مناسب بر تن ندارند.

 خانه امن، مامن گذری است
حسین کریم پور ماکیانی معاون این مجموعه مرکز بهزیستی نیز به خبرنگار ایرنا می گوید: زنان تا زمان پیگیری کارهای حقوقی خود در خانه امن می مانند و تا تکلیف قانونی این زنان در چهارچوب ضوابط تعریف شده، حل نشود و تا مددکار و تیم کارشناسی ما تشخیص شان بر صلاح آن همسر نباشد، رهایش نمی کنند و حتی پیگیری های بعد هم دارند.
وی تاکید می کند: زنان رانده شده از خانه یا تحت خشونت باید در خانه امن تکلیفشان معلوم شود تا بتوانند در ساختارهای دیگر بهزیستی تعریف شوند و خدمات دیگری دریافت کنند. خانه امن، محلی گذری تا تعیین تکلیف قانونی زن است.
وی اضافه می کند: وقتی تکلیف قانونی زن مشخص شد دیگر دست ما باز می شود تا این زن در خانه همسرش، خانه پدرش یا مراکز ما نگهداری شود که آن داستان دیگری دارد. مدت زمان ماندگاری زن در خانه امن البته بستگی به نظر قاضی دارد. اگر قاضی صلاح بداند که بیشتر بماند، بیشتر می ماند اما معمولاً تا چهار ماه می ماند.

 قاضی نیستیم
معاون این مجموعه مرکز بهزیستی می گویدا: بسیاری از مردان که زنان خود را مورد خشونت قرار می دهند بعد از ساعتی پشیمان شده و دچار بحران روحی می شوند.
وی می افزاید: به طورمثال شوهر یکی از زنان از در و دیوار می آمد برای اینکه زن را ببیند و قضیه را حل کند اما ما (مسئولان مجموعه بهزیستی) قانون نیستیم، ما مجری قوانینی هستیم که به ما ابلاغ می شود و تشخیص صلاحیت ملاقات با همسر با تشخیص قاضی است.
پورکریم ماکیانی می افزاید: هر آنچه که تشخیص قاضی باشد ما عمل خواهیم کرد. البته مشاوره می دهیم، ما گزارش می دهیم ما به مراجع قانونی می گوییم که شرایط این زن یا کودک چطور است اما همسرانی هم هستند که می آیند و از کرده خود پشیمان هستند اما چون در شرایط قانونی قرار گرفتند، حتماً باید قانون این تشخیص را بدهد که او پشیمان شده است.

 

مداخله تیم مشاوره در بحران های خانوادگی
معاون این مجموعه مرکز بهزیستی می گوید: سازمان بهزیستی موارد مداخله در خشونت خانگی و موارد رانده شده همسر از خانه را تحت پوشش داردو زنان خشونت دیده را در خانه امن اسکان می دهد تا از آسیب دیدگی آنها جلوگیری کند.
پورکریم می افزاید: این زنان، زنانی هستند که از هر طریقی خشونت دیده می شوند، زنانی که در خانواده ها طرد می شوند، ترکشان می کنند یا از خانه بیرونشان می کنند، ما اینجا آنان را نگهداری می کنیم تا تکلیف شان معلوم شود.
وی ادامه می دهد: این زنان که توسط همسران خود در خیابان ها سرگردان و ویلان می شوند توسط حکم قضایی یا ۱۱۰ نیروی انتظامی به خانه امن ارجاع داده می شوند و ما آنها را اسکان می دهیم تا تکلیف قانونی آنان مشخص شود.
وی اضافه می کند: ما تیم مشاوره داریم و این زنان را به مرکز مداخله در بحران ارجاع می دهیم. کارشناسان مراکز مداخله در بحران با این زنان صحبت می کنند و اگر نیاز باشد با شبکه های حمایتی این زنان مانند پدر و مادر یا برادر خواهر ارتباط می گیرد و بهترین راهکار برای حل مشکل آنان انتخاب می شود.

 رانده شدن کودکان همراه مادران از خانه
معاون مجموعه مرکز بهزیستی می گوید: رویکرد ما برای همسران یا فرزندان همواره رویکرد بازگشت به خانواده هایشان است و اعتقاد داریم هیچ کجا مثل خانواده برای زنان و کودکان مفید نیست اما این اطمینان حاصل می شود که دوباره دچار آسیب مجدد نشوند.
پورکریم ماکیانی می افزاید: تیم تخصصی ما این مسائل را بررسی و اعلام خواهد کرد، از ابتدای امسال حدود ۳۷ زن و ۲۰ فرزند را اینجا نگهداری کردیم که کودکان همراه مادرشان از خانه رانده شده بودند.
وی ادامه می دهد: اینجا غذای رایگان، فضای رایگان، امکانات رایگان و مشاوره رایگان در کنار خدمات مددکاری و روانشناسی رایگان به آنان ارائه می شود تا تکلیف قانونی آنها مشخص شود.

 مردم به خانه های امن کمک کنند
خانه امن مامن زنان و کودکانی است که به بهانه های مختلف تحت خشونت و ضرب و شتم قرار می گیرند و فرصتی ندارند تا توشه ای از خانه همراه خود ببرند. بنابراین این مراکز نیز همانند مراکز دیگر بهزیستی مانند شیرخوارگاه ها نیاز به کمک های مردمی دارند تا لباس و دیگر مایحتاج برای ساکنان این خانه ها فراهم شود.
پورکریم ماکیانی، معاون مجموعه مرکز بهزیستی شماره کارت ۶۰۳۷۹۹۱۸۹۹۶۵۹۶۴۷ و شماره شبا ir120170000002173451374001 را جهت واریز کمک های مردمی اعلام کرده است.
 

همزیستی نیوز - مردان مبتلا به افسردگی شاید نشانه های کلاسیک این بیماری را نشان ندهند. در همین راستا، فرد ممکن است به جای احساس غم و اندوه، رفتاری پرخاشگرانه داشته باشد.

گاهی اوقات خارش در یک قسمت از بدن تنها به واسطه یک مساله جزئی شکل گرفته یا احساس درد در ماهیچه تنها یک ماهیچه درد ساده است. زمانی که علائم پایدار نیستند، به طور معمول جای نگرانی وجود ندارد.

اما زمانی که علائم پایدار بوده و متوجه بروز الگوهایی خاص می‌شوید، این می‌تواند به در جریان بودن مساله‌ای جدی‌تر اشاره داشته باشد. در ادامه با پنج علامت که مردان نباید آنها را نادیده بگیرند و همواره ارزش مراجعه به پزشک برای بررسی دقیق‌تر شرایط را دارند، بیشتر آشنا می شویم.

توده‌ای که از بین نمی‌رود

چگونه احساس می‌شود: ممکن است فکر کنید که با یک جوش یا یک خال مواجه هستید و برخی مردان هنگام اصلاح با تیغ موجب خونریزی از آن می شوند. برخی دیگر از خراش یا جای زخمی جدید شکایت می‌کنند که به یاد نمی‌آورند چگونه شکل گرفته است.

چرا باید به پزشک مراجعه کنید: این جوش مرموز می تواند کارسینوم سلول بازال، نوعی قابل درمان از سرطان پوست باشد که در مردان بیشتر از زنان شایع است. از جمله مناطق بدن که بیشتر تحت تاثیر این شرایط قرار می گیرند، به ویژه اگر زمان زیادی را در فضای باز سپری می کنید، می توان به پوست سر، پلک ها، نوک گوش ها و پشت اشاره کرد. کارسینوم سلول بازال به سرعت ملانوما به دیگر مناطق بدن گسترش نمی یابد اما هرچه در درمان آن تاخیر کنید، توده یا جای زخم شما شرایط وخیم‌تری به خود می گیرد.

مشکلات مرتبط با دفع ادرار  

چگونه احساس می‌شود: شما ممکن است به طور ناگهانی شب ها برای دفع ادرار بیش از یک بار از خواب بیدار شوید یا در طول روز نیاز به استفاده مکرر از توالت داشته باشید. همچنین، ممکن است جریان ادرار شما ضعیف‌تر شده یا هنگام دفع ادرار با احساس درد مواجه باشید.

چرا باید به پزشک مراجعه کنید: بزرگ شدن پروستات اغلب دلیل اصلی این شرایط محسوب می‌شود. بیش از نیمی از تمام مردان بزرگ شدن پروستات را در زندگی خود تجربه می کنند. برخی بی نیاز از دخالتی خاص می توانند به زندگی خود ادامه دهند اما دیگران برای کاهش ناراحتی خود نیازمند مصرف دارو یا اقدامات دیگر هستند. نیاز به عمل جراحی برای پیشگیری از عوارض انسداد مانند آسیب کلیوی کمتر شایع است. مشکلات مرتبط با دفع ادرار می توانند نشانه ای از مسائل دیگر مانند دیابت یا در موارد نادر، سرطان پروستات نیز باشند.

مشکلات مرتبط با رابطه جنسی 

چگونه احساس می‌شود: ناتوانی در نعوظ از جمله مشکلات رایج بین مردان است.

چرا باید به پزشک مراجعه کنید: هر مردی که به ناگاه با اختلال در نعوظ مواجه می شود باید به پزشک مراجعه کند. فکر نکنید که شما برای ابتلا به اختلال نعوظ بیش از حد جوان هستید زیرا حدود یک چهارم مردان ۴۰ ساله و جوان‌تر این شرایط را تجربه می کنند. اختلال در نعوظ شرایطی است که می تواند از استرس یا عاداتی مانند مصرف نوشیدنی های الکلی و سیگار کشیدن ناشی شود اما مقصر دانستن سبک زندگی می تواند به نادیده گرفتن مشکلی واقعی منجر شود. اختلال در نعوظ می تواند نشانگر اولیه مشکلات قلبی عروقی باشد. رگ های مسدود شده جریان خون به قلب و اندام های تناسلی را کاهش می دهد. مراجعه زودهنگام به پزشک و تشخیص دلیل زمینه ای بروز این شرایط می تواند حتی از تجربه یک حمله قلبی یا سکته مغزی پیشگیری کند.

رفتار خشن و آزار دهنده 

چگونه احساس می شود: شما پرخاشگر و تحریک پذیر شده اید یا در رفتارهای پر خطر درگیر می شوید.

چرا باید به پزشک مراجعه کنید: افسردگی می تواند خود را این گونه در مردان نشان دهد و تشخیص آن برای دیگران دشوار باشد. مردان مبتلا به افسردگی شاید نشانه های کلاسیک این بیماری را نشان ندهند. در همین راستا، فرد ممکن است به جای احساس غم و اندوه، رفتاری پرخاشگرانه داشته باشد. همچنین، ممکن است بیش از حد الکل مصرف کرده یا با سرعت زیاد رانندگی کند. مردان احتمال کمتری دارد در پی دریافت کمک یا مصرف داروهای ضد افسردگی باشند. اگر احساس می کنید با افسردگی دست به گریبان هستید، مراجعه به پزشک برای بررسی شرایط و تشخیص بهترین گزینه است. سطوح پایین ویتامین های B۱۲ و D با افسردگی در ارتباط هستند. همچنین، درد مزمن و بیماری ها حتی دیابت می توانند با افسردگی مرتبط باشند. پزشک می تواند با توجه به علائم و وضعیت فعلی شما بهترین گزینه درمان را ارائه کند.

سرفه‌ای که از بین نمی‌رود 

چگونه احساس می‌شود: سرفه‌ای خشک و مداوم که چهار هفته یا بیشتر ادامه داشته است یا گرفتگی مکرر صدا. هنگام غذا خوردن توجه داشته باشید که غذا به راحتی پایین می‌رود یا در بلع با دشواری مواجه هستید.

چرا باید به پزشک مراجعه کنید: این می تواند نشانه ای پنهان از بیماری بازگشت اسید معده به مری (GERD) باشد. در صورت عدم درمان، این بیماری می تواند به سرطان مری منجر شود که احتمال ابتلا به این شرایط بین مردان بیش از سه برابر زنان است. همچنین، سرفه مداوم می تواند به آسم، ترشحات پشت حلق، یا با شیوع کمتر به سرطان ریه یا نارسایی فلبی اشاره داشته باشد.

اگر با این علائم مواجه هستید با مرکز فوریت های پزشکی تماس بگیرید

سکته مغزی دومین دلیل مرگ و میر افراد در جهان است. اگر با هر یک از علائم زیر مواجه شدید، حتی اگر از بین رفتند، در پی دریافت کمک پزشکی فوری باشید:

- ضعف یا بی حسی در یک سمت بدن (معمولا در صورت، دست یا پا).

- تاری دید یا از دست دادن بینایی در یک یا هر دو چشم.

- دشواری در صحبت کردن، کلمات بریده بریده، دشواری در درک آنچه دیگران می گویند یا ناتوانی در تکرار یک جمله ساده.

- سرگیجه ناگهانی یا یک سردرد شدید.

منبع: عصرایران

همزیستی نیوز - به صورت‌هایشان که نگاه کنی، سن شان بیشتر از آن چیزی است که شناسنامه‌شان می‌گوید؛ مشکلاتی که در زندگی داشته‌اند آنقدر بزرگ بوده که حالا در حوالی ۴۰ سالگی بیشتر به زنانی شبیه‌اند که سنشان از ۵۰ و ۶۰ عبور کرده است؛ «ستین»، «ایلماه» و «چیمه» جزو آن زن‌ها هستند.

به گزارش ایسنا، از خروجی غربی شهرستان کوهرنگ حدود ۴۵ کیلومتری که دورتر شویم، کم کم روستاهایی پیدا می‌شوند؛ روستاهایی که در پیج و خم جاده‌ای برف گیر خودنمایی می‌کنند و یکی از آنها دهستانی است به نام "موگویی"، جایی که تا بهار خیلی دیرتر از دیگر نقاط کشور به آن پا می‌گذارد و تابستانش نیز زودتر بار سفر می‌بندد و جایش را به زمستان می‌دهد.

برای رسیدن به روستاهای منطقه، مسیر از شهرستان کوهرنگ آغاز می‌شود، گله‌های متعدد گوسفند و بز در کنار یخچال‌های طبیعی خودنمایی می‌کنند. جاده پیچ می‌خورد و جلو می‌رود. میانه راه، جاده خاکی جایش را به راه آسفالت شده می دهد. دشت‌های فراخ با چشمه‌های پرآب درست همان جایی است که عشایر نیمه کوچ منطقه در آن چادرهایشان را برپا کرده‌اند. جاده پر سنگلاخ روستاهای موگویی تمام زمستان بسته است و ساکنان روستاها را وا می‌دارد تا آنچه را که مایحتاج زمستان است از تابستان ذخیره کنند.

 

 

 

«ستین»، «ایلماه»، «چیمه» سه زن در منطقه موگویی هستند که سن شان کمتر از آنچه که صورتشان نشان می‌دهد است. این سه زن از روزهایی می‌گویند که در جهانی به نام موگویی برایشان سپری شده است.


زنی به نام «ستین»


خطوط چهره‌اش آنقدر عمیق است که کسی باور نمی‌کند ۴۳ ساله باشد؛ زنی به نام «ستین» که نماد خوبی برای معنای نامش است. خودش ستین را عزیز و تکیه گاه معنا می‌کند و فرهنگ فارسی هم آن را مترادف با ستون می‌داند؛ تکیه گاه و عزیر هفت فرزند از همسری که سه سال پیش سیل او را با خود برد.

 ستین و غلامحسین هر دو اهل روستای «سرآقا سید» از توابع دهستان موگویی بودند، اما بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترکشان به اصفهان مهاجرت کردند؛ با ایجاد مشکلات مالی و البته دلتنگی برای روستای زادگاهشان، با فرزندانشان دوباره به سرآقا سید برگشتند و این بار تمام عزمشان را جزم کردند تا خانه‌ای برای خود بسازند. او با زبان لری و چشمانی اشک آلود داستان تلاش‌های خود و شوهرش برای ساخت خانه در روزهای سخت زمستان و زیر تیغ آفتاب را تعریف می‌کند و می‌گوید: «تمام آرزویمان این بود که زیر یک سقف محکم زندگی کنیم.

خانه قبلی مان در روستا بعد از چند بار سیل و زلزله تبدیل به ویرانه‌ای شده بود که جرات نداشتم بچه‌هایم را زیر سقفش بخوابانم. نه حمام داشتیم و نه دستشویی، خودمان دو نفر آجر به آجر خانه جدید را روی هم گذاشتیم».

آن دو خانه‌ای می‌ساختند که اگر در ساخت و ساز مهندسی شده‌اش تردید باشد، در عاشقانه ساخته شدنش ابهامی نیست؛ بالاخره در بهار سه سال پیش تکمیل شد اما روزهای خوش زندگی در آن چندماهی بیشتر دوام نیاورد. ستین درحالی که صورتش را سمت عکس همسرش روی دیوار می‌چرخاند، با دست به سمت او اشاره می‌کند و می‌گوید:« ۵۱ سال بیشتر نداشت. همه چیز داشت خوب پیش می‌رفت که سیل شوهرم را برد. ۳ سال پیش بود که او را از دست دادم. زندگی‌ام یکباره سیاه شد».

 

 

اشک در چشمانش می دود و خطوط صورتش عمیق تر می‌شود، سرش را پایین می اندازد و با صدایی لرزان ادامه می‌دهد:« ۲۸ روز از بهار گذشته بودکه غلامحسین مرد. شوهرم آن شب نگهبان کرفس‌های کوهی بود که می‌خواستیم آن را بچینیم و بعد هم به برای فروش به شهر ببریم، اما آن شب یکباره باران شدید شد و سیل او را با خود برد».

 ـ جنازه همسرت را پیدا کردی؟

هرچه گشتیم هیچ جا نبود. چند ماه زندگی‌ام شده بود گشتن و گشتن. فرش و خانه زندگی‌ام را فروختم تا شکم بچه‌هایم را سیر کنم. بعد از اینکه از پیدا کردنش ناامید شدم با خودم فکر کردم اینطور نمی‌شود. باید دستم را به زانوهایم می‌گرفتم و به خاطر بچه‌هایم بلند می‌شدم».

«رضا» کوچکترین فرزند ستین است که هشت سال دارد. او که تا آن لحظه چشم از عکس پدرش برنداشته بود کم کم سمت مادرش می‌خزد و خودش را به دامن مادر می‌چسباند. ستین دست‌های زبر و پینه بسته‌اش را که یادگار بافت گلیم و شیردنگ هستند روی موهای پسرش می‌کشد و از او می‌خواهد تا شیردنگ‌های بافته شده‌اش را که به گفته خودش صنایع دستی اصیل بختیاری است بیاورد و نشان دهد. می‌گوید:« خیلی ها اسم شیردنگ برایشان آشنا نیست، اما آن را دیده‌اند. برای همین به رضا گفتم شیردنگ‌ها را بیاورد تا بدانید از چه چیزی صحبت می کنم. شیردنگ همان آویزهای بافتنی است که صنایع دستی چهارمحال و بختیاری است و بهترین‌هایش را عشایر می‌بافند. اینها را با کمک دو دخترم رقیه و سمیه که هنوز شوهرشان نداده‌ام می‌بافم.» بعد هم با ذوق به مهره‌های انداخته شده در شیردنگ ها و جزئیات بافتشان اشاره می‌کند و با لبخند مادرانه‌ای می‌گوید: « از هر انگشت دخترهایم یک هنر می‌ریزد».
 

-  درس هم خواندی؟


نه، اصلا سواد ندارم دوران کودکی‌ام به سختی گذشت. پدرم بی پول بود. بیشتر از ۱۴ سال سن نداشتم که ازدواج کردم. اولش راضی نبودم اما وقتی بهم گفتند باید ازدواج کنم، گریه نکردم. همدیگر را ندیده بودیم. آن موقع هم مثل الان نبود؛ نه آزمایش دادیم و نه عقد نامه‌ای داشتیم. بزرگترهایمان روی یک تکه کاغذ نوشتند و عاقد عقد ما را خواند. شوهرم قبلا یکبار ازدواج کرده اما همسرش مرده بود. دو سال بعد از ازدواج به نهضت سواد آموزی رفتم. یک سال که خواندم شب امتحانم بچه‌ام مریض شد و به بیمارستان رفتیم. سال دوم همزمان با اتفاقی بود که برای شوهرم افتاد و بعدش که دیگر برای آدم دل و دماغی نمی‌ماند که ادامه بدهد».

 

 

حالا تنها دلخوشی ستین بزرگ شدن فرزندانش و بیرون کشیدن گلیمشان از آب و گل است. وقتی از روستایش حرف می‌زند گویی تمام خاطراتش با تصویر روزهای حضور شوهرش پیوند خورده است، می‌گوید: «وقتی با شوهرم از اصفهان آمدم اینجا با او عهد بستم که بدون او جایی نروم تا کفن پوش شوم. حالا هم حاضر نیستم از سرآقا سید بیرون بروم. شوهرم اینجاست و من حضورش را حس می‌کنم».

او خودش را در قبال فرزند همسر اول شوهرش نیز مسئول می‌داند و می‌گوید: « محمد وقت بهار که می‌شود می آید به من سر می‌زند. او را از بچه‌های خودم هم بیشتر دوست دارم. پدر که ندارد هیچ، بیچاره مادر هم  ندارد، با بچه‌های خودم فرق دارد و باید او را بیشتر دوست داشته باشم».

یکی دیگر از دخترهای ستین ازدواج کرده و به اصفهان رفته است. البته پسر بزرگ تر او هم با فوت شوهرش نتوانسته ادامه تحصیل دهد و بعد از کلاس پنجم دیگر کمک دست مادرش شده است. با مادرش برای چیدن علف‌های کوهی صبح‌ها به کوه می‌روند و ستین هم بعد از خشک کردن، آنها را می‌فروشد. کمی که می گذرد به سختی از جایش بلند می‌شود. کمردرد و پا درد یادگارهایی هستند که خیلی زودتر از سالهای پیری مهمان او شده‌اند. ما را به یک استکان چای کمرنگ با کلوچه‌هایی که خودش آنها را پخته مهمان می‌کند و می‌گوید: « وقتی دیدم فقط خودم هستم و بچه‌ها، تصمیم گرفتم کاری کنم که دستم جلوی هیچکس دراز نشود. آقای طهماسبی مددکاری کمیته امداد امام خمینی(ره) را سال‌ها می‌شناختم. یک روز که به روستای ما آمده بود شرایطم را برایش گفتم و او خودش کارهایم را انجام داد تا وام بگیرم و گلیم بافی‌ام را راه بیندازم.»

اگرچه روزهای بهاری زندگی «ستین»، خیلی زود جایشان را به روزهای پاییزی دادند و جای خالی همسرش تا همیشه ماندگار است اما او به روزهای روشن آینده امیدوار است. دلش می خواهد کسب و کارش را توسعه دهد. هرچند که گلایه می‌کند بازار فروش محصولات گیاهی و گلیم‌هایش چندان خوب نیست، اما با این حال امیدوار است رضا را به مدرسه بفرستد تا او مجبور نباشد تا برای غم نان، درس و مشقش را کنار بگذارد.

 

«چیمه»؛ زنی که هنوز سیاه پوش است

 

یک شب سرد زمستانی بود که «چیمه» زن ۴۱ ساله اهل روستای چین در موگویی، همسرش را به یکباره از دست داده است، اما حتی گذشت شش سال از مرگ همشرش نیز  نتواسته داغ آن شب کذایی را از دل چیمه پاک کند و او هنوز سیاه پوش است.

وقتی مهمان خانه چیمه با حیاطی کوچک و زیبایش شدم مشغول آماده کردن خمیر نان بود. تنورش را داغ کرده بود و برایمان کنار تنور پتویی روی زمین انداخت و بعد هم با نان و پنیر تازه پذیرایمان شد. چانه‌های خمیر را با حوصله و دقت درست کرد و همزمان با پخت نان برایمان از روزهای تلخ و شیرین زندگی‌اش گفت.

 

 

 دو دختر و یکی از پسرهای چیمه قبل از فوت پدرشان ازدواج کرده‌اند. پسرها هم به دلیل دست تنگی خانواده نتوانستند درسشان را ادامه بدهند و شروع به کار کردند. چشم چیمه از دردهای ناگهانی ترسیده است. خودش می‌گوید:« شوهرم فقط ۵۰ سال داشت. سالم بود، اما یک شب سرد زمستانی ناگهان گفت که دلش درد می‌کند و تا برسیم به بیمارستان دیگر هوشیاری‌اش را از دست داده بود. همان شب مرد. درد توی دلش بود. یکی از دکترها که آشنایمان بود بعدا گفت احتمالا سرطان بوده، اما ما از کجا می‌دانستیم».

چیمه این روزها نگران جهیزیه دختر بزرگترش است. بخش عمده‌ای از هزینه های زندگی‌اش از محل یارانه و مستمری کمیته امداد تامین می‌شود و از وقتی مددکارش گفته که کمیته امداد برای دخترش هم جهزیه‌ای پرداخت می‌کند دلش کمی آرام گرفته و این روزها  امیدوار است تا بتواند کار جدیدی را شروع کند. خودش می‌گوید: «سال گذشته بود که یک معلم از کمیته امداد آمد و به زنان روستا گلیم بافی یاد داد. به همه هم یک مدرک دادند، اما برای ادامه کار به مشکل برخوردیم. به همین دلیل برای دریافت وام از کمیته امداد اقدام کردم اما چون نتوانستم به موقع ضامنم را معرفی کنیم عملا مهلت دریافت وامم تمام شد و زمان از دست رفت».

چیمه امیدوار است. اگرچه سیاهی رنگ لباسش هنوز در تنش باقی مانده اما انتظار برای روزهای روشن در نگاهش موج می‌زند.

 

ایلماه؛ شهره مهربانی


«پیرمرد»، همان نامی بود که «ایلماه» با آن شوهرش را خطاب می‌کرد. شوهری که وقتی ۱۲ ساله بوده به عقدش درآمده و مجبور شده بود با آن سن کم از دو فرزند همسر قبلی شوهرش نیز نگهداری کند. فرزندانی که اختلاف سنی کمی با مادر جدیدشان داشتند.

 ایلماه این روزها ۴۵ ساله است و درکنار همسر ۷۳ ساله‌اش زندگی می‌کند. وقتی از روزهای کودکی‌اش روایت می‌کند، سنگینی غم سینه‌اش، چهره‌اش را نیز درهم می کند، می گوید: «ایلماه یک اسم اصیل عشایر بختیاری است، یعنی ماه ایل و به دختران زیبای ایل گفته می شود. بچه که بودم اسمم را خیلی دوست داشتم و دلم می خواست مثل اسمم باشم، ماه بشوم و با درس خواندن و پیشرفت کردن در ایلمان بدرخشم. دلم می‌خواست درس بخوانم اما چاره‌ای نداشتم. پدرم خواسته بود و باید انجام می‌شد، من در ۱۲ سالگی هم عروس شدم و هم مادر دو فرزند.»

حالا ایلماه خودش صاحب دو دختر و چهار پسر دیگر هم شده است. اگرچه از رفتار نه چندان مهربانانه پسر و دختر ناتنی‌اش گله مند است اما با این حال با زبان لری می‌گوید: «همیشه این احساس را دارند که جای مادرشان آمده‌ام. حتی الان که سر زندگی خودشان هستند بازهم دوستم ندارند. اما چاره چیه؟ اگر ناراحتی هم دارند باید به پدرشان بگویند».

 

 


-    دخترهای خودت چه سنی ازدواج کردند؟
یکی از دخترهایم را ۱۴ سالگی و یکی را ۱۵ سالگی شوهر دادم.

-    مگه خودت از اینکه زود ازدواج کردی ناراحت نبودی؟
چاره‌ای نبود. شوهرم می‌گفت من پیر هستم باید زودتر شوهر کنند تا آنها را  زفت و بار (جمع و جور) کنم.

ایلماه که بین مردم روستا به مهربانی شهره است به علت کهولت سن همسرش مسئولیت تامین معاش خانه را هم به عهده دارد. پنج سال پیش از کمیته امداد وام خرید دام  گرفته و با  ۱۰ راس گوسفند و بز کارش را شروع کرده و حالا صاحب گله‌ای بزرگتر شده است. صبح ها قبل از طلوع آفتاب گوسفندها را به چرا می‌برد. ظهر نهار مختصری برای همسرش تدارک می‌میبیند و بازهم تا غروب در کنار گوسفندهایش به نخ ریسی مشغول می شود. از زندگی‌اش گلایه زیادی ندارد، اما می‌گوید بی هم زبانی گاهی کلافه‌اش می‌کند: « شب‌ها با پیرمرد هیچ حرفی نمی‌زنیم. نان پنیر یا نان و ماستی کنار هم می‌خوریم و می‌خوابیم. نه صحبتی و نه گفت وگویی، دلم برای بچه‌هایم تنگ است. همه شان در خوزستان هستند و سالی یکی دو هفته پیش ما می‌آیند».

بعد هم با ذوقی که یکباره در نگاهش می‌دود می‌گوید: « دخترم در خانه‌اش فر دارد. ما که ازین چیزها نداریم، توی اجاق خانه‌اش کیک می پزد و برایم می‌آورد. نمی‌دانی دور هم چه مزه‌ای دارد».

ایلماه هنوز هم مثل دختربچه‌ها ذوق می کند و می‌خندد. شاید دلخوشی‌هایش چندان بزرگ نباشند اما تلاش او برای سر و سامان دادن به زندگی خودش و پیرمرد که این روزها دیگر جانی برای کارکردن ندارد، به آدمی امید می‌دهد.

عکس تزئینی است

همزیستی نیوز -  چرا ذهن همه ایرانی ها منحرف است، این کار که برای هوس نیست، با آقا راحت نیستم برای همین می خوام همخانه ام خانم باشد.

به گزارش ایرنا از مبدا سنندج آگهی را روی یکی از سایت های نیازمندی دیدم، خانه ای با شرایط مناسب و قیمت کم که به درد من می خورد، به محل کارم هم نزدیک بود، آنچه عجیب به نظر می رسید این بود که صاحب آگهی نوشته بود با تلگرام پیام بفرستید.

پیام دادم و خواستم تا مشخصات بیشتری از خانه ای را که به اجاره گذاشته بود بگوید، می گوید خانم هستید؟ جواب می دهم بله، ادامه می دهد برایم فایل صوتی بفرستید تا مطمئن شوم و من هم انجام می دهم.

موقیعت خانه را که توضیح می دهد، نوبت به سوال از وضعیت تاهل، کار و شغل و اینکه اهل کجا هستم می کشد و ادامه می دهد: خانه ۲ طبقه است و خودم طبقه بالا هستم، خواستید طبقه پایین را بگیرید و یا اینکه با خودم زندگی کنید.

می پرسم با خودتان؟ شما خانم هستین؟ جواب می دهد خیر آقا هستم.

مات و مبهوت از این آگهی، می گویم ممنون من دنبال چنین خانه ای نیستم و او می گوید: چرا ذهن همه ایرانی ها منحرف است، مگر همخانه خانم فقط برای هوس است؟

و من در لا به لای لایه های مغشوش ذهنم دلیلی جز هوس برای این کار پیدا نمی کنم.

چند روز بعد

به فاصله چند روز بعد به همایشی با موضوع ازدواج سفید دعوت می شوم، همایشی منطقه ای با موضوع چالش ها و آسیب شناسی همخانگی و ازدواج سفید که با حضور همیاران سلامت روان منطقه ۵ مراکز مشاوره کشور در تالار فردوسی دانشگاه کردستان برگزار شد.

تالار خلوت است و جمعیت زیادی نیامده، همایش با نیم ساعت تاخیر شروع می شود و قرار است تا بعد از ظهر هم ادامه پیدا کند.

 

معنای جدید روابط بشری در دنیای دیجیتال

رئیس مرکز مشاوره دانشگاه کردستان از ازدواج سفید به عنوان تابویی چالش خیز نام برده و می گوید: در گذر تاریخ با نگاهی به این پدیده می توان زیرساخت های آن را کالبدشکافی و دادها را در دنیای امروز بر ریشه های زبان فراموش شده بشر که در لایه های پنهان مستتر است، واکاوی کرد.

احمد امانی به برخی تمثیل ها، نمادها و سمبل های برگرفته از طبیعت اشاره کرد و گفت: الفبای هستی در جمع کردن اضداد پیغامی دارد که باید به آن توجه کرد.

وی افزود: سیستم وحشی تکنولوژی غرب با پیامدها و آسیب های خود، زبان فراموش شده در ناخودآگاه بشر را روز به روز سرکوب تر می کند.

امانی با بیان اینکه اضداد بند ناف معنوی دارد که نیاز به ریشه دار بودن است، اظهار داشت: بشر بعد از زندگی های گروهی و جنگلی، دریافت که نیازمند ساز و کار سازمند اجتماعی است و در مقاطعی کلید واژه خون بس در برخی مناطق بود و انتقام را با یک پیوند پایان می دادند.

عضو هیات علمی دانشگاه کردستان به مسیر تحول ازدواج از ایران باستان تا بعد از اسلام اشاره کرد و گفت: در این ابعاد زن جایگاه مدیریتی خود را پیدا کرد اما در دنیای دیجیتال امروز معنای روابط بشری کاملاً متحول شد.

انقلاب جنسی در اروپا و نفوذ به آسیا

رئیس مرکز مشاوره دانشگاه کردستان به وقوع انقلاب جنسی در دهه ۱۹۶۰ در اروپا اشاره کرد و یادآور شد: زنان به تناسب ارزش های حاکم بر جامعه، خواستار توجه به خواسته های جنسیتی خود شدند.

امانی افزود: به فاصله یک دهه بعد از آن ۴۰۰ هزار زوج همخانه در آمریکا شناسایی شدند که در سال ۲۰۱۰ این تعداد به بیش از هفت میلیون نفر رسید.

وی گفت: این فرهنگ کم کم وارد آسیا شد و فرهنگ بازدارنده این منطقه هم نتوانست در مقابل انقلاب جنسی غرب ایستادگی کندد و اکنون ۲۰ درصد جمعیت در ژاپن همخانه هستند.

امانی از این پدیده به عنوان روندی نام برد که پیوندجویی را در معرض تحرکات خود قرار داده و باز تعریف می کند.

عفونت عاطفی دوران کودکی

وی با بیان اینکه به ازدواج سفید نمی توان گفت آسیب هست یا نیست، افزود: در موقعیت امروز و با ساز وکار فرهنگی این پدیده یک آسیب است اما از دیدگاه دیگر طلاق هم روزگاری آسیب بود اما اکنون از آن به عنوان راه حل یاد می شود و بعید نیست همخانگی هم در مسیر تحول این سیستم تبدیل به راه حل شود.

عضو هیات علمی دانشگاه کردستان نگاه امروز به این پدیده را نگاه آسیب شناسی دانست و گفت: ریشه های این پدیده به عفونت و زخم های عاطفی دوران کودکی و نوجوانی بر می گردد.

خانواده های بدسرپرست، فرزندان طلاق، خانواده های معتاد، خانواده هایی با مرزهای در هم تنیده، رشد یافتن در اتمسفر فاقد مهارت فرزندپروری و خانواده های سلطه جو و دیکتاتور، تغییر سبک و آهنگ زندگی، ضربه های دلبستگی، مرگ دیالوگ و گفت و گو در خانواده باز بودن روابط جنسی، مشکلات اقتصادی و بیکاری، تشریفات پرهزینه عروسی و پدیده مولتی فاخری از ریشه های بنیادین این پدیده است که امانی به آنها اشاره کرد.

حرکت خزنده از شهرهای بزرگ به کوچک

رئیس مرکز مشاوره دانشگاه کردستان اظهار داشت: در سنندج هم ۱۰ مورد همخانگی به کلنیک مشاوره مراجعه کردند که نشان می دهد این پدیده به صورت خزنده از شهرهای بزرگ به سمت شهرهای کوچک در حال حرکت است.

وی با بیان اینکه ۶۵ درصد خانم ها تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد دارند و ۳۵ درصد مردان دیپلم هستند، گفت: یعنی تا ۱۰ سال آینده خواستگار دختران تحصیل کرده، پسرانی با شغل صنعتی و خدماتی و تحصیلات دیپلم خواهند بود.

امانی مرگ هیجان را از چالش های اصلی و علت های پناه بردن به ازدواج سفید برشمرد و اضافه کرد: راه برون رفت هیجان تمرکز بر خویشتن و شاهراه اصلی آن هم غرایض جنسی است که از خودارضایی تا پدیده همخانگی امتداد دارد.

سندهای سفید

نگرش سکولاریسم در جریان سیال اطلاعات و پدیده جهانی شدن نکته دیگری بود که این استاد دانشگاه کردستان به آن اشاره کرد و اظهار داشت: نگرش به باورهای حاکم بر جامعه در این دهکده جهانی تغییر یافته است.

امانی به تعریف متفاوت ازدواج سفید در غرب و ایران اشاره کرد و افزود: در ایران به معنای یک سند است که چیزی در آن نه به صورت شرعی و نه قانونی ثبت نشده ولی در غرب معتقد به همخانگی بدون ارتباط جنسی هستند.

وی یادآور شد: زیرساخت این اقدام به جنگ جهانی دوم بر می گردد که برخی سربازان برای نجات جان زنان و دختران یهودی از مرگ، آنان را همسر و یا معشوقه خود معرفی کردند و چالشی برای نجات جان یک انسان در بازی سیاسی جنگ آغاز شد.

خفه!

رئیس مرکز مشاوره دانشگاه کردستان طول عمر یک رابطه همخانه را یک تا سه سال اعلام کرد و تاکید کرد: این پدیده بیشتر دامنگیر سنین ۲۵ تا ۳۰ سال است که اوج تکاپوی جنسی و عاطفی آنها به شمار می رود.

امانی گفت: از بحران های روانشناختی این پدیده می توان به افسردگی، اضطراب، سندروم ضربه به عشق، احساس بی ارزشی به ویژه در دختران، بی هویتی، فرزندان بی سرپرست و خشونت بالای خانوادگی اشاره کرد.

وی رسالت دانشگاه در این زمینه را این معرفی کرد که خط قرمزی در این رابطه نیست و نقاط غیرقابل سوال وجود ندارد و دچار تفکر مربعی نشویم.

امانی تاکید کرد: تله دهه ۶۰ اعتیاد، تله دهه ۷۰ ایدز، تله دهه ۸۰ طلاق عاطفی بود که در همه دهه ها تنها به جامعه گفتند خفه شود و درباره آنها «حرفی زده نشود و باید تلاش کنیم امروز به تله ازدواج سفید نیفتیم».

این استاد دانشگاه گفت: برای نجات روستای در معرض سیل نمی شود آن را جابجا کرد اما می شود به مردمش آموزش شنا داد.

 

پوست اندازی اجتماعی و فرهنگی

یک متخصص روانپزشکی هم ازدواج سفید را نوعی پوست اندازی اجتماعی و فرهنگی برشمرد و افزود: جلوی این پدیده را مانند طلاق و دیگر آسیب ها نمی توان گرفت.

رضا ویسانی فر اضافه کرد: از دیدگاه تحول اجتماعی گذر از دنیای کلاسیک به سبک زندگی مدرن است و بلوغ فکری است.

وی با بیان اینکه از دیدگاه دیگر این پدیده نوعی فردگرایی مطلق است، افزود: این فردگرایی تا جایی پیش می رود که خانم های متاهل تحصیلکرده و سوپراستارها و افراد مهم حتی برای به دنیا آوردن فرزندان خود رحم اجاره می کنند و حتی برای تربیت فرزند خود هم با وجود وقت فراغتی که دارند، زمانی صرف نمی کنند.

ویسانی فر گریز از خانواده گسترده به خانواده هسته ای و سپس خانوار ۲ نفره را در سیر تحول خانواده برشمرد و گفت: خانواده ۲ نفره همان افرادی هستند که ازدواج سفید را انتخاب کرده و ضربه های عاطفی، فرار از حس مسئولیت و فردگرایی را انتخاب کرده اند.

این متخصص روانپزشکی یادآور شد: شخصیت فرد زمانی واقع گرا است که واقعیت های موجود در جامعه را بپذیرد و افرادی که به سرکوب واقعیت ها بپردازند به راه‌های دیگری پناه می برد.

وی هوس و شهوت را برجسته ترین بخش این پدیده معرفی کرد و افزود: تعهد، گذشت، فداکاری و صمیمیت در این ارتباط وجود ندارد و از آنجا که ثبات و دوامی ندارد، احساس شایستگی را در آن نمی توان دید.

ویسانی فر نیازهای روانشناختی را قربانی نیازهای جنسی برشمرد و گفت: نبود احساس تعلق آسیبی برای این افراد است.

وی با بیان اینکه این پدیده تنها برای دوران کوتاهی لذت بخش است، اضافه کرد: امنیت و آزادی بیش از حد باعث اضطراب می شود.

 

نبود نظارت و بازدارندگی

دکترای جامعه شناسی، مدرس دانشگاه فرهنگیان کردستان هم با بیان اینکه در ازدواج سفید یا ازدواج مدنی که به عنوان زندگی زناشویی بدون ازدواج نیز شناخته شده زوجین زیر یک سقف زندگی و تمام وظایف زناشویی را برعهده می گیرند اما این رابطه را از نظر قانونی یا شرعی و عرفی به ثبت نمی رسانند.

مسعود بیننده افزود: این الگوی جدید خانواده که همباشی و همخوابگی نیز نامیده می‌شود معلول تغییر ساختار خانواده در جامعه ی پسا صنعتی و تغییر کارکردی خانواده است.

وی تاکید کرد: خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی مهم، لزوماً مثل گذشته دارای کارکردهای فراوان نبوده و شکل آن به مقیاس هسته ای، کوچک و سیال تغییر یافته است.

بیننده گفت: این الگوی نوین همباشی در بستر فرهنگ و اقتصاد جوامع پساصنعتی شکل گرفته است و ورود آن به کشوری مثل ایران برمبنای بسترهای لازم و ضروری این جامعه نیست.

وی با تاکید بر اینکه نمی توانیم وجود و شیوع این پدیده را نیز نفی کنیم و آن را صرفاً ناشی از ورود ارزش های منفی تلقی کنیم، افزود: در جامعه ایران وجود چنین الگوهایی که در شهرهای بزرگ بویژه تهران دیده می شود ناشی از این واقعیت است که جوانان با توجه به مشکل بیکاری و عدم پشتوانه اقتصادی و همچنین سنت های دست و پاگیر توان دست یافتن به ازدواج رسمی را نداشته و به همین دلیل به کم هزینه ترین نوع ازدواج که مسئولیت چندانی هم به بار نمی آورد، روی می آورند.

قرار گرفتن خرده فرهنگ جوانان در برابر ارزش های نسل مسلط را نوعی مبارزه و تلاش برای تغییر برشمرد و گفت: در جوامع مصرفی با خودبیانگری، فردگرایی محصولی به عنوان ازدواج سفید رخ می دهد که در جوامع تولیدی این پددیه خانواده گرایی است.

وی یادآور شد: ۷۵ درصد این همخانگی ها یک تا سه سال دوام دارد و کمتر به ازدواج دائمی منجر می شود.

کمرنگ شدن کارکردهای خانواده

مدیرکل امور اجتماعی استانداری کردستان هم در این همایش گفت: ازدواج سفید برگرفته از این نظریه است که خانواده امروزی کارکرد خود را گم و یا فراموش کرده است.

فرانک قدسی پدیده چند شوهری زنان را قبل از اسلام بررسی و اظهار داشت: در آن زمان، زنان تنها با نصب پرچم هایی بر درب خانه های خود اعلام می کردند که تنها زندگی می کنند که امروز این الگوها تغییر پیدا کرده است.

وی با بیان اینکه در اسلام ازدواج باید مبتنی بر شرع و قانون باشد، افزود: ازدواج سفید آسیب نوپدید است که بستر و زمینه هایی از قبل داشته و آمار دقیقی از آن در دست نیست.

مدیرکل امور اجتماعی استانداری کردستان با بیان این پدیده عفت جامعه را لکه دار می کند، گفت: ازدواج سفید با الگوگیری از دیگر مکاتب بروز یافته است.

قدسی تاکید کرد: دختران با تحصیل عالیه و یادگیری مطالبه گری صاحب شغل شده و با استقلال اقتصادی که به دست آورده اند هر مساله ای را در خانواده بر نمی تابند و مسیر دیگری را برای خود بازگو می کنند.

تک فرزندی و کاهش جمعیت خانواده، کمرنگ شدن کارکرد تربیت خانواده دوری فرزندان از خانواده به دلیل کار، از عواملی بود که قدسی آن را دلیل گرایش جوانان به همخانگی اعلام کرد.

وی اضافه کرد: همخانگی بر مبنای ارضای میل شهوانی است که بُعدی است که نمی توان آن را حذف کرد.

همباشی سیاه

ازدواج سفید یکی از چالش های جدید و نوپدید جامعه ایران است و مهمترین عوامل گرایش به این رابطه تغییرات فرهنگی جامعه، مشکلات مالی جوانان، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر، عدم اعتقاد به ازدواج، سست شدن اعتقادات مذهبی برخی افراد، افزایش مردان و زنان تنها، الگو برداری از برنامه های ماهواره و رسانه های بیگانه که قبح این نوع رابطه را از بین می برند، توقعات بالای دختران، ناتوانی جوانان در تامین هزینه های ازدواج، مصرف مواد مخدر و ایجاد خلأ روانی برای دختران، دور ساختن طرفین از شروع جدی زندگی، احساس فریب خوردگی تعهد مالی کمتر در این رابطه و رهایی از هفت خوان ازدواج رسمی است.

این ازدواج آسیب های اجتماعی و روانی زیادی برای جامعه، طرفین و خانواده آنان ایجاد می کند که مهمترین آسیب ها کم شدن حس مسئولیت، تحمیل هزینه اضافی بر جامعه برای پرورش فرزندان این نوع ارتباط، کم شدن اعتماد زوجین به یکدیگر، زیاد شدن احتمال طلاق، کم شدن شادی و نشاط زوجین به خصوص زنان، کاهش فرزندآوری و کاهش شانس مادر شدن برای دختران است.

همزیستی نیوز - شما احتمالاً ده‌ها و صدها فهرست از غذاهای سالم و مفید برای قلب را دیده‌اید اما تعجب می‌کنید اگر بدانید برخی از گزینه‌های غذایی که شاید ناسالم به نظر می‌رسند، می‌توانند به این فهرست‌ها اضافه شوند.

به گزارش ایسنا، قهوه یکی از این گزینه‌ها است. مطالعات اخیر نشان داده قهوه باعث افزایش سطح HDL یا همان کلسترول خوب خون می‌شود، ضمن اینکه التهاب را نیز کاهش می‌دهد.

مصرف منظم قهوه کاهنده خطر ابتلا به دیابت نیز هست. مطالعات متعددی ارتباط بین قهوه و نارسایی قلبی را مورد بررسی قرار داده‌اند و مشخص شده نوشیدن چهار فنجان قهوه در روز برای سلامت قلب مفید است.

اگر نگران سلامت قلب خود هستید، دیگر در مصرف تخم مرغ شک نکنید. بسیاری از مطالعات ثابت کرده‌اند که تخم مرغ، کلسترول خون را افزایش نمی‌دهد. جالب توجه است اگر بدانید حتی مصرف روزانه سه عدد تخم مرغ، کلسترول HDL را افزایش می‌دهد نه LDL. تخم مرغ حاوی ویتامین‌های B و D است که هر دو برای سلامت قلب ضروری‌اند.

کره بادام زمینی از جمله گزینه‌های غذایی است که بسیاری به آن می گویند خوشمزه ناسالم. بله، این نوع کره دارای محتوای چربی بالاست اما تحقیقات نشان می‌دهد این چربی‌ها برای قلب عالی هستند. مطالعات نشان داده‌اند که مصرف این کره به اندازه مصرف آجیل از سلامت قلب محافظت می‌کند. فقط اگر در حال تلاش برای کاهش وزن هستید، در میزان مصرف خود دقت کنید چون یک قاشق غذاخوری از کره بادام زمینی، ۹۴ کیلو کالری دارد.

بنابر گزارش دویچه‌وله، در میان انواع شکلات، شکلات تیره دارای خواص آنتی اکسیدانی است. فلاونول‌های موجود در این شکلات، سلامت قلب و عروق را با بهبود گردش خون و جلوگیری از لخته شدن خون بهبود می‌دهد. هنگام خرید مطمئن شوید که این نوع شکلات حاوی بیش از ۷۰ درصد کاکائوی خالص و بدون شکر باشد.

چرا نباید قهوه را با معده خالی بنوشید؟

از فواید نوشیدن قهوه گفتیم اما نوشیدن آن هم آدابی دارد. با وجود مزایایی که گفته شد نباید این نوشیدنی پرطرفدار را با معده خالی خورد.

مصرف قهوه با معده خالی و در اوایل صبح، قبل از وعده صبحانه، می‌تواند سطح کورتیزول را در بدن شما افزایش دهد. از لحظه‌ای که چشم‌های خود را باز می‌کنید، این هورمون که مسئول تنظیم پاسخ سیستم ایمنی بدن، سوخت و ساز و متابولیسم و پاسخ استرس است، در بدن آزار می‌شود. وقتی شما کافئین را با معده خالی مصرف می‌کنید، سطح کورتیزول به اوج خود می‌رسد و بدن را تحت فشار بیشتری قرار می‌دهد.

به نوشته "Readersdigest" در مطالعه‌ای که تاثیرات مربوط به نوشیدنی‌های کافئین‌دار را در میان دانشجویان پزشکی ارزیابی می‌کرد، نشان داده شد دانشجویانی که این نوشیدنی‌ها را با معده خالی دریافت می‌کردند، بیشتر در معرض تغییرات خلقی و استرس قرار می‌گرفتند.

همزیستی نیوز - نتایج یک پژوهش نشان می‌دهد زوجین با سطوح تحصیلی همسان، از شیوه‌های کارآمدی برای ابراز احساس استفاده کرده و ارتباط سازنده‌تری نسبت به زوجین با سطح تحصیلی غیرهمسان دارند.

به گزارش ایسنا، ارتباط اعضای خانواده، به عنوان مهم‌ترین نهاد اجتماعی که بر پایه ازدواج بنا شده است، در شکل‌گیری نگرش‌ها و بازخوردهای اجتماعی آمادگی و توسعه مهارت‌های اجتماعی اعضای خانواده نقش بسیار مهمی دارد. در رابطه بین افراد، یکی از مؤلفه‌های مهم سازگاری است که به صورت تمایل به برقراری ارتباط هر موجود زنده با وضع موجود با محیط موجود تعریف می‌شود. به طور اخص یکی از زمینه‌های سازگاری در زندگی انسان، سازگاری زناشویی است. ثبات و سازگاری زناشویی یکی از ملاک‌های موفقیت تعامل زوجین است. پژوهشگران در مقاله‌ای با عنوان «بررسی سازگاری زناشویی و عملکرد ازدواج بر اساس میزان تفاوت سطح تحصیلی در زوجین» به بررسی تفاوت سطح تحصیل بر روابط زوجین پرداختند.

در پژوهشی که فاطمه شجاعی؛ دانش‌آموخته کارشناسی ارشد مشاوره دانشگاه اصفهان، رضوان‌السادات جزایری؛ استادیار گروه مشاوره خانواده دانشگاه اصفهان، سید احمد احمدی؛ استاد گروه مشاوره خانواده دانشگاه اصفهان و مریم‌السادات فاتحی‌زاده؛ دانشیار گروه مشاوره خانواده دانشگاه اصفهان، انجام داده‌اند، آمده است: «علاوه بر رضایت زناشویی بالا و عملکرد مطلوب خانواده که از عوامل شکل‌گیری یک ازدواج موفق است، عوامل دیگری نیز در این راستا دارای اهمیت هستند. از جمله این عوامل، میزان توافق زوجین در حوزه‌های مختلف از جمله میزان تحصیلات است، زیرا دانش‌آموخته به دلیل فراگیری علمی در زمینه‌های گوناگون و کسب آگاهی‌های بیشتر، دارای این خصوصیت است که فرد را از انجام و یا بروز رفتارهای نامناسب باز می‌دارد و علاوه بر این، تعیین‌کننده جایگاه فرد در جامعه است.»

در این مقاله آمده است: «این پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه‌ای بوده و برای جمع‌آوری داده‌های پژوهش از شیوه کمی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین ساکن در شهر اصفهان در تمام سطوح تحصیلی در سال ۱۳۹۶ بود که به سه گروه مختلف تقسیم شدند. ۱- مرد دارای تحصیلات عالی است و زن تحصیلات کمتری دارد، ۲- زن دارای تحصیلات عالی است و مرد تحصیلات کمتری دارد، ۳- هر دو از یک سطح تحصیلی برخوردارند.»

در این پژوهش از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای استفاده شد. از این رو ابتدا از بین نواحی شهر اصفهان، به صورت تصادفی پنج ناحیه انتخاب شد. سپس از بین فرهنگسراهای موجود در مناطق برگزیده به صورت تصادفی به یک فرهنگسرا در هر ناحیه مراجعه شد و از بین زوجین مراجعه‌کننده در کارگاه‌های زوجی در حال اجرا در فرهنگسراها، با توجه به نیاز هر گروه درخواست مشارکت کرده و پرسشنامه‌های مورد استفاده در پژوهش توسط نمونه‌ی موردنظر تکمیل شد. برای هر گروه اندازه نمونه به میزان ۲۰ زوج یعنی تعداد ۴۰ نفر به ازای هر گروه منظور شد؛ که در مجموع سه گروه مورد پژوهش، حجم نمونه ۱۲۰ نفر (۶۰ مرد و ۶۰ زن) انتخاب شدند.

در بخش دیگری از این مطالعه آمده است: «سازگاری زناشویی زوجین در گروهی که میزان تحصیلات مرد نسبت به زن بالاتر بود، نسبت به گروه‌های زوجی دیگر بالاتر است. با توجه به اینکه سازگاری زناشویی از زمینه‌های فرهنگی تأثیر می‌پذیرد، می‌توان در تبیین نتایج این پژوهش چنین بیان کرد که طی نسل‌های متوالی در جامعه ایرانی این وضعیت متعارف و معمول بوده است که عموماً امکان دست‌یابی به میزان تحصیلات بالاتر برای مردان بیشتر بوده و در نتیجه دستیابی به میزان تحصیلات بالاتر، امکان رسیدن به زمینه‌های اشتغال بیشتر و هم‌چنین رشد اقتصادی و مالی و درآمد بالاتر، رسیدگی غنی‌تر به نیازهای اقتصادی خانواده و قدرت تصمیم‌گیری بیشتر فراهم می‌شود.»

محققان در این پژوهش می‌گویند: «زوجین با سطوح تحصیلی همسان، از شیوه‌های کارآمدی برای ابراز احساس استفاده کرده و ارتباط سازنده‌تری نسبت به سایر گروه‌های پژوهشی دارند. هم‌چنین عملکرد این زوجین در رابطه با اقتصاد و مسائل مالی کیفیت بالاتری نسبت به زوجین با تحصیلات بالاتر مرد نسبت به زن و زوجین با تحصیلات بالاتر زن از مرد، دارد.»

در این مقاله آمده است: «محدودیت در تعمیم نتایج این مطالعه به فرهنگ‌های دیگر، به واسطه تأثیر احتمالی تفاوت‌های فرهنگی در نحوه برخورد با تفاوت یا تشابه میزان تحصیلات همسران لازم است مد نظر قرار بگیرد.»

این پژوهش در سی‌وهشتمین شماره دوره دهم فصلنامه فرهنگ مشاوره و روان‌درمانی منتشر شده است.

پیشخوان

آخرین اخبار